مقالات

بررسی «صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی» و نقد شبهات همبوشیان

فهرست محتوا

در دنیای امروز که اطلاعات با سرعتی بی‌سابقه در حال گردش است، تمایز حق از باطل و شناسایی مغرضان از دلسوزان، بیش از پیش اهمیت یافته است. فرقه‌ها و جریان‌های انحرافی، با سوءاستفاده از عدم آگاهی مردم و با تکیه بر مغالطات و تحریفات، در صدد جذب مخاطب و ترویج باورهای نادرست خود هستند. «فرقه همبوشی» نیز از جمله این جریان‌هاست که پس از رسوایی‌های مکرر، همچنان به غرض‌ورزی و عوام‌فریبی خود ادامه می‌دهد و با سد کردن راه هدایت بر شیعیان بی‌اطلاع، آنان را در دام جهل و گمراهی گرفتار می‌سازد. متأسفانه، عدم دسترسی این عزیزان به منابع صحیح، به مبلغین همبوشی فرصت می‌دهد تا بی‌محابا به تحریف حقایق بپردازند. از این رو، آگاهی‌بخشی و تبیین واقعیت‌ها، به خصوص در مورد آموزه‌های اصلی شیعه، وظیفه‌ای حیاتی است. در این مقاله، یکی از روش‌های فریبکارانه این فرقه، یعنی سوءاستفاده از «صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی» را به تفصیل مورد بررسی قرار خواهیم داد.

Critique-of-the-Hambushis

بخش اول: روایت شأن نزول صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی در «الغیبه شیخ طوسی»

شرح ماجرا و بستر تاریخی:
یکی از تاکتیک‌های مبیّن فرقه همبوشی، تمسک به متون دینی و تحریف معنای آن‌ها برای توجیه باورهای انحرافی خود است. «صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی» نمونه‌ای بارز از این دست است. این صلوات شریف در کتاب «الغیبه» مرحوم شیخ طوسی ذکر شده است؛ اما مبلغین همبوشی عامدانه از ذکر ماجرا و شأن نزول واقعی آن خودداری می‌کنند تا بتوانند اهداف شوم خود را پیش ببرند. در این بخش، به تفصیل به ذکر شأن نزول و ماجرای این صلوات خواهیم پرداخت تا بستر لازم برای رد شبهات همبوشیان در بخش‌های بعدی فراهم شود.
اصل ماجرا و شأن نزول صلوات به نقل از کتاب الغیبه مرحوم شیخ طوسی:
(ص482:) حسین بن محمد بن عامر اشعری قمی گفته است: یعقوب بن یوسف ضرّاب ‏غسّانی وقتی که از اصفهان بر می گشت، گفت: در سال ۲۸۱ ه.ق با جماعتی از اهل ‏سنت شهرمان به حج بیت الله مشرف شدم، وقتی که به مکه رسیدیم یکی از آن‌ها (ص483:) جدا شد و جلوتر رفت و منزلی برایمان کرایه کرد. آن خانه سر راهی بوده که ‏در میان بازار معروف به سوق اللیل بود، آن خانه، خانه خدیجه (صلوات الله علیها) و ‏به دارالرضا (صلوات الله علیه)  نامیده شده بود.
پیرزن گندم گونی آنجا بود ــ وقتی که ‏متوجه شدم نام آن خانه دارالرضاست ــ از پیرزن پرسیدم: تو با صاحبان خانه چه ‏نسبتی داری؟ و چرا این خانه را دارالرضا می گویند؟ پیرزن گفت: اینجا خانه علی بن ‏موسی است و من از دوستداران و محبین ایشان هستم، امام حسن عسکری (صلوات الله ‏علیه)  در اینجا مرا سکونت داد، به دلیل اینکه از خدمتکاران ایشان بودم. وقتی که این ‏جملات را از پیرزن شنیدم، خوشحال شدم، و این مسأله را از همراهان سنی خود ‏مخفی کردم.
برنامه من به این صورت بود که در شب‌ها وقتی که از طواف بر می‌گشتم ‏با آن‌ها در ایوان آن خانه می‌خوابیدم و در خانه را می‌بستیم و سنگ بزرگی پشت در ‏می گذاشتیم. در چند شب در رواقی که بودیم نور چراغی را می دیدم که شبیه روشنایی ‏مشعل بود و دیدم که در خانه بدون این که کسی آن را باز کند باز شد، مردی با قد ‏متوسط و گندم گون و مایل به زردی را دیدم که لاغر اندام بود‏ (ص484:) و در پیشانی‌اش نشانه سجده داشت، دو پیراهن و یک ردای نازک داشت که ‏سرش را با آن پوشانده بود. در پایش کفش بود، بدون جوراب و به غرفه و اطاقی که ‏پیرزن در آن ساکن بود رفت. پیرزن قبلا به من گفته بود که در آن غرفه دختری هست ‏و تو کسی را نگذار که به آنجا برود. من وقتی آن روشنایی را که در رواق و راهرو بود ‏دیدم و نیز وقتی که مرد وارد غرفه شد در آنجا دیدم و کسانی که همراه من بودند هم ‏همان روشنایی را دیدند و گمان کردند که این مرد به جهت دختر پیرزن رفت و آمد ‏می کند و دختر را صیغه کرده است.
آن‌ها گفتند: این‌ها طایفه علویه هستند و متعه یا ‏ازدواج موقت را حلال می دانند و اهل سنت گمان می کنند که این عمل حرام است و ‏حلال نیست. ما این مرد را می‌دیدیم که رفت و آمد می کرد.
به در خانه که می رفتیم ‏سنگ را در همان حالت خودش پشت در می‌دیدیم. در حالی که ما به خاطر ترس از ‏اسباب و اثاثیه مان درب را محکم می بستیم، و در این مدت هیچ کس را نمی دیدیم ‏که در را باز کند یا ببندد، در عین حال آن مرد وارد و خارج می شد. تا وقتی که ما ‏برای خروج از خانه می رفتیم سنگ همچنان پشت درب بود.‏
(ص485:) وقتی که این مسائل را دیدم، شک به قلبم راه پیدا کرد و به وضع موجود ‏مشکوک شدم، بنابراین با پیرزن ملاطفت کردم و دوست داشتم که از مردی که می آمد ‏خبر به دست بیاورم.
به پیرزن گفتم: ای فلانی! دلم می خواهد مسائلی را از تو بپرسم، ‏بی‌آنکه رفقای من در جریان قرار بگیرند ولی این امر برای من ‏ممکن نیست، دوست دارم وقتی که دیدی من در خانه تنها هستم به اتاق ما بیایی تا ‏این که مسأله‌ای را از تو بپرسم. او هم فورا به من گفت: من قصد داشتم که رازی را ‏برای تو بازگو کنم اما به خاطر کسانی که همراه تو بودند نتوانستم.
گفتم: چه می ‏خواستی بگویی؟ گفت: به تو می گوید ــ واسم کسی را نبرد ــ با اصحاب و ‏همراهانت و شریکانت درشتی و مخاصمه نکن و با آن‌ها مدارا کن چون که دشمنان تو ‏هستند. گفتم: چه کسی این را می گوید؟ گفت: خودم می‌گویم. من دیگر جسارت نکرده ‏و دوباره نپرسیدم، چرا که هیبت و عظمتی که در درون قلبم ایجاد شده بود مانع شد تا ‏دوباره سؤال کنم. گفتم: کدام اصحاب و دوستانم را می گویی؟ گمان کردم که مقصود او ‏یارانی هستند که با من به سفر حج آمده‌اند، گفت:‏ (ص486:) کسانی که در شهر تو شریک بودند و الان هم در این خانه با تو هستند.
بین ‏من و همراهانم در سفر حج بر سر مذهب و اعتقادات، اختلافی در گرفت و آن‌ها پشت ‏سر من سخن‌چینی کردند، به همین دلیل فرار کرده و مخفی شدم و اینجا فهمیدم که ‏منظور پیرزن از اصحاب همین اشخاص است.‏
بعد از پیرزن پرسیدم: تو با امام رضا (علیه‌السلام) چه نسبتی داری؟ گفت: من خدمتکار امام ‏حسن عسکری (علیه‌السلام) بودم. وقتی یقین کردم که او از جمله دوستداران اهل بیت (علیهم‌السلام) است، ‏با خودم گفتم: از امام غائب (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از او می پرسم. بنابراین گفتم: تو را به خدا قسم می ‏دهم که به چشم خودت ایشان را دیده‌ای؟ گفت: ای برادر! من او را به چشم خودم ‏ندیده‌ام، چون وقتی که از خانه امام حسن عسکری (علیه‌السلام) بیرون آمدم، خواهرم حامله ‏بود [احتمالاً منظور از خواهرم، جناب نرجس خاتون باشد] اما امام حسن عسکری (علیه‌السلام) به من مژده داد که در آخر عمرم حضرت را می بینم و ‏به من فرمودند: در نزد قائم (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) چنان خواهی بود که در نزد من هستی.‏
قبلا مدتی در مصر بودم و الآن به حج و مکه آمده‌ام، آن هم به خاطر نامه و خرجی ‏که سی دینار بود و حضرت توسط مردی از اهالی خراسان که نمی توانست به عربی (ص487:) صحبت کند به من رسانده بودند و در نامه به من امر فرموده بودند که امسال ‏به حج مشرف می شوم و من هم از شدت اشتیاق زیارت حضرت از مصر خارج ‏شدم.‏
در همین حین به دلم افتاد که مردی را که می دیدم وارد و خارج می شود، همان ‏حضرت است. ده درهم صحیح که شش عدد آن سکه ضرب شده به نام امام رضا (علیه‌السلام) بود ‏و نذر کرده بودم که آن‌ها را در مقام ابراهیم بیندازم و به همین منظور در همیان پنهان ‏کرده بودم را به پیرزن دادم و با خودم گفتم که این پول‌ها را به فرزندان فاطمه (علیهم‌السلام) ‏بدهد بهتر از این است که در مقام ابراهیم بیندازم و ثوابش هم بیشتر است، بنابراین به ‏او گفتم: این درهم‌ها را به کسی از اولاد فاطمه را که نیازمند و مستحق به آن باشد ‏پرداخت کن.
در نیتم این بود که پیرزن درهم‌ها را به همان مردی می دهد که من ‏دیده‌ام. پیرزن درهم‌ها را گرفت و به طبقه بالا و اتاق خودش رفت و ساعتی بعد ‏برگشت پایین و گفت: به تو می فرماید: ما حقی در این درهم‌ها نداریم، آن‌ها را همان ‏جایی که نیت کرده‌ای قرار بده، اما در مورد سکه رضویه، بدلش را به همان مقدار از ما ‏بگیر، بعد در آنجا که نیت داشتی بینداز. من هم عین همین کار را کردم و با خودم ‏گفتم: آنچه که پیرزن امر کرد از طرف همان مرد است.‏
(ص488:) بعد نسخه توقیع شریف صاحب الزمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را که برای قاسم بن علاء در ‏آذربایجان صادر شده بود و همراه من بود [به پیرزن داده و] گفتم: این نسخه را به کسی ‏که توقیعات حضرت را زیارت کرده نشان بده [تا صحت و سقم آن معلوم شود]. گفت: ‏نسخه را به من بده من توقیع را می شناسم. نسخه را دید و من گمان می کردم که می ‏تواند توقیع را بخواند، پس گفت: من در اینجا نمی توانم این نسخه را بخوانم. لذا به ‏غرفه بالا رفته و سپس پایین آمد، گفت: توقیع صحیح است و عبارت آن نسخه این ‏بود: به مژده‌ای شما را بشارت میدهم که تا به حال به کسی مژده آن را نداده‌ام.
پیرزن گفت: به تو می فرماید که اگر بخواهی که به پیامبر خدا (صلوات الله علیه وآله) ‏صلوات بفرستی چگونه می گویی؟ گفتم که می گویم: پروردگارا! بر محمد و آل محمد ‏دورد فرست و بر محمد و آل محمد تحیت و درود خود را مبارک گردان، آن‌گونه که ‏بهتر و بالاتر از صلوات و رحمت و برکاتی باشد که به ابراهیم و آل او دادی، خدایا تو ‏پسندیده شده و بزرگی.‏
[زن گفت که حضرت] فرمودند: نه، وقتی به ایشان صلوات می فرستی به همگی آل محمد ‏صلوات بفرست و نام ایشان را بیاور. گفتم: بله. روز بعد پیرزن پایین آمد و دفتر (ص489:) کوچکی هم در دستش بود و گفت: به شما می فرماید: وقتی که بر پیامبر ‏صلوات می فرستی، به ایشان و اوصیای بزرگوارش مطابق با این نسخه صلوات ‏بفرست. من هم نسخه را گرفته و به آن عمل کردم.‏
چند شب ایشان را دیدم که از غرفه پایین می آمد و آن روشنایی هم بود و من هم در ‏را باز کرده و در پی روشنایی می رفتم، به گونه‌ای که روشنایی را می دیدم ولی کسی ‏را نمی دیدم، تا این که داخل مسجد می شد و می دیدم که تعداد زیادی از مردم از ‏شهرهای مختلف به درب این خانه می آمدند، بعضی از آن‌ها رقعه‌ها و نامه‌هایی به ‏پیرزن می‌دادند و میدیدم که پیرزن هم رقعه‌هایی به آن‌ها می داد، با هم صحبت می ‏کردند، ولی من کلمات آن‌ها را نمی فهمیدم، تعدادی از آن‌ها را در وقت مراجعتم به بغداد ‏در راه دیدم.
متن نسخه دفتری که از ناحیه حضرت صادر شد: ‏
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ خَاتَم‏ النَّبِیِّین‏ و… ‏(کتاب غیبت شیخ طوسی، ترجمه مجتبی عزیزی، ص482 ــ 489)

نتیجه‌گیری:

این روایت مفصل از کتاب «الغیبه» شیخ طوسی، بستر تاریخی و شأن نزول «صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی» را به وضوح بیان می‌کند. همانطور که مشاهده شد، محوریت این صلوات بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اوصیاء دوازده‌گانه ایشان است. در بخش‌های بعدی، با تکیه بر این روایت اصیل و قرائن دیگر، به بررسی شبهات مطرح شده توسط فرقه همبوشی و اثبات نادرستی ادعاهای آنان خواهیم پرداخت.

perversion-of-the-truth

بخش دوم: نقد ادعاهای همبوشیان درباره امامان از فرزندان امام زمان (علیهم‌السلام)

در بخش پیشین، به شرح کامل ماجرای ابوالحسن ضراب اصفهانی و شأن نزول «صلوات» منقول از ایشان پرداختیم. حال در این بخش، به یکی از مهم‌ترین شبهات مطرح شده توسط فرقه همبوشی می‌پردازیم که با تمسک به این صلوات، ادعای وجود امامان از فرزندان امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را مطرح می‌کنند. این ادعا در تعارض آشکار با احادیث متواتر و مستحکم اهل بیت (علیهم‌السلام) در مورد تعداد اوصیاء و ائمه است. هدف ما در این بخش، تبیین نکات کلیدی پیرامون این صلوات و روشن ساختن حقیقت برای شیعیان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است تا از دام فریب این مغرضین رهایی یابند.

بررسی شبهه همبوشیان:

همبوشیان با استناد به عبارت زیر از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی، مقام امامت را در امت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) منحصر به ۱۲ امام نمی‌دانند، بلکه معتقدند که ۱۲ نفر از فرزندان امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) نیز این مقام را دارا می‌باشند و مجموع اوصیاء پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را ۲۴ نفر می‌دانند:
‏«وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّکَ وَ وُلَاهِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِه‏: و درود بفرست بر ولیّ‌‌ات و والیان ‏عهدش و امامان از فرزندانش».
در ادامه با بیان نکاتی پیرامون این صلوات، پرده از غرض‌ورزی مبلغین همبوشی برمی‌داریم و حق را بر همگان روشن می‌سازیم:
نکات مهم در رد شبهه:

نکته اول: تعارض با احادیث متواتر درباره تعداد ائمه:

همانطور که مشاهده شد، همبوشیان از عبارت «وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّکَ وَ وُلَاهِ عَهْدِهِ وَ ‏الْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِه» بر وجود اوصیاء و امامانی از فرزندان حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) استدلال می‌کنند. اما در صورت پذیرش این امامان، دچار تعارض جدی با احادیث فراوانی می‌شویم که تأکید دارند تعداد ائمه و اوصیاء پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تا روز قیامت، فقط ۱۲ نفر می‌باشد و لاغیر. این احادیث متواتر، به عنوان قرائن خارجی و منفصل، نشان می‌دهند که مراد از عبارت «وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ ‏وُلْدِه» نمی‌تواند امامان از فرزندان امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) باشد.

به عبارت دیگر، با وجود احادیث فراوان بر وجود اوصیاء و امامان دوازده‌گانه بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تا روز قیامت، دیگر نمی‌توان ضمیر در عبارت «وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِه» را به امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بازگرداند. زیرا در غیر این صورت، صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی با دریایی از روایات تعارض داشته و با اجرای قواعد باب تعارض (مذکور در حدیث امام باقر (علیه‌السلام))، این فقره از صلوات کنار گذاشته می‌شود.

خلاصه اینکه بحث دائر مدار بین دو امر است:

  • الف: ارجاع ضمیر در عبارت «وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِه» به امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و کلمه «وَلِیِّکَ». که در این صورت به باب تعارض می‌رویم و نتیجه آن کنار گذاشتن این فقره از صلوات یا کل صلوات می‌باشد.
  • ب: وجود احادیث فراوان در بحث ۱۲ وصی و امام بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، قرائن منفصلی است بر اینکه قطعا این ضمیر به کلمه «وَلِیِّکَ» بازگشت ندارد. بلکه مثلاً به حضرت علی (علیه‌السلام) که در خط قبلی ذکر شده است بازگشت دارد. تا زمانی که بتوان چنین توجیه و جمعی بین روایات کرده و تعارض بدوی را حل نمود، دیگر نیازی به اجرای امر (الف) نمی‌باشد.

در ادامه به چند روایت مختصر از دریای احادیث اهل بیت (علیهم‌السلام) در بحث اوصیاء ۱۲ گانه اشاره می‌نماییم:

1. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«أَنَا سَیِّدُ النَّبِیِّینَ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ سَیِّدُ الْوَصِیِّینَ و إِنَّ أَوْصِیَائِی‏ بَعْدِی‏ اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ ‏عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ ع.»

 ترجمه:‏ من سید پیامبران هستم و علی بن ابیطالب سید اوصیاء است و همانا اوصیائم پس از ‏من، 12 نفر بوده که اولین آن‌ها علی بن ابیطالب و آخرین آن‌ها قائم است.‏

(کمال الدین، ج1، ص280 / الزام الناصب، ‏ج1، ص185)‏

2. و در حدیثی دیگر فرمودند:

«إِنَّ خُلَفَائِی و أَوْصِیَائِی وَ حُجَجَ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَخِی وَ آخِرُهُمْ ‏وَلَدِی… الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما… »

 ترجمه:‏ همانا خلفاء واوصیاء من وحجت‌های الهی بر بندگان پس از من 12 نفر هستند، اولین ‏آن‌ها برادرم [علی] وآخرین آن‌ها فرزندم… مهدی است، همان کسی که زمین را پر از ‏عدل و داد می‌کند پس از آنکه از ظلم وجور پر شده است.‏

(کمال الدین، ‏ج1، ص280 / الزام الناصب، ج1، ص173)‏

۳. جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید:

«دَخَلْتُ عَلَى فَاطِمَهَ علیهاالسلام وَ بَیْنَ یَدَیْهَا لَوْحٌ فِیهِ أسْمَاءُ الْأَوْصِیَاءِ فَعَدَدْتُ‏ اثْنَیْ‏ عَشَرَ آخِرُهُمُ ‏الْقَائِمُ ثَلَاثَهٌ مِنْهُمْ مُحَمَّدٌ وَ أَرْبَعَهٌ مِنْهُمْ عَلِیٌّ».

 ترجمه:‏ بر فاطمه (علیها‌السلام) داخل شدم در حالی که روبروی ایشان لوحی بود که در آن اسامی ‏اوصیاء وجود داشت پس 12 عدد شمردم که آخرین آن‌ها قائم بود، 3 نفر از آنان محمد ‏و 4 نفر از آنان علی نام داشت.‏

(عیون اخبارالرضا، ج1، ص47)‏

۴. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ضمن حدیثی به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) فرمودند:

«أَبْنَاءُ بَعْلِکِ أوْصِیَائِی إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ کُلُّهُمْ هَادُونَ مَهْدِیُّونَ وَ أَوَّلُ الْأَوْصِیَاءِ بَعْدِی أَخِی ‏عَلِیٌّ ثُمَّ حَسَنٌ ثُمَّ حُسَیْنٌ ثُمَّ تِسْعَهٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْن‏… »

 ترجمه:‏ فرزندان همسر تو اوصیاء من تا روز قیامت هستند، همه آنان هدایت کننده و هدایت ‏شده هستند و اولین اوصیاء پس از من برادرم علی بوده، سپس حسن و سپس حسین ‏وسپس 9 تن از فرزندان حسین.‏

(کمال الدین، ج1، ص263)‏

۵. در حدیث دیگری پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نام تک تک امامان دوازده‌گانه را ذکر نموده و در مورد آخرین آنان فرمودند:

«ثم الحجه بن الحسن الذی تنتهی‏ إلیه‏ الخلافه و الوصایه و یغیب مده طویله، ثم یظهر و ‏یملأ الأرض عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما».

 ترجمه:‏ سپس حجت بن الحسن همان کسی که خلافت و وصایت به سوی او منتهی می‌شود ‏ومدتی طولانی غایب می‌شود سپس ظاهر می‌شود وزمین را پر از عدل وقسط می‌کند ‏همانطور که از ظلم وجور پر شده است.‏

(اثبات الهداه، ج2، ص234)‏

۶. در حدیث دیگری امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«الْأَئِمَّهُ بَعْدَ نَبِیِّنَا صلی‌الله‌علیه‌وآله اثْنَا عَشَرَ نُجَبَاءُ مُفَهَّمُونَ مَنْ نَقَصَ‏ مِنْهُمْ‏ وَاحِداً أَوْ زَادَ فِیهِمْ وَاحِداً ‏خَرَجَ مِنْ دِینِ اللَّهِ وَ لَمْ یَکُنْ مِنْ وَلَایَتِنَا عَلَى شَیْ‏ءٍ».

 ترجمه:‏ امامان بعد از پیامبر ما، 12 نفر بوده که همگی نجیب و مفهَّم می‌باشند، کسی که یک نفر ‏از آنان کم کند یا زیاد کند از دین خدا خارج گشته و بر ولایت ما نمی‌باشد.‏

(الاختصاص، ص233)‏

۷. حضرتش در حدیث دیگری با یاد فتنه‌های دوران غیبت و ارتداد اکثر شیعیان حزین شده و گریه نمودند و پس از جملاتی فرمودند:

«فَإِنَّ الْأُمَّهَ سَتُنْکِرُهَا لِطُولِهَا فَمِنْ قَائِلٍ یَقُولُ إِنَّهُ لَمْ یُولَدْ وَ قَائِلٍ یَفْتَرِی بِقَوْلِهِ إِنَّهُ وُلِدَ وَ ‏مَاتَ وَ قَائِلٍ یَکْفُرُ بِقَوْلِهِ إِنَّ حَادِیَ عَشَرَنَا کَانَ عَقِیماً و قَائِلٍ‏ یَمْرُقُ‏ بِقَوْلِهِ إِنَّهُ یَتَعَدَّى إِلَى ‏ثَالِثَ عَشَرَ فَصَاعِدا…»

 ترجمه:‏ پس همانا امت به زودی غیبتش را به خاطر طولانی بودنش انکار می‌کنند، بعضی ‏گویند: به دنیا نیامده است، وعده‌ای دروغ می‌گویند با این گفتار که: او به دنیا آمده و ‏مرده است، وعده‌ای کافر می‌شوند با این گفتار که: همانا یازدهمین ما [یعنی امام ‏عسکری (علیه‌السلام)] عقیم بوده است، وعده‌ای خارج می‌شوند [از دین] با این گفتار که: همانا ‏آن [یعنی امام ومقام امامت] به 13 و بیشتر تعدّی می‌کند [وتعداد امامان در 12 منحصر ‏نمی‌باشد].‏

(الغیبه شیخ طوسی، ص170‏)

۸. ضمن حدیثی پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«یَا جُنْدَبُ أوْصِیَائِی‏ مِنْ بَعْدِی بِعَدَدِ نُقْبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُمْ کَانُوا اثْنَیْ ‏عَشَرَ هَکَذَا وَجَدْنَا فِی التَّوْرَاهِ قَالَ نَعَمْ الْأَئِمَّهُ بَعْدِی اثْنَا عَشَر…»

 ترجمه:‏ ای جندب! اوصیاء بعد از من به تعداد نقباء بنی اسرائیل هستند، جندب گفت: از تورات ‏اینگونه فهمیدیم که آن نقباء 12 نفر بودند، حضرتش فرمودند: بله، امامان بعد از من ‌‏12 نفر هستند.‏

(کفایه الاثر، ص58)‏

۹. از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در مورد امامان پس از ایشان سوال شد، حضرتش فرمودند:

«إِنَّ عِدَّتَهُمْ کَعِدَّهِ الشُّهُورِ… أَوَّلُهُمْ هَذَا وَ آخِرُهُمُ ُ الْمَهْدِی‏… هؤُلَاءِ أَوْصِیَائِی‏ وَ ‏خُلَفَائِی…»

 ترجمه:‏ همانا تعداد آنان به تعداد ماه‌ها می‌باشد… اولین آنان، این است [یعنی حضرت علی ‌‏(علیه‌السلام)] وآخرین آنان مهدی است… آن‌ها اوصیاء وخلفاء من هستند.‏

(اعلام الوری، ج2، ص185 / الزام الناصب، ج1، ص192)‏

۱۰. امیرالمومنین (علیه‌السلام) به جناب سلیم فرمودند:

«یَا سُلَیْمُ إِنَّ أوْصِیَائِی‏ أَحَدَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ وُلْدِی…»

 ترجمه:‏ ای سلیم! همانا اوصیاء من، یازده مرد از فرزندان من هستند.‌‏

(کتاب سلیم، ج2، ص824)‏

۱۱. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ ‏لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا» را مربوط به حضرت علی (علیه‌السلام) و اوصیاء خود تا روز قیامت بیان فرمودند.

سلمان در مورد آنان از حضرتش سوال پرسید و ایشان فرمودند:

«عَلِیٌّ أَخِی… وَ أَحَدَ عَشَرَ إِمَاماً مِنْ وُلْدِه‏…»

 ‏ترجمه:‏ علی برادرم… و 11 امام از فرزندان او.‏

(کتاب سلیم، ج2، ص759)‏

۱۲. در معراج، وقتی خداوند تبارک و تعالی سخن از اوصیاء پیامبر را به میان آورد، حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«یَا رَبِّ و مَنْ أَوْصِیَائِی‏ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ أوْصِیَاؤُکَ الْمَکْتُوبُونَ عَلَى سَاقِ عَرْشِی‏ فَنَظَرْتُ… فَرَأَیْتُ اثْنَیْ عَشَرَ نُورا…»

 ترجمه:‏ پروردگارا! اوصیاء من چه کسانی هستند؟ پس ندا داده شدم که: ای محمد! اوصیاء تو ‏همانانی هستند که بر ساق عرش نوشته شده‌اند، پس نگاه کردم… و 12 نور را ‏دیدم.‏

(عیون اخبارالرضا، ج1، ص264 / الزام الناصب، ‏ج2، ص244) ‏

۱۳. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ضمن حدیثی فرمودند:

«أَنَا وَ أَخِی وَ الْأَحَدَ عَشَرَ إِمَاماً أوْصِیَائِی‏ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ کُلُّهُمْ هَادُون‏ مَهْدِیُّون‏…»

ترجمه:‏ من و برادرم و 11 امام که اوصیاء من تا روز قیامت هستند همگی هدایت کنند و ‏هدایت شده هستند.‏

(کتاب ‏سلیم، ج2، ص565)‏

۱۴. امام باقر (علیه‌السلام) در حدیثی فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَ مُحَمَّداً صلی‌الله‌علیه‌وآله إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ جَعَلَ مِنْ بَعْدِهِ‏ اثْنَیْ عَشَرَ وَصِیّا…»

ترجمه:‏ همانا خدا محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به سوی جن و انس ارسال نمود و پس از او 12 وصی قرار ‏داد.‏

(کافی، ‏ج1، ص532 / الزام الناصب، ج1، ص200)‏

این روایات، تنها نمونه بسیار اندکی از دریای روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) در باب انحصار عدد اوصیاء و ائمه بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در دوازده نفر بود. در کتب روایی، صدها روایت در این زمینه وجود دارد.

خلاصه اینکه با وجود این همه روایت در تعداد اوصیاء و امامان پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، دیگر نمی‌توان ضمیر در عبارت «وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِه‏» را به امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بازگرداند.

نتیجه‌گیری:

همانطور که ملاحظه شد، ادعای همبوشیان مبنی بر وجود امامان از فرزندان امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بر اساس «صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی»، نه تنها با قرائن خارجی و احادیث متواتر درباره تعداد دوازده امام معصوم در تعارض است، بلکه به دلیل تضاد با اصول اساسی مذهب تشیع، مردود است. در بخش بعدی، به بررسی قرائن داخلی و احتمالات دیگر در معنای این صلوات خواهیم پرداخت تا ابعاد بیشتری از غرض‌ورزی‌های این فرقه را آشکار سازیم.

بخش سوم: قرائن داخلی و احتمالات معنایی در صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی

در بخش پیشین، به تفصیل به تبیین تعارض ادعای همبوشیان با روایات متواتر درباره تعداد اوصیاء و ائمه (علیهم‌السلام) پرداختیم. در این بخش، علاوه بر قرائن خارجی، به بررسی قرائن داخلی و متصل در متن صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی می‌پردازیم که معنای صحیح عبارت مورد بحث را روشن می‌سازد. همچنین، به احتمالات دیگر در معنای این عبارت و پاسخ به برخی ادعاهای همبوشیان خواهیم پرداخت تا جامعیت بحث حفظ شود و حقایق بیش از پیش آشکار گردد.

ادامه بررسی و نکات:

نکته دوم: ذکر نام اوصیاء در خود صلوات به عنوان قرینه داخلی

آنچه در بخش اول پیرامون جریانات ابوالحسن ضراب اصفهانی و شأن نزول صلوات او ذکر گردید، از کتاب «غیبت شیخ طوسی» (ترجمه مجتبی عزیزی) بوده که این کتاب بسیار مورد علاقه همبوشیان می‌باشد. در فرازهای آخرین شأن نزول این صلوات اینگونه آمده بود:

«ثُمَّ قَالَتْ یَقُولُ لَکَ إِذَا صَلَّیْتَ عَلَى نَبِیِّکَ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کَیْفَ تُصَلِّی [عَلَیْهِ‏] فَقُلْتُ أَقُولُ اللَّهُمَّ صَلِّ ‏عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ…  فقَالَ‏: لَا إِذَا صَلَّیْتَ‏ عَلَیْهِمْ‏ فَصَلِّ عَلَیْهِمْ کُلِّهِمْ وَ سَمِّهِمْ… إِذَا ‏صَلَّیْتَ عَلَى النَّبِیِّ فَصَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَى أَوْصِیَائِهِ عَلَى هَذِهِ النُّسْخَه…» ‏

ترجمه:‏ پیرزن گفت: به تو می فرماید که اگر بخواهی که به پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ‏صلوات بفرستی چگونه می گویی؟ گفتم که می گویم: پروردگارا! بر محمد و آل ‏محمد ‏دورد فرست… ‏ ‏[زن گفت که حضرت] فرمودند: نه، وقتی به ایشان صلوات می فرستی به همگی آل ‏محمد ‏صلوات بفرست و نام ایشان را بیاور… هرگاه صلوات فرستادی بر پیامبر ‌‏(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پس درود فرست بر او و بر اوصیائش طبق این نسخه.‏

بر این اساس حضرتش به وی می‌فرمایند که در صلوات باید نام تک تک آل پیامبر (علیهم‌السلام) را بیاوری و سپس با ارسال دفتری، صلوات بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اوصیاء ایشان را به او آموزش می‌دهند.

نکته مهم: در این صلوات فقط اشاره به نام ۱۲ وصی و امام شده است که نتیجه می‌گیریم اوصیاء و امامان پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در عدد ۱۲ محصور شده‌اند. زیرا اگر تعداد اوصیاء بیشتر از ۱۲ باشد -که به زعم همبوشیان ۲۴ عدد می‌باشند- حضرتش به نام‌های آنان در صلوات اشاره می‌نمودند و بر آنان صلوات می‌فرستادند. فراموش نشود که حضرت فرموده بودند: (باید نام تک تک آنان را در صلوات بیاوری).

پس خلاصه اینکه چون نام ۱۲ وصی در این صلوات ذکر شده است، دیگر ضمیر در عبارت «وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِه» به امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بازگشت ندارد که اگر داشته باشد، باید نام تک تک آنان هم در این صلوات موجود باشد.

نکته سوم: احتمال تصحیف و تغییر در متن صلوات

در این فقره از دعا (وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِه‏) احتمال تصحیف و تغییر نیز وجود دارد.

توضیح مطلب:

در فرازهای آخرین صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی این عبارات را داریم:

«و صَلِّ عَلَى وَلِیِّکَ وَ وُلَاهِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فِی أَعْمَارِهِمْ وَ زِدْ فِی آجَالِهِمْ وَ ‏بَلِّغْهُمْ أَقْصَى آمَالِهِمْ…»

در ادعیه دیگر نیز شبیه این مضامین وجود دارد. به عبارات زیر در دعایی از امام رضا (علیه‌السلام) دقت فرمایید:

«اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَ خَلِیفَتِک‏… اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى وُلَاهِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ‏ بَعْدِهِ‏ وَ بَلِّغْهُمْ ‏آمَالَهُمْ وَ زِدْ فِی آجَالِهِمْ…»

لذا با توجه به دعای مروی از امام رضا (علیه‌السلام) امکان تصحیف و تغییر در صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی وجود داشته و تقویت می‌شود. با پذیرش احتمال تصحیف، مراد از عبارت «وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ بعدِه: و امامان بعد از او‏» امامان رجعت کننده بعد از امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌باشد که در روایات و ادعیه زیادی به رجعت امامان (علیهم‌السلام) اشاره شده است.

نکته مهم: لازم به ذکر است که همبوشیان اعتقادی به رجعت واقعی امامان نداشته و همانند بهائیان قائل به رجعت مثالی هستند. رجعت مثالی یعنی اینکه در زمان امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) -مثلاً- شخصی که اوصاف سلمان را دارد و مثل او محسوب می‌شود وجود دارد، نه اینکه حقیقتاً شخص سلمان زنده شود و رجعت نماید. بهائیان هم دقیقاً همین را می‌گویند با این تفاوت که به جای اسم (رجعت مثالی)، از عبارت (رجعت صفاتی) استفاده می‌نمایند.

نکته چهارم: پاسخ به ادعای انتساب کلام به پیرزن

ممکن است کسی ادعا نماید: این عبارت «لَا، إِذَا صَلَّیْتَ‏ عَلَیْهِمْ‏ فَصَلِّ عَلَیْهِمْ کُلِّهِمْ وَ سَمِّهِمْ» کلام حضرت نبوده بلکه کلام همان پیرزن می‌باشد زیرا در نسخه صلوات بحار علامه مجلسی به نقل از کتاب الغیبه اینگونه آمده است:

«فقَالَتْ لا إِذَا صَلَّیْتَ عَلَیْهِمْ فَصَلِّ عَلَیْهِمْ کُلِّهِمْ وَ سَمِّهِم‏».

ترجمه:‏ پیرزن گفت: نه، وقتی به ایشان صلوات می فرستی به همگی آل محمد ‏صلوات بفرست ‏و نام ایشان را بیاور.

اما پاسخ:

  • اولاً: در بخش دوم روایات فراوانی را در تعداد اوصیاء پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ذکر نمودیم که بر اساس آن‌ها نمی‌توان قائل به وجود امامان از فرزندان امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) شد. لذا اگر آن عبارت، کلام حضرت هم نباشد، باز هم نمی‌توان ضمیر در عبارت «وَ الْأَئِمَّهِ ‏مِنْ وُلْدِه‏» را به امام زمان بازگرداند.
  • ثانیاً: همبوشیان در اختلاف بین متون و نسخ، به نسخه چاپ شده‌ی غیبت شیخ طوسی اکتفا نموده و استدلال می‌نمایند، لذا ما هم بر اساس همین قاعده مقبول در نزد همبوشیان مشی نموده و صلوات مذکور در کتاب الغیبه شیخ طوسی را مورد بررسی قرار دادیم و به نسخ دیگر این کتاب که منقول در کتب دیگر است اعتنایی ننمودیم. عبارت مورد نظر در کتاب الغیبه شیخ طوسی اینگونه است: «فقَال لا إِذَا صَلَّیْتَ عَلَیْهِمْ فَصَلِّ عَلَیْهِمْ کُلِّهِمْ وَ سَمِّهِم‏».‏
  • ثالثاً: امام حسن عسکری (علیه‌السلام) به خدمتکار خود -همان پیرزن- فرموده‌ بودند که در آخر عمر حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را می‌بینی و در نزد قائم چنان خواهی بود که در نزد من بودی. بر طبق روایات، خدمتکاران امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بسیار متقی و جزو موالیان خاص بوده و از جایگاه بسیار مخصوصی برخوردارند. حال بر فرض که این عبارت «لَا إِذَا صَلَّیْتَ ‏عَلَیْهِمْ فَصَلِّ عَلَیْهِمْ کُلِّهِمْ وَ سَمِّهِم» کلام پیرزن باشد، آیا می‌توان تصور نمود که خادمه امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در امور دینی از پیش خود حرف بزند؟! بدون اینکه از امام چیزی شنیده باشد؟! ظاهرا همبوشیان خادمه حضرت را با خود قیاس به نفس کرده‌اند! مضافاً اینکه: به فرض -محال- که این کلام پیرزن اشتباه و از پیش خود باشد، آیا می‌توان فرض نمود که وقتی او به نزد حضرت در اتاق باز گردد حضرتش کلام او را اصلاح ‏ننمایند؟
  • رابعاً: در صلوات صادر شده از سوی حضرت هم دقیقاً نام تک تک اوصیاء پیامبر ‏(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ذکر شده است که تعداد آنان مطابق با صدها روایت دیگر می‌باشد. لذا متن صلوات شریف هم، خود بهترین شاهد است بر اینکه این عبارت «لَا إِذَا صَلَّیْتَ عَلَیْهِمْ ‏فَصَلِّ عَلَیْهِمْ کُلِّهِمْ وَ سَمِّهِم» کلام حضرت است و یا اینکه کلامی است که به تعلیم حضرت بوده است.
salawat-of-abul-hassan

نکته پنجم: احتمال دیگر در معنای «الائمه»

ما با توجه به روایات فراوان -و قرائن منفصل- در مورد اوصیاء ۱۲گانه پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و همچنین با توجه به قرینه داخلی مذکور در بالا -اسم بردن نام تک تک امامان در صلوات- بیان داشتیم که ضمیر در عبارت «وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِه» را ‏قطعاً نمی‌توان به امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بازگرداند.

اما احتمال دیگری هم به نظر می‌رسد و آن اینکه ضمیر به امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) عود کند اما مراد ‏از کلمه «الائمه» امامان معصوم نباشند بلکه منظور ائمه جماعت و احکام باشند و همبوشیان عزیز هم این معنا را برای کلمه «امام» قبول داشته و در استدلالات خود به آن اشاره می‌نمایند. پس یعنی ما در این صلوات، بر والیان در زمان امام مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و همچنین بر «امامان جماعت و احکام» از فرزندان ایشان درود می‌فرستیم.

جمع‌بندی نهایی:

خلاصه اینکه در عبارت «وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِه» امر دائر مدار بین دو مطلب است:

  • یا ضمیر قطعاً به امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بازگشت ندارد.
  • و یا اینکه مراد از «الائمه»، امامان جماعت و أحکام می‌باشند.

نتیجه‌گیری پایانی

با توجه به نکات ذکر شده در این بخش و بخش‌های گذشته، تمسک همبوشیان به «صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی» در اثبات وجود امامان از فرزندان امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، مصداق اتمّ غرض‌ورزی و عوام‌فریبی بوده که هرچه بیشتر چهره واقعی این فرقه را نمایان می‌کند. مضافاً اینکه در صورت چشم‌پوشی از نکات و اشکالات بیان شده و پذیرش وجود امامان از نسل امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، این صلوات هیچ ارتباطی به احمد اسماعیل همبوشی ندارد زیرا دلیل معتبری مبنی بر اینکه او فرزند امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است وجود ندارد. این تحلیل جامع، نشان می‌دهد که چگونه با اندکی تأمل و رجوع به منابع اصیل، می‌توان پرده از روی ادعاهای بی‌اساس برداشت و حقیقت را برای جویندگان آن آشکار ساخت. باشد که شیعیان با بصیرت و آگاهی، از افتادن در دام این فرقه‌های انحرافی در امان بمانند.

پرسش‌های متداول (FAQ)

۱. صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی چیست و در کدام منبع ذکر شده است؟

این صلوات شریف در کتاب «الغیبه» شیخ طوسی، یکی از منابع معتبر شیعه، نقل شده است. این صلوات از ناحیه مقدسه امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به ابوالحسن ضراب اصفهانی تعلیم داده شده است.

۲. چرا فرقه همبوشی از این صلوات برای اثبات ادعاهای خود استفاده می‌کند؟

همبوشیان با تمسک به عبارتی در این صلوات «وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِه»، مدعی وجود امامانی از نسل امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌شوند که تعداد ائمه را بیش از دوازده نفر می‌دانند. آن‌ها این ادعا را برای توجیه نظریه «امام سیزدهم» و امثال آن مطرح می‌کنند.
استنباط و ادعای آن‌ها صحیح نیست و ما در این مقاله به این ادعاها پاسخ می‌دهیم.

۳. چرا ادعای همبوشیان درباره وجود امامان از فرزندان امام زمان بر اساس این صلوات، اشتباه است؟

این ادعا به سه دلیل اصلی مردود است:
الف) تعارض با روایات متواتر درمورد انحصار ائمه در 12 نفر.
ب) قرینه داخلی صلوات که امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بر ذکر نام تک تک دوازده وصی تأکید فرموده‌اند.
ج) احتمال دارد کلمه «وُلْدِه» در متن اصلی «بَعْدِه» (بعد از او) بوده و به امامان رجعت‌کننده اشاره داشته باشد.

۴. اگر عبارت «الائمه من ولده» به معنای امامان معصوم از نسل ایشان نباشد، پس منظور از آن چیست؟

این عبارت در صورت عدم ارجاع به امام زمان و امامان دوازده‌گانه، می‌تواند به امامان رجعت‌کننده (که همان ائمه دوازده‌گانه هستند) اشاره داشته باشد. همچنین، احتمال دیگر این است که کلمه «الائمه» به معنای «امامان جماعت» یا «ائمه احکام» باشد، یعنی والیان و رهبران دینی در زمان حکومت امام زمان که از فرزندان ایشان هستند.

۵. آیا احمد اسماعیل (مدعی یمانی) می‌تواند از نسل امام زمان باشد و ادعای امامت کند؟

خیر، ادعای امامت احمد اسماعیل و انتساب او به فرزندان امام زمان فاقد هرگونه دلیل معتبر و مستند روایی است. آموزه‌های شیعه بر انحصار امامت در دوازده امام تأکید دارد و هیچ دلیلی بر وجود امام سیزدهم یا امامانی از نسل امام زمان که مقام امامت معصومانه داشته باشند، وجود ندارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا