بررسی شبهه «خاتمیت»؛ چرا امام زمان «خاتم الاوصیاء» و رسول خدا «خاتم النبیین» است؟

فهرست محتوا
مقدمه
بحث از موضوعات دینیِ «خاتم النبیین» و «خاتم الاوصیاء» همواره در طول تاریخ اسلام، به ویژه در مواجهه با مدعیان دروغین، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. این دو عبارت، نه تنها جایگاه رفیع پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را تبیین میکنند، بلکه سندی بر پایانیافتن سلسله نبوت و امامت پس از ایشان هستند. در این میان، شبهاتی توسط برخی جریانها، از جمله احمد الحسن و پیروان فرقه یمانی، مطرح شده است که سعی در تحریف معنای این واژگان و انکار بدیهیات اعتقادی شیعه دارند. اهمیت این بحث از آن جهت است که اگر ختم سلسله نبوت و امامت را در پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و امام زمان (علیه السلام) انکار کنیم، آنگاه راه برای مدعیان دروغین نبوت یا امامت باز میشود! لذا این مقاله به بررسی دقیق این موضوع میپردازد که چرا پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) «خاتم النبیین» و امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) «خاتم الاوصیاء» هستند و چگونه این مفهوم با ادعاهای جریان احمد اسماعیل بصری در تعارض است؟
شبههی معنای «خاتم» در دین اسلام: از پایانبخش تا نگین

اصل شبههای که مطرح میشود این است:
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) خاتم النیین معرفی شده است و امام علی (علیه السلام) خاتم الوصیین. اما اگر واقعا خاتم به معنای آخرین باشد، آیا میپذیریم که امام علی (علیه السلام) آخرین وصی باشد؟ پس بقیه ائمه (علیهم السلام) چه میشوند؟ بنابراین قطعا امام علی (علیه السلام) آخرین وصی نیست؛ پس خاتم به چه معناست؟
خاتم با کسر تاء: به معنای پایان بخش و آخرین است.
خاتم با فتح تاء: به معنای نگین و مهر و مرکز است.
مخالفین میگویند خاتم با فتح تاء نیز به معنای پایانبخش است چون نامه را که مهر میکنند در واقع به آن پایان میدهند. اما آیا عقلانی است که یک کلمه هم با فتحه باشد هم با کسره باشد و معنایش در هر دو حالت یکی باشد؟!
بنابراین نظر صحیح آن است که بگوییم:
امام علی (علیه السلام) به عنوان خاتمالوصیین معرفی شدند چون نگین اوصیا و مهر تاییدی بر اوصیا هستند. قرآن، پیامبر (صلی الله علیه و آله) را نیز به نام خاتم النبیین معرفی کرده است چون نگین انبیا و مهر تاییدی بر انبیا هستند. اگر پس از او راه نبوت بسته شود، آنگاه سایر ائمه (علیهم السلام) چگونه واسطهی بین خدا و خلق باشند؟ بنابراین پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ختم المرسلین است و آخرین رسالت را آورد اما آخرین رسول نیست و رسولانی باید در امتداد رسالت ایشان باشند!
آیه ۱۳ سوره دخان1 اشاره دارد به وصی ۱۳ پیامبر یعنی «رسول مبین» که رسالتش نه از سوی خدا که از سوی محمد است.
(بحار، ج۴۰، ص۴۸)
مناظرهای روشنگر در باب «خاتم النبیین»
در بخش قبلی، اصل شبهه مطرح شد. اینک میخواهیم به شبهه فوق پاسخ دهیم.
برای درک بهتر این موضوع، به مناظرهای بین یک مسلمان و یک بهائی توجه مینماییم:
مسلمان: شما در کتابها و بیانیههای خود، باب و بهاء را نبی میدانید و با این ادعا، خاتمیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و آخرین نبی بودن ایشان را انکار میکنید!
بهائی: مثلاً کدام آیه قرآن تصریح میکند که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) آخرین پیامبر است؟
مسلمان: در آیه ۴۰ سوره احزاب میخوانیم: «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً» «محمد (صلی الله علیه و آله) پدر هیچ یک از مردان شما نیست، بلکه پیامبر خدا و ختم کننده پیامبران است و خدا بر همه چیز دانا است». جمله «خاتَمَ النَّبِیِّینَ» با کمال صراحت و به روشنی میگوید: «پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) آخرین نبی است».
بهائی: خاتم به معنی انگشتر که زینت انگشت است نیز آمده است، بنابراین منظور از آیه مذکور این است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) زینت پیامبران است.
مسلمان:
۱. معنای حقیقی واژه خاتم، همان ختمکننده بودن است و اصلاً دیده نشده که خاتم را بر انسانی اطلاق کنند و از آن معنی زینت را اراده نمایند.
۲. وانگهی اگر شما به هر لغتنامهای مراجعه کنید، میبینید معنای حقیقی خاتم همان ختمکننده و پایاندهنده میباشد، و استعمال لفظ در غیر معنی حقیقی و رایج آن، نیاز به قرینهی صریحه دارد. ما در اینجا هیچگونه نشانه و دلیلی نمیبینیم که از معنی حقیقی خاتم، دست برداریم و معنی مجازی آن را بگیریم. مثلاً جوهری در لغتنامه «صحاح» گوید: «ختم به معنی رسیدن به آخر است و “خاتمه الشَّیْءْ” به معنی آخر آن چیز است».
۳. نکته مهمتر اینکه گفتیم که خاتم به معنای ختمکننده و پایاندهنده و آخرین است و معنای حقیقی آن پایان است و بس. اما نکته مهم آن است که حتی انگشتری هم که معنای مجازی خاتم است، از این جهت خاتم نامیده شده که بهوسیله آن، پایان نامه و مانند آن را ختم و مهر میکردهاند. یعنی باز دقیقاً به خاطر پایانبخش بودن و علامت و مهر پایان بودن به آن نیز خاتم گفتهاند.
با توجه به این نکته، «خاتم» را اگر به معنی نگین انگشتر هم بدانیم، باز در این آیه مراد ختم و پایان نبوت است، زیرا در آن زمان مُهرها را روی انگشتر میکَندند و وقتی میخواستند نامهای، قراردادی و… را تمامشده اعلام کنند، نگین انگشتر را که مهرِ صاحب انگشتر بود در زیر آن میزدند. پس حتی اگر «خاتم» در آیه را به معنای مجازی آن یعنی نگین انگشتر بگیریم، باز این را میرساند که همانگونه که زدن نگین در کاغذی، تمام شدن آن را میرساند، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) هم چون نگین است که با آمدنش، نبوت و رسالت خاتمه پیدا کرد. مفاد آیه فوق این است که با آمدن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، طومار نبوت مهر پایان خورده و پرونده نبوت بسته شده است.
برخی احادیث در خاتمیت رسول خدا
حدیث اول از رسول خدا (صلی الله علیه و آله):
«الرّسول: أَنَا أَوَّلُ الْأَنْبِیَاءِ خَلْقاً وَ آخِرُهُمْ بَعْثا».
ترجمه: حسنبصری از انس در حدیث طولانی روایت میکند که گفته است: من از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که میفرمود: من اوّلین انبیاء از حیث خلقت و آخرین آنها از جهت مبعوثشدن میباشم.
(تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۱۲، ص۱۹۴ / عوالی اللیالی، ج۴، ص۱۲۲ / نورالثقلین)
حدیث دوم از امیرالمومنین (علیه السلام):
«قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ: خَتَمَ مُحَمَّدٌ أَلْفَ نَبِیٍّ وَ إِنِّی خَتَمْتُ أَلْفَ وَصِیٍ وَ إِنِّی کُلِّفْتُ مَا لَمْ یُکَلَّفُوا».
ترجمه: امام علی (علیه السلام) فرمودند: محمّد (صلی الله علیه و آله) خاتم هزار پیامبر و من خاتم هزار وصی هستم و تکلیفی که بر دوش من گذاشته شد، بر دوش آنها گذاشته نشده.
(تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۱۲، ص۱۹۶ / نورالثقلین)
حدیث سوم از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله):
«و عن محمد بن جعفر البندار، عن محمد بن جمهور الحمادی، عن صالح بن محمد البغدادی، عن عمرو بن عثمان الحمصی، عن إسماعیل بن عیاش، عن شرحبیل بن مسلم و محمد بن زیاد، عن أبی أمامه، عن النبی صلى الله علیه و آله قال: أیها الناس، إنه لا نبی بعدی، ولا أمه بعدکم»
ترجمه: در روایت دیگری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمود: «ای مردم بعد از من نبی نیست و بعد از شما امت دیگر نخواهد آمد».
(وسائل الشیعه، ج۱، ص۲۳)
حدیث چهارم (حدیث منزلت):
از مهمترین احادیثی که دلالت بر ختم نبوت میکند حدیث منزلت هست که در متواترا در کتب شیعه و عمریه نقل شده است.
حدیث پنجم (حدیث مناشده):
مناشده امیرالمومنین (علیه السلام) در روز شوری به سال 23 و یا آغاز سال 24 از هجرت:
«نشدتکم بالله هل فیکم أحد قال له رسول الله صلى الله علیه وآله: “أنت منی بمنزله هارون من موسى إلا أنه لا نبی بعدی” غیری؟ قالوا: اللهم لا!»
ترجمه: شما را به خدا سوگند میدهم آیا به جز من بین شما کسی هست که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حقش فرموده باشد: “تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که بعد از من نبی نیست”؟ گفتند: به خدا سوگند نه!
(الخصال الشیخ محمد بن علی بن الحسین الصدوق، ص553 – 560)
منظور از «خاتم النبیین» در زبان عرب، پایانبخش پیامبران است
در مورد اینکه «خاتَم الاوصیاء» یعنی نگین انگشتر اوصیاء، خوب است بدانید که عرب، «خاتم» به معنای انگشتر را در معنای زینت استفاده نمیکند. وگرنه معنای «خاتم النبیین» هم میشود انگشتر همه انبیاء، درحالیکه رسول الله (صلی الله علیه و آله) تاج سر انبیاء هستند نه انگشترشان. بلکه «خاتم» از «ختم» به معنای پایان گرفته شده و انگشتر هم از آن جهت «خاتم» است که پایان نامههای خود را با مهر نمودن توسط انگشتر اعلام مینمودند. به عبارت دیگر، در زبان عرب هرگز زینت کسی نسبت به دیگری را به انگشتر تشبیه نمیکنند که جایگاهی نسبت به طرف مقابل ندارد و نه تنها سلطهای بر او ندارد که قابل استتار توسط شخص نیز هست، بلکه به تاج سر تشبیه میکنند که بالای سر قرار دارد، مشرف بر شخص است و قابل استتار هم نیست.
بنابراین لغت شناسان هم تصریح کردند که منظور از خاتم النبیین همان پایان بخش پیامبران است.
«خاتم الوصیین» برای امیرالمومنین
پیروان احمد همبوشی میگویند: در مورد امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هم روایاتی داریم که ایشان «خاتم الاوصیاء» هستند؛ پس «خاتم الاوصیاء» به این معنی نیست که بعدش حجتی نمیآید؛ چون شکی نیست که دوازده امام اوصیای پیامبرند. حال اگر «خاتَم» باشد، یعنی نگین انگشتر اوصیاء که در بین بقیه اوصیاء درخشش بیشتری دارند و اگر «خاتِم» باشد یعنی آخرین امام که در این صورت باید این حرف را در مورد علی (علیه السلام) هم بپذیرید. آیا میپذیرید که علی (علیه السلام) آخرین امام است و امامت سایر ائمه را منکر میشوید؟
اما جواب شبهه فوق:
آنچه در مورد علی (علیه السلام) وارد شده است «خاتم الوصیین» است نه «خاتم الاوصیاء» که با هم از نظر معنا تفاوت دارند و این نکته ظریفی است که نه احمد الحسن بصری و نه اتباع جاهلش به آن توجه نداشتهاند.
درضمن، اینکه علی (علیه السلام) «خاتم الوصیین» معرفی شدهاند، علتش خیلی واضح است؛ زیرا دیگر هیچ پیامبری نخواهد آمد که وصیی داشته باشد. پس امیرالمؤمنین (علیه السلام) آخرین وصی مباشر آخرین پیامبر است. اما اینکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) چند وصی دارد با کلمه «اوصیاء» بیان میشود نه «وصیین» و امام زمان (روحی له الفدا) در این خصوص میفرمایند: «من آخرین وصی هستم».

امام حجه ابن الحسن المهدی (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء): من خاتم و پایان بخش اوصیاء هستم. و خداوند به واسطه و به برکت وجود من، بلاء را از اهل و شیعیانم دور میگرداند.
آخرین وصی دارای دو اصطلاح است: وصی بلافصل و وصی با واسطه. اولی یعنی اینکه هر پیامبری وصیی داشته و علی (علیه السلام) آخرین وصی بلافصل هستند. اما وصی با واسطه شامل اوصیای بعد از حضرت علی (علیه السلام) است که امام زمان (علیه السلام) تصریح کردهاند که «خاتم الاوصیاء» هستند.
پس ما کلمه «خاتم الوصیین» در مورد علی (علیه السلام) را به معنای آخرین وصی میدانیم، اما آخرین وصی از سلسله اوصیای پیامبران که بدون واسطه وصی بودند، همچنان که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را آخرین وصی با واسطه رسول الله (صلی الله علیه و آله) میدانیم.
اما مساله خیلی عمیقتر از این حرفهاست! به ادامه بحث توجه نمایید.
«خاتم الاوصیاء»؛ جایگاه امام زمان
پس از تبیین مفهوم خاتمیت در مورد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، نوبت به بررسی «خاتم الاوصیاء» میرسد؛ لقبی که برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به کار رفته است. پیروان احمد اسماعیل بصری، مشابه بهائیت، ادعا میکنند که «خاتم» به معنای انگشتر است.
در پاسخ به این ادعاها، همان پاسخی که به بهائیت داده شد، به اتباع احمد بصری نیز ارائه میشود؛ زیرا این افراد نطفه بهائیت میباشند. رجوع کنید به ابتدای همین مقاله، قسمت «مناظرهای روشنگر در باب خاتم النبیین».
همانطور که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) «خاتم الانبیاء» هستند، امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز «خاتم الاوصیاء» میباشند. این در حالی است که احمد الحسن همبوشی (که پیش از این با دهها دلیل، ثمره بهائیت بودن او ثابت شده است)، پا را فراتر گذاشته و دقیقاً به تبع از اسلاف بهائی خویش، ختم نبوت را هم انکار کرده و «خاتم» را به همان تأویلهای قدیمی و احمقانه بهائیت برده و بیشرمانه خود را نبی و رسول معرفی نموده است. این موضوع خود نیازمند بحثی جداگانه است.
برای مطالعه بیشتر درمورد بهائیت به مقاله «بهائیت» منتشر شده در سایت ویکیشیعه مراجعه نمایید.
شبهه تعارض «خاتم الاوصیاء» با رجعت
یکی دیگر از شبهات مطرحشده توسط فرقه مدعی یمانی در باب «خاتم الاوصیاء» بودن امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تعارض این مفهوم با رجعت است. در حالی که:
اولاً امام ملعون آنها (احمد الحسن) منکر رجعت ائمه (علیهم السلام) است و آن را در عالمی دیگر میداند. پس اشکال آنها وارد نیست و خاتم بودن امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تعارضی با رجعت ندارد؛ زیرا این مرتدین ناصبی اصلاً رجعت در این عالم را قبول ندارند و منکر آنند! (این گروه حتی کتب امام النار خود را نخواندهاند و در کمال جهل، چنین شبههای را مطرح میکنند).
در ثانی، طبق عقیده ما شیعیان: آیا «خاتم النبیین» بودن پیامبر (صلی الله علیه و آله) با رجعت حضرت عیسی (علیه السلام) در تعارض است؟ قطعاً نه. زیرا خاتم بودن پیامبر (صلی الله علیه و آله) به معنای آن است که ایشان آخرین پیامبر مبعوث «من عند اللَّه» هستند و بعد از ایشان نبی جدید و دیگری وجود ندارد. اما رجعت عیسی (علیه السلام) و بسیاری از انبیاء الهی دیگر، ارتباطی به این معنا ندارد و ابطالکننده «خاتم النبیین» بودن پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیست، و واضح است که آنها انبیاء گذشتهاند که رجعت نموده و نبی جدیدی وجود ندارد! همینطور در مورد ائمه (علیهم السلام) و رجعت آنان که امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) «خاتم الاوصیاء» هستند، و رجعت ائمه گذشته ارتباطی با «خاتم الاوصیاء» بودن ایشان ندارد.
اثبات خاتمیت امام زمان با روایات متعدد
مسئله خاتمیت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تنها با لفظ «خاتم الاوصیاء» وارد نشده است که مدعیان فرقه یمانی بخواهند با تأویل بردن آن کاری از پیش ببرند؛ بلکه این آخرین بودن با الفاظ گوناگون و متعدد آمده به گونهای که مرحوم شیخ حر عاملی احادیث آن را متواتر میشمرد و میگوید:
«ان الاحادیث المعتبره و الروایات الصحیحه المتواتره صریحه فی حصر الائمه فی اثنی عشر علیهم السلام و ان الثانی عشر منهم خاتم الاوصیاء و الائمه و الخلفاء»
ترجمه: احادیث معتبر و روایات صحیح متواتر صریحاً دلالت بر حصر ائمه در دوازده نفر علیهم السلام دارند و دوازدهمین ایشان خاتم اوصیاء و ائمه و خلفاء است.
از جمله روایات متعددی که بر آخرین بودن امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تأکید دارند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
روایت اول: انتهای خلافت و وصایت

در این روایت که مفضل آن را از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است آمده است که خلافت و وصایت به حجت بن الحسن (علیه السلام) منتهی میشود. لذا وقتی انتهای خلافت و وصایت با امام زمان (روحی له الفدا) است، احمد همبوشی میخواهد وصی و خلیفه چه کسی باشد؟!
(إثبات الهداه لشیخ الحر العاملی، ج2، ص234 به نقل از اثبات الرجعه فضل بن شاذان نیشابوری)
روایت دوم: خاتم و پایانبخش حجتهای الهی

امام حسن عسکری (علیه السلام) در روایتی فرمودهاند: «امام و حجت بعد از من پسرم میباشد. اوست خاتم و پایانبخش حجتهای الهی و آخرین خلیفه خداوند…». در این روایت، امام حسن عسکری (علیه السلام) به صراحت تمام فرمودهاند که خاتم و پایانبخش حجتهای الهی و آخرین خلیفه خدا، امام زمان (روحی له الفدا) است. وقتی امام زمان (علیه السلام) آخرین خلیفه خداست، احمد همبوشی خلیفه کیست؟!
روایت سوم: خاتم الائمه در خطبه غدیر

در خطبه غدیر آمده است: «همانا خاتم و آخرین ائمه از ما، قائم مهدی است. او ذخیره و باقیمانده حجتهای الهی خواهد بود و حجّتی بعد از او نیست». آیه اکمال دین و اتمام نعمت با معرفی فقط و فقط ۱۲ وصی و امام نازل شد. در اینجا در خطبه غدیر فرمودند که خاتم و آخرین ائمه از ما، قائم مهدی است و او ذخیره و باقیمانده حجتهای الهی خواهد بود و بعد از ایشان حجتی نخواهد بود. پس باز هم اثبات شد که احمد همبوشی رسول ابلیس است.
جهت مشاهده پادکستهای برگرفته از کتاب رسول ابلیس به «پادکست علم احمد اسماعیل» منتشر شده در سایت یمانیپژوهی مراجعه نمایید.
همچنین برای خرید کتاب «رسول ابلیس نوشته محمدمهدی سلمانپور» به سایت طاقچه مراجعه نمایید.
روایت چهارم: پایانبخش اوصیاء و ائمه طاهرین

در روایتی دیگر از امام حسن عسکری (علیه السلام) خطاب به فرزندشان حجت بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است: «تو وصی من و صاحب الزمان و مهدی و… و خاتم و پایانبخش اوصیاء و ائمه طاهرین (علیهم السلام) میباشی». در این روایت باز از امام حسن عسکری (علیه السلام) وارد شده است که امام زمان (علیه السلام) پایانبخش اوصیاء و ائمه طاهرین است. پس قطعاً طبق این روایت احمد هنبوشی یکی از مصادیق «الائمه یدعون الی النار» است، چون بعد از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دیگر امام هدایتی نیست و ایشان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین امام هدایت هستند.
روایت پنجم: انقطاع حجتها به وسیله امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف):

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودهاند: «به مهدی ما، حجتهای الهی منقطع میگردد. پس او خاتم و پایانبخش ائمه میباشد و او منتهی و پایانبخش نور میباشد. (آخرین امام از سلسله نوری ائمه علیهم السلام)». به این روایت توجه کنید، تعابیری که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در مورد امام زمان (روحی له الفدا) به کار میبرند:
۱. به مهدی ما حجتهای الهی منقطع میشود.
۲. پس او خاتم و پایانبخش ائمه میباشد.
۳. و او منتهی و پایانبخش نور میباشد.
واقعاً دیگر ائمه (علیهم السلام) باید چطور میفرمودند که آخرین حجت و وصی و خلیفه و امام، حجت بن الحسن العسکری (علیه السلام) است و هیچ حجتی بعد از او نیست؟ نمیدانم دیگر به کدامین زبان باید بگویند تا این جماعت مارق بفهمند.
روایت ششم: تصریح خود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

امام حجت بن الحسن المهدی (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) به روشنی به ابونصر خادم میفرمایند: «من خاتم و پایانبخش اوصیاء هستم و خداوند به واسطه و به برکت وجود من، بلاء را از اهل و شیعیانم دور میگرداند». این نیز کاملاً صریح است که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین وصی رسول الله (صلی الله علیه و آله) است.
جمعبندی روایات اثبات خاتمیت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف):
ما در اینجا روایات متواتر در نص در آخرین امام بودن مولانا حجه بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار دادیم. و حقا این روایات نمونه و شاهد مثال بود و بخش کمی از انبوه روایات در این معنا بود. و همانطور که مشاهده شد، تنها لفظ خاتم نیست! بلکه تمام الفاظ و عباراتی که میشود با آنها ، آخر و پایان بودن را بیان کرد در روایات ذکر شده است. با الفاظ مختلف همچون:
- تنهتی الیه الخلافه
- تنتهی الیه الوصایه
- خاتم حجج الله
- آخر خلفائه
- خاتم الأئمه
- لا حجه بعده
- خاتم الأوصیاء
- بمهدینا تنقطع الحجج
- و نصوص و کلمات و عبارات دیگر…
آیا اگر اثبات خاتم و آخرین امام بودن امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، و به تبع آن حصر ۱۲ امام، با این نصوص برای مرتدان قابل قبول نباشد، دقیقا دیگر با چه کلمه و عبارتی آخرین نبی بودن پیامبر (صلی الله علیه و آله) و آخرین امام بودن امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قابل بیان میباشد؟!
نتیجهگیری: مهر پایان بر ادعاهای دروغین و تجلی «خاتم» حقیقی
همانطور که دیدیم، مفهوم «خاتم» در ادبیات دینی، بهویژه در عبارات «خاتم النبیین» و «خاتم الاوصیاء»، معنایی فراتر از یک زینت یا نگین ساده دارد. این واژه، چه با کسر تاء و چه حتی در معنای مجازیاش، به معنای «پایانبخش» و «آخرین» است. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) «خاتم النبیین» هستند؛ بدین معنا که سلسله نبوت با ایشان به پایان رسیده و هیچ نبی دیگری پس از ایشان نخواهد آمد. این حقیقت، با ادعاهای واهی جریانهایی نظیر بهائیت و فرقه یمانی احمد الحسن، که سعی در شکستن این مهر خاتمیت دارند، در تضاد آشکار است.
به همین منوال، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، «خاتم الاوصیاء» و «خاتم الائمه» هستند. روایات متواتر و متعدد از ائمه اطهار (علیهم السلام)، به روشنی بیان میکنند که ایشان آخرین حجت الهی، آخرین خلیفه و آخرین وصی از سلسله ائمه دوازدهگانه میباشند. این مفهوم، به صراحت، هرگونه ادعای وصایت یا امامت پس از امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را باطل میکند و نشان میدهد که ادعاهای احمد اسماعیل بصری، صرفاً تلاشهایی مذبوحانه برای خدشهدار کردن اعتقادات راسخ شیعه است. رجعت انبیاء و ائمه گذشته نیز هیچ تعارضی با «خاتم النبیین» بودن پیامبر (صلی الله علیه و آله) و «خاتم الاوصیاء» بودن امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ندارد، چرا که ایشان انبیاء و اوصیای گذشته هستند و نبی یا وصی جدیدی پس از خاتمیت نخواهد آمد. در نهایت، این مقاله تلاش کرد تا با تبیین دقیق معنای «خاتم» و ارائه مستندات روایی، مهر خاتمیت را بر تمامی ادعاهای دروغین بکوبد و مسیر حقیقت را آشکار سازد.
پرسشهای متداول (FAQ)
«خاتم النبیین» به چه معناست و چرا پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) این لقب را دارند؟
«خاتم النبیین» به معنای «آخرین پیامبران» یا «ختمکننده پیامبران» است. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) آخرین نبی مبعوث از سوی خداوند هستند و با آمدن ایشان، سلسله نبوت به پایان رسیده است.
آیا «خاتم» میتواند به معنای زینت یا نگین باشد؟ و آیا این معنی با «خاتم النبیین» سازگار است؟
بله، «خاتم» میتواند به معنای نگین و مهر باشد. با این حال، حتی در این معنی نیز، به دلیل کاربرد نگین در مهر و پایان دادن به نامهها، مفهوم «پایانبخش» را در بر دارد. بنابراین، حتی اگر به معنای نگین باشد، باز هم پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با آمدنشان، نبوت و رسالت را خاتمه دادند.
چرا امام علی (علیه السلام) را «خاتم الوصیین» مینامند، در حالی که امامان دیگری بعد از ایشان وجود دارند؟
امام علی (علیه السلام) «خاتم الوصیین» هستند نه «خاتم الاوصیاء». این به معنای آن است که ایشان آخرین وصی بلافصل آخرین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هستند. پس از ایشان هیچ پیامبر دیگری نخواهد آمد که وصی داشته باشد.
«خاتم الاوصیاء» کیست و چرا این لقب به ایشان اطلاق میشود؟
«خاتم الاوصیاء» امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند. این لقب به معنای آخرین وصی و آخرین حجت الهی از سلسله اوصیای الهی است که پس از ایشان هیچ امام و حجتی نخواهد آمد.
آیا رجعت ائمه یا انبیاء با مفهوم خاتمیت (خاتم النبیین و خاتم الاوصیاء) در تعارض است؟
خیر، رجعت با مفهوم خاتمیت در تعارض نیست. «خاتم النبیین» بودن پیامبر (صلی الله علیه و آله) به معنای آن است که ایشان آخرین نبی مبعوث هستند و پس از ایشان نبی جدیدی نخواهد آمد. رجعت حضرت عیسی (علیه السلام) یا دیگر انبیاء گذشته به معنای ظهور نبی جدید نیست، بلکه بازگشت انبیاء پیشین است. همین قاعده در مورد رجعت ائمه و «خاتم الاوصیاء» بودن امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز صادق است.
پاورقی:
- «أَنَّى لَهُمُ الذِّکْرَى وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِینٌ» ترجمه: چگونه برای آنان جای پند گرفتن و هوشیاری است و حال آنکه پیامبری روشنگر برای آنان آمد. (دخان، 13) ↩︎