مقالات

نقدی بر ادعاهای فرقه احمد اسماعیل همبوشی درباره یمانی موعود

فهرست محتوا

مقدمه

این مقاله به بررسی و نقد ادعاهای فرقه احمد اسماعیل همبوشی در مورد «یمانی موعود» می‌پردازد. این فرقه ادعاهای متعددی از جمله انحصار پرچم هدایت به پرچم یمانی، یکی دانستن یمانی با «قائم آل محمد (عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف)»، و وجوب یاری یمانی را مطرح کرده است. این نوشتار با استناد به روایات معتبر اسلامی، تلاش می‌کند تا نادرستی این ادعاها را روشن ساخته و حقایق مربوط به نشانه‌های ظهور و جایگاه پرچم‌های هدایت را تبیین کند. هدف اصلی، آشکار ساختن انحرافات این فرقه و ارائه تفسیری صحیح از روایات مهدویت است.

ادعای اول: ادعای تنها پرچم هدایت بودن یمانی

یکی از دروغ‌های بزرگی که در فرقه همبوشی -مدعی یمانی- بر سر زبان‌هاست، منحصر کردن پرچم هدایت در پرچم یمانی است.

یعنی این فرقه پوشالی مدعی است:

«تنها پرچم هدایت قبل از ظهور امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) فقط پرچم یمانی می‌باشد». (دراسه فی شخصیه الیمانی 1ص22)

نکته: لازم به ذکر است که در صورت اثبات این ادعا، حقانیت احمد اسماعیل همبوشی ثابت نمی‌شود بلکه همچنان نزاع در تطبیق احمد اسماعیل همبوشی به عنوان مصداق یمانی، موجود است و باید ادله‌ی محکمی برای اثبات انطباق ارائه گردد.

در فرقه همبوشی برای اثبات انطباق احمد اسماعیل بر یمانی موعود، به قانون معرفت حجت -وصیت و سلاح و پرچم- استناد می‌کنند که ما در مقالات ابتدایی سایت، به طور مفصل در مورد آن گفتگو نموده و بطلان احمد اسماعیل همبوشی را ثابت نمودیم.

جهت مطالعه، روی هر یک از مقالات کلیک نمایید:

«بررسی حدیث وصیت درکتاب الغیبه شیخ طوسی»

«بررسی معنای اصلی سلاح امام و راه های تشخیص حجت واقعی از دروغین»

«بررسی مادی بودن یا معنوی بودن پرچم حضرت قائم که نزد ایشان است»

همانطور که عرض شد، فرقه همبوشی مدعی است: «تنها پرچم هدایت قبل از ظهور امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) فقط پرچم یمانی می‌باشد».

برای اثبات دروغ بودن این ادعا، روایات متعددی وجود دارد که به آن‌ها اشاره می‌نماییم.

ناگفته نماند که اثبات دروغ بودن این ادعا مساوی با ابطال فرقه همبوشی می‌باشد زیرا بارها و بارها، احمد اسماعیل همبوشی کتب انصار و سایت آن‌ها را مورد تایید قرار داده و سخن آن‌ها را سخن خودش می‌داند لذا با اثبات کذب بودن این ادعا، ابطال دعوت احمد اسماعیل همبوشی ثابت می‌گردد.

و اما روایات در اثبات دروغ بودن این دعا:

پاسخ 1) پرچم خراسانی (رایات سود مشرق)

در ضمن حدیثی پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«ـإِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَنَا الْآخِرَهَ عَلَى الدُّنْیَا، وَ إِنَّهُ سَیَلْقَى أَهْلُ بَیْتِی مِنْ بَعْدِی تَطْرِیداً وَ تَشْرِیداً فِی الْبِلَادِ، حَتَّى تَرْتَفِعَ رَایَاتٌ سُوْدٌ مِنَ الْمَشْرِقِ، فَیَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَ، وَ یُقَاتِلُونَ فَیُنْصَرُونَ، فَیُعْطُونَ الَّذِی سَأَلُوا، فَمَنْ أَدْرَکَهُمْ مِنْکُمْ ــــ أَوْ مِنْ أَبْنَائِکُمْ ــــ فَلْیَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ، فَإِنَّهَا رَایَاتُ هُدًى، یَدْفَعُونَهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی، یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا، کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً».

ترجمه: ما اهل بیتی هستیم که خدا برای ما اخرت را بر دنیا اختیار کرد و همانا به زودی اهل بیتم بعد از من آوارگی و دوری در سرزمین‌ها را ملاقات می‌کنند تا اینکه پرچم‌های سیاه از مشرق بلند شود، پس [صاحبان آن پرچم‌ها] حق را طلب می‌کنند اما به آن‌ها داده نمی‌شود. می‌جنگند و یاری می‌شوند پس داده می‌شود به آن‌ها، آنچه را که طلب کردند. کسی که درک کند آن‌ها را از شما -یا از فرزندانتان- پس به آن‌ها بپیوندد ولو چهار دست و پا بر روی برف حرکت کند. پس همانا آن پرچم، پرچم‌های هدایت است. آن پرچم را به مردی از اهل بیت من می‌دهند که زمین را پر از قسط و عدل می‌کند همانطور که از جور و ظلم پر شده است.

(دلائل الامامه، ص446)

همانطور که در روایات آمده است رایات سود یا همان پرچم‌های سیاه، از سوی مشرق و از سمت خراسان خروج می‌کنند. به روایت زیر توجه فرمایید:

«عن أبی جعفر، قال: یخرج شاب من بنی هاشم بکفّه الیمنى خال، من خراسان برایات سود بین یدیه شعیب بن صالح یقاتل أصحاب السفیانی فیهزمهم».

ترجمه: امام باقر (علیه‌السلام): جوانی از بنی هاشم از سوی خراسان با پرچم‌های سیاه خارج می‌شود که به دست راستش، خال و عیبی دارد. در پیشاپیش آن، شعیب بن صالح قرار دارد که با اصحاب سفیانی می‌جنگد پس آن‌ها را شکست می‌دهد.

(الملاحم و الفتن، ص120)

لازم به ذکر است که فرمانده لشکر خراسانی جناب شعیب بن صالح، پس از ملحق شدن به لشکر امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) ، به عنوان فرمانده لشکر حضرت منصوب می‌گردد. (اعلام الوری، ج2، ص190)

در روایت دیگری امام (علیه‌السلام) از سفیانی و کشتار او ذکری به میان آورده و فرمودند:

«فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم…»

ترجمه: در این هنگام پرچم‌هایی از خراسان رو آورده و با سرعت طی طریق می‌کنند و همراه آنان تعدادی از اصحاب قائم است.

(غیبت نعمانی، ص280)

با وجود این اوصاف در مورد رایات سود و هدایت بودن این پرچم‌ها و تاکید بر نصرت آن‌ها و وجود نفراتی از اصحاب قائم (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در آن لشکر و تحویل این پرچم به امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، دیگر جای هیچ تردیدی در هدایت بودن و حق بودن رایات سود خراسان باقی نمی‌ماند.

بنابراین پرچم یمانی، تنها پرچم هدایت نبوده و نیست بلکه پرچم دیگری هم در روایات به عنوان پرچم حق و هدایت ذکر گردیده است و به همین سادگی، کذب بودن ادعای فرقه همبوشی -مبنی بر اینکه فقط پرچم یمانی پرچم هدایت می‌باشد- ثابت گشته و رسوایی بزرگی برای این فرقه پوشالی رقم می‌خورد.

پس از این رسوایی دردناک، بعضی از مبلغین فرقه همبوشی به دست و پا افتاده و می‌گویند:

«رایات سود مشرق و خراسان، همان پرچم یمانی است».

و اما پاسخ این سخن بسیار کودکانه:

1.تفاوت روشن میان یمانی و خراسانی در روایات:

با توجه به احادیث فوق، کاملا غرض ورزی مبلغین همبوشی مشخص می‌گردد زیرا حضرات معصومین (علیهم‌السلام) تصریح به دوگانگی شخصیت خراسانی -صاحب رایات سود- و یمانی کرده‌اند و دیگر جایی برای این سخن کودکانه نمی‌ماند.

2. تصریح روایات بر تمایز خراسانی و یمانی:

در روایات دیگری هم به این دوگانگی اشاره شده است من جمله:

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ خُرُوجُ الثَّلَاثَهِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَهٍ وَاحِدَهٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِد…»

ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: خروج این سه یعنی خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز است.

(بحار، ج52، ص210)

به تصریح روایت فوق هم، شخصیت خراسانی غیر از یمانی می‌باشد. البته در این زمینه روایات دیگری هم وجود دارد که فعلا به ذکر منبع آن‌ها اکتفا می کنیم:

غیبت نعمانی، ص251 و ص255

غیبت شیخ طوسی، ص452 / بحار، ج52، ص217

3. تفاوت رنگ پرچم یمانی با پرچم خراسانی:

مضافا اینکه رنگ پرچم یمانی سفید می‌باشد، نه سیاه. (مختصر اثبات الرجعه، حدیث16)

و بر همین اساس هم احمد اسماعیل همبوشی -مدعی دروغین یمانی- رنگ پرچم خود را سفید قرار داده است.

4. عدم انتساب یمانی به خراسان در روایات:

در هیچ روایتی اشاره نشده است که یمانی از مشرق و خراسان می‌آید و خروج می‌کند، حتی شخص احمد اسماعیل هم تا کنون ادعا نکرده است که از خراسان خروج کرده یا خواهد کرد و یا اینکه خراسانی است.

توجه: اگر عزیزان مخاطب، روایتی در این زمینه در کتب شیعه دیدند برای ما ارسال فرمایند.

5. تفاوت محل خروج یمانی و خراسانی در روایات:

با توجه به روایات، محل خروج یمانی یمن می‌باشد و محل خروج خراسانی، خراسان می‌باشد.

جهت دیدن تعدادی از روایات محل خروج یمانی، به مقاله «بداء در علائم ظهور و بررسی ادعای محل خروج یمانی» مراجعه فرمایید:

خلاصه اینکه:

پرچم یمانی تنها پرچم هدایت نبوده و در روایات، از پرچم‌های دیگری هم به عنوان پرچم هدایت سخن به میان آمده است و ادعای یکی بودن «رایات سود و شخصیت خراسانی» با «یمانی» چیزی جز غرض ورزی و عوام فریبی نمی‌تواند باشد. 

و با اثبات دروغ بودن این ادعا، انحراف و مغرض بودن احمد اسماعیل همبوشی هم هویدا می‌گردد زیرا وی بارها کتب انصار خود را تایید نموده و این نوشتجات را با نظرات خود یکسان می‌داند.

پاسخ 2) پرچم جعفری

همانطور که ذکر کردیم، فرقه همبوشی -مدعی یمانی- ادعا دارد که: «تنها پرچم هدایت قبل از ظهور امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) فقط پرچم یمانی می‌باشد». (دراسه فی شخصیه الیمانی، 1 ص22)

اما با بررسی روایات، به راحتی دریافتیم که این ادعا دروغ بوده و ناشی از غرض ورزی و عوام فریبی می‌باشد.

مثلا در روایات از رایات سود مشرق و پرچم خراسانی هم تمجید شده و پرچم او را پرچم هدایت ذکر کرده‌اند و جمعی از اصحاب امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و فرمانده لشکر ایشان -جناب شعیب بن صالح- در این لشکر حضور دارند.

علاوه بر پرچم خراسانی، مردی از فرزندان جعفر بن ابی طالب هم در روایات مورد تایید قرار گرفته است که در زیر به آن اشاره می نماییم:

مراد از پرچم جعفری، پرچم مردی از فرزندان جعفر بن ابی طالب می‌باشد که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بشارتش را  به جناب جعفر بن ابی طالب داده‌اند.

حضرتش (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«یَا جَعْفَرُ أَ لَا أُبَشِّرُکَ أَ لَا أُخْبِرُکَ قَالَ بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ کَانَ جَبْرَئِیلُ عِنْدِی آنِفاً فَأَخْبَرَنِی أَنَّ الَّذِی یَدْفَعُهَا إِلَى الْقَائِمِ هُوَ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ أَ تَدْرِی مَنْ هُوَ قَالَ لَا قَالَ ذَاکَ الَّذِی وَجْهُهُ کَالدِّینَارِ وَ أَسْنَانُهُ کَالْمِنْشَارِ وَ سَیْفُهُ کَحَرِیقِ النَّارِ یَدْخُلُ الْجُنْدَ ذَلِیلًا وَ یَخْرُجُ مِنْهُ عَزِیزاً یَکْتَنِفُهُ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیل…»

ترجمه: ای جعفر! آیا تو را بشارت ندهم؟ آیا تو را خبر ندهم؟ جعفر گفت: بله یا رسول الله ‌[بشارت و خبر دهید]. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: الآن جبرئیل نزد من بود پس به من خبر داد آن کسی که آن [پرچم] را به قائم می‌دهد از ذریه و نسل توست. آیا می‌دانی او کیست؟ جعفر گفت: خیر، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: آن کسی است که صورتش مثل سکه طلا و دندان‌هایش مثل ارّه و شمشیرش بسان زبانه‌های آتش است، با فروتنی و تواضع داخل لشکر می‌شود و از لشکر عزیز خارج می‌شود جبرئیل و میکائیل او را احاطه می‌کنند.

(غیبت نعمانی، ص247)

از اینکه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بشارت چنین فردی را به جناب جعفر می‌دهند و از تواضع و شکست ناپذیری او سخن گفته و جبرئیل و میکائیل او را حمایت نموده و در نهایت، پرچمش را به دست مبارک امام زمان می‌رساند، معلوم می‌شود که پرچم وی پرچم هدایت می‌باشد.

اگر گفته شود که: «مراد از مردی جعفری، همان یمانی است» در جواب می‌گوییم:

احمد اسماعیل همبوشی ادعا دارد که از نسل امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌باشد اما در این حدیث، صاحب این پرچم شخصی از نسل جعفر بن ابی طالب می‌باشد.

بنابراین ادعای اتحاد بین شخصیت یمانی و صاحب پرچم جعفری، ادعای باطلی بیش نیست.

و به همین راحتی، کذب ادعای فرقه همبوشی مبنی بر «انحصار پرچم هدایت در پرچم یمانی» آشکار گردید و غرض ورزی و عوام فریبی اینان عالم فراگیر شد.

همانطور که سابقا گفتیم، احمد اسماعیل همبوشی سخنان پیروان خود را در کتاب‌ها و سایت انصار تایید نموده لذا در حقیقت با اثبات کذب بودن ادعای فوق، بطلان احمد اسماعیل و شیادی او نیز ثابت می‌گردد.

پاسخ 3) «هدایتگرتر» افعل تفضیل است

همانطور که در دو بخش قبل ذکر کردیم، فرقه همبوشی -مدعی یمانی- ادعا دارد که: «تنها پرچم هدایت قبل از ظهور امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) فقط پرچم یمانی می‌باشد». (دراسه فی شخصیه الیمانی، 1 ص22)

اما با بررسی روایات، به راحتی دریافتیم که این ادعا دروغ بوده و ناشی از غرض ورزی و عوام فریبی آنان می‌باشد.

در دو بخش قبل به دو پرچم مورد تمجید از سوی اهل بیت (علیهم‌السلام) اشاره شده.

با این که کذب ادعای «یمانی، تنها پرچم هدایت» در بخش‌های قبل ثابت گشت، اما به جهت آشکار کردن خیانتی دیگر از فرقه همبوشی به ادامه بحث می‌پردازیم.

حدیث دیگری که خط بطلان بر ادعای «یمانی، تنها پرچم هدایت» می‌زند، همان حدیثی است که در آن پرچم یمانی به عنوان هدایتگرترین پرچم معرفی می‌گردد.

به احادیث زیر دقت فرمایید:

«خرُوجُ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ وَ الْخُرَاسَانِیِّ فِی سَنَهٍ وَاحِدَهٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ نِظَامٌ کَنِظَامِ الْخَرَزِ یَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً فَیَکُونُ الْبَأْسُ مِنْ کُلِّ وَجْهٍ وَیْلٌ لِمَنْ نَاوَاهُمْ وَ لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَهٌ أَهْدَى مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَهُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُم».

ترجمه: خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز است، با نظام و ترتیبی همچون نظام یک رشته که به بند کشیده شده، یکی از پی دیگری، پس می باشد جنگ از هر شکل و صورتی [یعنی جنگ‌ها به شکل‌های مختلفی روی می‌دهد] وای بر کسی که دشمنی کند با آن‌ها، و در پرچم‌ها پرچمی هدایتگرتر از پرچم یمانی نیست، او پرچم هدایت است بخاطر اینکه به سوی صاحبتان دعوت می‌کند.

(غیبت نعمانی، ص255)

(نکته: جنگ از شکل‌های مختلف، که در حدیث به آن اشاره شد، شاید به معنای جنگ هوایی و زمینی و… باشد. البته احتمال می‌رود که مراد، جهات مختلف باشد زیرا گاها هر وجهی، مستلزم جهتی می‌باشد).

و در روایتی دیگر داریم:

«عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: خُرُوجُ الثَّلَاثَهِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَهٍ وَاحِدَهٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَیْسَ فِیهَا رَایَهٌ بأَهْدَى مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِیِّ یَهْدِی إِلَى الْحَق».

(غیبت شیخ طوسی، ص446)

اما بررسی نکات مربوطه:

نکته اول: با توجه به روایت اول، به وضوح مشخص می‌گردد که در کنار پرچم یمانی، پرچم حق دیگری هم وجود دارد زیرا حضرت فرمودند: «ویْلٌ لِمَنْ نَاوَاهُمْ / وای بر کسی که دشمنی کند با آن‌ها».

در صورتی که اگر فقط یمانی حق باشد، باید عبارت اینگونه می‌شد: «وَیْلٌ لِمَنْ نَاوَاهُ / وای بر کسی که دشمنی کند با او».

نکته دوم: در ادامه حضرت به صراحت هر چه تمام، پرچم یمانی را هدایتگرتر معرفی می‌نمایند و می‌فرمایند:

«و لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَهٌ أَهْدَى مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَهُ هُدًى».

کلمه «اهدی» بر وزن «افعل» تفضیل بوده و به معنای «هدایتگرتر» می‌باشد.

پس معلوم می‌گردد که پرچم‌های دیگری هم پرچم هدایت هستند اما پرچم یمانی هدایتگرتر است.

پس دو شاهد در این حدیث وجود دارد بر این که «پرچم یمانی، تنها پرچم هدایت نیست».

شاهد اول: وَیْلٌ لِمَنْ نَاوَاهُمْ

شاهد دوم: کلمه «أَهْدَى»

ضمنا آنچه را که در دو بخش قبل پیرامون پرچم خراسانی و جعفری بیان نمودیم، می‌توان تحت عنوان شاهد سوم جای داد.

ناگفته نماند که با توجه به روایات فراوان، پرچم سفیانی پرچم ضلالت بوده و هیچ بهره‌ای از هدایت ندارد.

مبلغین فرقه همبوشی برای تدارک آبروی از دست رفته و به جهت فریب مریدان عوام خود، در دفاعی مضحکانه می‌گویند:

با توجه به آیات قرآنی، صیغه اَفعَل، دلالت بر تفضیل ندارد لذا کلمه اهدی به معنای هادی بوده و دلالت بر وجود پرچم‌های هدایت دیگر در کنار پرچم یمانی ندارد. و این هم نمونه‌ای از آیات مربوطه: «قالَ یا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُم» (هود، 78). «وَ هُوَ الَّذی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْه» (روم، 27).

در پاسخ به این اشکال کودکانه، مغرضانه و عوام فریبانه عرض می‌کنیم:

1.معنای روشن «أهدی» از دیدگاه اهل زبان عرب:

هر شخص عادی که مختصری با ادبیات عرب آشنا بوده و یا اینکه عرب زبان معمولی باشد -البته از غیر همبوشیان- در مواجهه با حدیث فوق، کلمه اهدی را به هدایتگرتر ترجمه می‌نماید.

2.اعتراف ناخواسته همبوشیان به معنای تفضیلی «أهدى»:

خود همبوشیان گاهاً ناخواسته به مرتکز ذهنی خود در مورد صیغه «افعل» تفضیل عمل نموده و کلمه اهدی را به هدایتگرتر ترجمه می‌نمایند که نمونه‌ای از عکس این ترجمه تقدیم می‌گردد:

Exposing-Hamboushi-Deceptions
اعترافی ناخواسته در مورد ترجمه کلمه «اهدی».

3. غرض ورزی در در انکار معنای تفضیلی «أفعَل»:

در کتب ادبیات عرب هم بدون استثناء، وضع صیغه افعل را برای تفضیل عنوان کرده‌اند.

عباس حسن در کتاب نحوالوافی پیرامون «افعل تفضیل» چنین می‌گوید:

«انه اسم مشتق علی وزن “افعل” یدلّ -فی الاغلب- علی انّ شیئین اشترکا فی معنی و زاد احدهما علی الآخر فیه».

ترجمه: همانا آن، اسم مشتقی است بر وزن اَفعَل، که غالبا دلالت می‌کند بر دو شیء که مشترک هستند در معنایی و یکی از آن دو در آن معنی بر دیگری زیاده دارد.

(نحوالوافی، ج3، ص394)

و در اولین کتاب طلاب علوم دینی -صرف ساده، ص223-اینگونه آمده است:

«اسم التفضیل اسم مشتق یدلّ علی موصوف و زیاده وصفه علی غیره».

ترجمه: اسم تفضیل اسمی مشتق است که دلالت می‌کند بر موصوف و زیادی وصفش بر دیگری.

(صرف ساده، ص223)

در دیگر کتب مربوط به ادبیات عرب هم -سیوطی و غیره- از وزن أفعَل به عنوان اسم تفضیل یاد می‌کنند.

بنابراین با توجه به آنچه تا کنون در باب «افعل تفضیل» ذکر شده، انکار معنای تفضیل برای صیغه افعل، چیزی جز حماقت و گزافه گویی و عوام فریبی و غرض ورزی نمی‌باشد.

4. موارد نادر عدول از معنای تفضیلی در صیغه «أفعل» با وجود قرینه:

ناگفته نماند که بنا بر آنچه در نحوالوافی آمده، این صیغه در اغلب موارد برای تفضیل بکار می‌رود.

اما گاهی این صیغه -با وجود قرائنی- از معنای تفضیلی مجرّد و جدا شده و در معنای صفت مشبهه یا اسم فاعل -مثلا- به کار می‌رود.

در آیه اولِ مورد استناد این منحرفین، عدم صحّت ازدواج با مردان، قرینه‌ای است که دلالت دارد عبارت «اطهر/ پاک‌تر» از معنای تفضیل مجرّد بوده و به معنای «طاهر/ پاک» می‌باشد.

انجام هر کاری برای خداوند، آسان بوده و هیچ سختی نداشته که این مطلب قرینه‌ای است که عبارت «اهون/ آسان‌تر» در آیه دوم از معنای تفضیل، مجرّد بوده به معنای «هیّن/ آسان» می‌باشد.

5. نبود قرینه برای انکار معنای تفضیلی «اهدی»:

لازم به ذکر است هیچ قرینه‌ای که دلالت بر جدایی معنای تفضیل از کلمه «اهدی» بکند در بین نیست بنابراین کلمه «اهدی» به همان معنای تفضیلی خود باقی می‌ماند.

6. وجود چندین پرچم هدایت؛ فراتر از پرچم یمانی:

علاوه بر اینکه کلمه «اهدی» دلالت بر تفضیل داشته و این امر حکایت از وجود پرچم‌های هدایت دیگر می‌کند، شواهد و قراینی دیگری هم وجود دارد که پرچم یمانی تنها پرچم هدایت نمی‌باشد. از جمله این قرائن و شواهد می‌توان به شاهد اول و سوم مذکور در صفحه قبل اشاره نمود.

7. وجود پرچم‌های هدایت متعدد، در تناقض با انحصار یمانی:

اگر فرض کنیم که از دو حدیث فوق، انحصار پرچم هدایت در پرچم یمانی ثابت گردد، تازه وارد باب تعارض می‌شویم زیرا در احادیث دیگر صحبت از پرچم‌های هدایت دیگری هست که در تعارض با ادعای انحصار فوق می‌باشد.

یکی از راهکارهای ارائه شده از طرف امامان (علیهم‌السلام) در هنگام تعارض، اخذ احادیث مشهور است که بر این اساس، احادیث رایات سود و پرچم خراسانی از شهرت و کثرت برخوردار بوده، بر خلاف روایات مربوط به ادعای انحصار.

The-Appearance-of-the-Qa'im-at-the-Kaaba

ادعای دوم: یمانی همان قائم آل محمد است

یکی از ادعاهای مضحک فرقه همبوشی -مدعی یمانی-  این است که یمانی را همان قائم آل محمد می‌دانند. همان قائمی که با او بین رکن و مقام بیعت شده و زمین را پر از عدل داد می‌نماید.

حال به بررسی این ادعا می‌پردازیم:

استدلال اول قائمیت: تمسک به تعارض روایات

دیراوی، یکی از مبلغین این فرقه پوشالی در این زمینه استدلالی دارد که به آن اشاره می‌نماییم. وی می‌گوید:

امام صادق (صلوات الله علیه) فرموده‌اند: «کُلُ رَایَهٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. کافی، ج8، ص295. ترجمه: هر پرچمی که قبل از قیام قائم برافراشته شود صاحبش طاغوت است، غیر خدا عبادت می‌شود». بر این اساس، هر پرچمی قبل قیام قائم باطل و ضلالت است اما در روایات ذکر شده است که پرچم یمانی پرچم هدایت است. پس به تعارض برخورد می‌کنیم. تنها راه نجات از این تعارض این است که بگوییم: پرچم قائم، همان پرچم یمانی است و در حقیقت، قائم همان یمانی است.

حال به بررسی این استدلال می‌پردازیم:

1. نبود نص بر قائم بودن یمانی و توسل به استدلال‌های سست:

از این استدلال مضحک و آبکی و خنک فهمیده می‌شود که هیچ نصّی مبنی بر معرفی یمانی به عنوان قائم اهل بیت وجود ندارد زیرا اگر نصّی وجود می‌داشت، به این استدلال سست پناه نمی‌بردند.

2. اگر ملاک «پرچم هدایت» باشد، خراسانی و جعفری هم قائم‌اند:

با این استدلال آبکی فرقه همبوشی باید سید خراسانی را هم، همان قائم اهل بیت بداند زیرا در روایات از پرچم خراسانی هم به عنوان پرچم هدایت یاد شده است. و همچنین در روایات از پرچم جعفری هم تعریف و تمجید شده است پس لابد او هم قائم اهل بیت است!

3. حل تعارض روایات با قاعده عام و خاص:

و اما حل تعارض بین روایت «کُلُ رَایَهٍ…» و روایات مربوط به پرچم یمانی و خراسانی و جعفری به عام و خاص است. یعنی حکم عام «کُلُ رَایَهٍ…» به این سه پرچم تخصیص خورده‌ است. به همین راحتی! در روایات فراوانی اینگونه است که ابتدا اهل بیت (علیهم‌السلام) حکم کلّی و عامّی را بیان می‌کرده و بعدا اشاره به استثنائات این حکم می‌نمودند.

4. عدم وجود حتی یک روایت در معرفی یمانی به عنوان قائم (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف):

همانطور که عرض شد، در هیچ روایتی از یمانی به عنوان قائم آل محمد (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) یاد نشده بلکه قائم آل محمد ‌(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را در روایات متواتری، امام دوازدهم حضرت حجت بن الحسن (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) معرفی نموده‌اند.

به نمونه‌ اندکی از این روایات در زیر دقت فرمایید:

یک) ضمن حدیثی پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به امام حسین (علیه‌السلام) فرمودند:

«أَنْتَ حُجَّهُ اللَّهِ ابْنُ حُجَّهِ اللَّهِ، وَ أَبُو حُجَجٍ تِسْعَهٍ مِنْ صُلْبِکَ تاسِعُهُمْ قَائِمُهُم».

ترجمه: تو حجت خدا پسر حجت خدا هستی و پدر حجج نه‌گانه از صلبت هستی، نهمین آن‌ها قائم آنان است.

(کتاب سلیم، ج2، ص940)

دو) عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: یَکُونُ تِسْعَهُ أَئِمَّهٍ بَعْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ تاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ.

ترجمه: می‌باشد نُه امام بعد از حسین بن علی، نهمین آنان قائم آن‌ها است.

(کافی، ج1، ص533)

سه) قال علی (علیه‌السلام): التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِکَ یَا حُسَیْنُ هُوَ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ.

ترجمه: ای حسین! نهمین از فرزندان تو، او همان قائم به حق است.

(الامامه والتبصره، ص1)

چهار) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ وَ منْ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ قَالَ هوَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْن.

ترجمه: پیامبر فرمودند: حبیب من! جبرئیل! قائم ما اهل بیت کیست؟ جیرئیل گفت: او نهمین فرزند حسین است.

(بحارالانوار، ج36، ص348)

پنج) تاسِعُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِی یَمْلَأُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ نُوراً بَعْدَ ظُلْمَتِهَا وَ عَدْلًا بَعْدَ جَوْرِهَا.

ترجمه: نهمین آن‌ها همان قائمی است که زمین را خدا بوسیله او از نور و عدل پر می کند بعد از ظلم و جور زمین.

(همان، 253)

شش) وَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ تِسْعَهُ أَئِمَّهٍ تاسِعُهُمُ الْقَائِم.

(همان، ص254)

هفت) حَتَّى یَقُومَ قائِمُنَا التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْن.

(بحارالانوار، ج36، ص353)

هشت) قال الباقر (علیه‌السلام): إِنَّ قائِمَنَا علیه‌السلام هُوَ السَّابِعُ مِنْ وُلْدِی.

(همان، ص358)

نه) اِنَّ قائِمَنَا هُوَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام لِأَنَّ الْأَئِمَّهَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله اثْنَا عَشَرَ الثَّانِی عَشَرَ هُوَ الْقَائِم.

(همان، ص391)

ده) قال الحسین (صلوات الله علیه): فی التَّاسِعِ مِنْ وُلْدِی سُنَّهٌ مِنْ یُوسُفَ وَ سُنَّهٌ مِنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ و هُوَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ یُصْلِحُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَمْرَهُ فِی لَیْلَهٍ وَاحِدَهٍ .

(بحارالانوار، ج51، ص132)

یازده) وَ الْأَئِمَّهُ التِّسْعَهُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ تاسِعُهُمْ مَهْدِیُّهُمْ وَ قَائِمُهُم.

(بحارالانوار، ج23، ص147)

دوازده) وَ تِسْعَهٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ و تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ ثُمَّ عَدَّهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ ثُمَّ قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَوْصِیَاءُ الْخُلَفَاءُ مِنْ بَعْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله.

(بحارالانوار، ج25، ص4)

5. علامت ظهور قائم بودن، غیر از خود قائم بودن است:

در قسمت قبل مشخص گردید که مراد اهل بیت از قائم اهل بیت امام دوازدهم حضرت حجت بن الحسن، آخرین وصی پیامبر می‌باشد که در احادیث دیگری، یمانی یکی از علائم ظهور ایشان ذکر شده است. بنابراین یمانی شخصیتی غیر از قائم اهل بیت می‌باشد زیرا او از علائم ظهور قائم محسوب می‌شود و علامت یک چیز، با خود آن چیز متفاوت است.

امام باقر (علیه‌السلام) ضمن حدیثی اشاره به برخی علائم ظهور کرده فرمودند:

«وَ خَرَجَ السُّفْیَانِیُّ مِنَ الشَّامِ وَ الْیَمَانِیُّ مِنَ الْیَمَنِ وَ خُسِفَ بِالْبَیْدَاءِ وَ قُتِلَ غُلَامٌ مِنَ آلِ مُحَمَّدٍ صلی‌الله‌علیه‌وآله بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ النَّفْسُ الزَّکِیَّهُ وَ جَاءَتْ صَیْحَهٌ مِنَ السَّمَاءِ بِأَنَّ الْحَقَّ فِیهِ وَ فِی شِیعَتِهِ فَعِنْدَ ذَلِکَ خُرُوجُ قَائِمِنَا…»

ترجمه: و خروج سفیانی از شام و یمانی از یمن و… پس در این هنگام خروج قائم ماست.

(کمال الدین، ج1، ص330 )

در روایت دیگری امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ الصَّیْحَهُ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّهِ وَ الْیَمَانِی».

ترجمه: پنج علامت قبل قیام قائم است، صیحه و سفیانی و خسف و قتل نفس زکیه و یمانی.

(کافی، ج8، ص310)

و یا امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«أَنَّ مِنْ عَلَامَاتِ خُرُوجِهِ خُرُوجَ السُّفْیَانِیِّ مِنَ الشَّامِ وَ خُرُوجَ الْیَمَانِیِّ وَ صَیْحَهً مِنَ السَّمَاءِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ مُنَادٍ یُنَادِی بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیه».

(کمال الدین، ج1، ص327)

و دیگر روایات مربوطه که از آن‌ها دوگانگی شخصیت قائم (علیه‌السلام) از یمانی کاملا مشهود می‌باشد.

6. سستی استناد همبوشیان به روایت «کلّ رایه…»:

بعضی دیگر از مبلغین این فرقه پوشالی برای اثبات ادعای خود مبنی بر «انحصار هدایت در پرچم یمانی» به حدیث «کل رایه…» و یکی بودن شخصیت قائم و یمانی استناد می‌کنند که در خلال این بحث سستی این ادعا هم بر همگان عیان گشت.

جمع بندی استدلال اول:

  • آن شخصیتی که زمین را پر از عدل و داد نموده و خداوند امر او را در یک شب اصلاح می کند، نهمین فرزند امام حسین (علیه‌السلام) می‌باشد.
  • در هیچ روایتی اشاره به این نشده است که یمانی همان قائم اهل بیت (علیهم‌السلام) بوده بلکه خلاف آن در روایات ثابت است و بر دوگانگی این دو شخصیت تاکید شده است.
  • بر این اساس اگر کسی ادعای یمانی بودن نمود درحالیکه مقام قائم اهل بیت بودن را هم برای خویش قائل بود، به راحتی می‌توان پی به شیادی وی برد و او را در زمره مدعیان دروغین جای داد.

استدلال دوم قائمیت: کسی که یک غیبت دارد، یمانی است

یکی از عقائد مسلم در مذهب تشیع، قیام قائم اهل بیت حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌باشد.

بر اساس نصوص فراوان و متواتر، قائمِ منتقم نهمین فرزند امام حسین (علیه‌السلام) بوده و ایشان همان کسی است که بین رکن و مقام با او بیعت می‌شود و زمین را پر از عدل و داد می‌نماید.

به علت طولانی نشدن مقاله، فقط به سه نص از احادیث متواتر در این زمینه اشاره می‌شود.

«عنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه‌السلام فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنْتَ الْقَائِمُ بِالْحَقِ فَقَالَ أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَکِنَّ الْقَائِمَ الَّذِی یُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَمْلَؤُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِی لَهُ غَیْبَهٌ یَطُولُ أَمَدُهَا…»

ترجمه: یونس بن عبدالرحمن می‌گوید که بر امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) وارد شدم و گفتم: ای پسر رسول خدا! شما همان قائم به حق هستید؟ حضرت فرمودند: من قائم به حق هستم اما آن قائمی که زمین را از دشمنان خدا پاک می‌کند و آن را از عدل پر می‌کند همانطور که از ظلم و جور پر شده او پنجمین از فرزندان من است و برای او غیبتی است که پایانش طول می‌کشد.

(کمال الدین، ج2، ص361)

به تصریح حدیث فوق، این امام دوازدهم است که زمین را پر از عدل و داد کرده و آن را از دشمنان پاک می‌نماید، نه شخص دیگری.

بعضی از مبلغین فرقه همبوشی گمان می‌کنند که:

«امام زمان دو غیبت دارد و اگر در حدیثی صحبت از یک غیبت شود، مراد شخص دیگری است».

اما با توجه به حدیث فوق می‌فهمیم که این گمان باطل بوده و تعبیر «لَهُ غَیْبَهٌ/ برای او غیبتی است» هم نسبت به امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در روایات به کار رفته است.

در حدیث دیگری امام باقر (علیه‌السلام) سخن از قائم به میان آورده و به برخی از علائم ظهور اشاره نموده و فرمودند:

«فَوَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یُبَایِعُ النَّاسَ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ جَدِیدٍ وَ سُلْطَانٍ جَدِیدٍ مِنَ السَّمَاءِ أَمَا إِنَّهُ لَا یُرَدُّ لَه رَایَهٌ أَبَداً حَتَّى یَمُوت»‌.

ترجمه: به خدا قسم گویا نظر می‌کنم به سوی او بین رکن و مقام که با مردم بر امر جدید و کتاب جدید و سلطنت جدید از آسمان بیعت می‌کند، آگاه باشید هرگز پرچمی برای او برگشت ندارد [یعنی شکست ناپذیر است] تا اینکه می‌میرد.

(غیبت نعمانی، ص262)

همانطور که می‌دانیم عبارت «لَا یُرَدُّ لَه رَایَهٌ/ پرچمی برای او برگشت ندارد» از اوصاف مربوط به قائم آل محمد یعنی امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌باشد که در حدیث دیگری به این مطلب اشاره فرموده‌اند. بنابراین بیعت بین رکن و مقام در حدیث فوق هم مربوط به امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌باشد.

نکته: در ضمن حدیثی امام باقر (علیه‌السلام) سخن از قائم به میان آورده و به شباهت ایشان با پنج پیامبر اشاره فرموده و پرچم او را شکست ناپذیر اعلام فرموده و گفتند:

«إِنَّ فِی الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی‌الله‌علیه‌وآله شَبَهاً مِنْ خَمْسَهٍ مِنَ الرُّسُل… و أَنَّهُ لَا تُرَدُّ لَهُ رَایَهٌ وَ إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ خُرُوجِهِ خُرُوجَ السُّفْیَانِیِّ مِنَ الشَّامِ و خُرُوجَ الْیَمَانِیِ مِنَ الْیَمَنِ وَ صَیْحَهً مِنَ السَّمَاءِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ مُنَادٍ یُنَادِی مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ».

ترجمه: همانا در قائم از آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شباهتی است از پنج رسول… و همانا پرچمی برای او برگشت ندارد و از علامات خروج قائم، خروج سفیانی از شام و خروج یمانی از یمن و صیحه‌ای از آسمان در ماه رمضان و ندا دهنده‌ای ندا می‌دهد از آسمان به اسمش و اسم پدرش.

(کمال الدین، ج1، ص327)

که به وضوح در این روایت بین شخصیت قائم (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و یمانی جدایی وجود دارد و خروج یمانی از علائم خروج قائم شمرده شده است و آن پرچم شکست ناپذیر هم مربوط به پرچم قائم (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌باشد.

لازم به ذکر است هیچ حدیثی مبنی بر این که «یمانی همان قائم آل محمد می‌باشد و اوست که زمین را پر از عدل و داد می‌کند» وجود ندارد بلکه بر خلاف آن روایت داریم که به نمونه‌ای از آن احادیث در بالا اشاره شد.

ناگفته نماند که همه امامان قائم به امر می‌باشند اما آن قائمی که منتقم از دشمنان است و زمین را پر از عدل و داد می‌کند، نهمین فرزند امام حسین (علیه‌السلام) می‌باشد و لاغیر.

اساساً لفظ «قائم» در روایات اشاره به امام دوازدهم دارد و امامان دیگر به این نام در روایات مطرح نیستند. لذا در روایات فراوانی فرموده‌اند که قائم، امام دوازدهم می‌باشد.

متاسفانه در فرقه همبوشی بر خلاف نصوص روایات، یمانی را هم به عنوان قائم معرفی نموده، آن هم قائمی که منتقم است و دنیا را پر از عدل و داد می‌نماید.

اینان معتقدند که:

«ما چندین قائم داریم و یمانی، همان قائمی است که دنیا را پر از عدل و داد کرده و با او بین رکن و مقام بیعت می‌شود و در نهایت، یمانی حکومت را مثل عروسی تحویل قائم دیگر -یعنی امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) – می‌دهد»

همانطور که ذکر شد، هیچ نص و دلیلی بر این ادعاها وجود ندارد و این ادعاها چیزی جز گزافه گویی نمی‌باشد.

البته در این مسیر، ادله‌ی بی‌ربطی از سوی مبلغین فرقه همبوشی ارائه می‌شود که در حال بررسی این ادله بودیم.

اینان برای اثبات قائمیت شخصیت یمانی می‌گویند:

امام باقر (علیه‌السلام) می فرماید: «سفیانی و قائم هر دو در یک سال خروج خواهند کرد». روایت فوق می‌گوید سفیانی و قائم خروجشان در یک زمان واحد می‌باشد لذا خودِ امام باقر در روایتی دیگر می‌فرماید: «خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و ماه و روز واحد می باشد» و با توجه به اینکه سفیانی از علائم قبل از خروج امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌باشد پس آن قائمی که همزمان با سفیانی خروج می‌کند شخص دیگری است.

متاسفانه در این استدلال کودکانه از روانشناسی تلقین بهره جسته‌اند تا به اهداف شوم خود نائل آیند.

توضیح اینکه امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند «سفیانی و قائم هر دو در یک سال خروج خواهند کرد». اما با استفاده از روانشناسی تلقین بلافاصله به مخاطب اینگونه القاء می‌شود که: «سفیانی و قائم خروجشان در یک زمان واحد می‌باشد».

عبارت «سفیانی و قائم در یک سال خروج می‌کنند» کاملا متفاوت با عبارت «سفیانی و قائم خروجشان در یک زمان واحد است» می‌باشد و کلام امام باقر (علیه‌السلام) ناظر به عبارت اول می‌باشد اما مبلغین این فرقه با سوء استفاده از روانشناسی تلقین، عبارت دوم را به مخاطب القاء می‌کنند.

با توجه به این نکته بسیار ساده و لو رفتن تدلیس مبلغین این فرقه پوشالی، از این احادیث نمی‌توان یکی بودن شخصیت قائم با یمانی را برداشت نمود.

مضافا اینکه این استدلال بر این پایه بنا شده بود که: «سفیانی قبل از ظهور امام زمان کشته می‌شود لذا آن قائمی که هم زمان با سفیانی است، شخصی غیر از امام زمان می‌باشد».

اما این پیش فرض در نظر همبوشیان مردود است زیرا احمد اسماعیل همبوشی معترف است که سفیانی قبل از امام زمان کشته نشده بلکه در زمان ظهور حضرت کشته می شود.

این اعتراف در کتاب سرگردانی احمدبصری، ص84، ثبت شده است که عکس آن در زیر ارائه می گردد.

Analysis-of-Prophetic-Flags
اعترافات احمد بصری در این تصویر: 1- امام زمان دنیا را پر از عدل و داد می‌کند. 2- حضرت عیسی در زمان امام 12 می‌آید. 3- 313 نفر یاران امام زمان هستند، نه یاران احمد. 4- امام زمان با سفیانی می‌جنگد.

پس با توجه به این دو اشکال مطرح شده، نمی‌توان از این استدلال نتیجه گرفت که یمانی قائم می‌باشد. البته اشکالات دیگری هم به این استدلال بار می‌شود که به همین مقدار کفایت می‌نماییم.

استدلال سوم قائمیت: یمانی صاحب پرچم هدایت است

در ادامه استدلال کودکانه برای اثبات قائمیت شخصیت یمانی می‌گویند:

صفار از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که ایشان به مفضل فرمودند: «ای مفضل هر بیعتی قبل از ظهور قائم بیعت کفر و نفاق و خدعه است پس لعنت خدا بر بیعت کننده و بیعت گیرنده باد». ملاحظه: روایت فوق هر بیعتی قبل از ظهور قائم را لعنت می‌کند لذا اگر قائم فوق را امام مهدی محمد بن الحسن علیه‌السلام بدانیم پس یمانی صاحب پرچم هدایت را نیز لعنت می‌کند. پرچم هدایت که نمی‌تواند ملعون باشد پس قائم در روایت فوق همان یمانی است و هر کسی که قبل از ظهور یمانی با کسی غیر از یمانی بیعت می‌کند لعنت خدا بر او شامل می‌گردد.

اما بررسی استدلال و جواب:

از این استدلال مضحک فهمیده می‌شود که هیچ نصی مبنی بر معرفی یمانی به عنوان قائم اهل بیت وجود ندارد زیرا اگر نصّی وجود می‌داشت، به این استدلال سست پناه نمی‌بردند.

اگر بپذیریم که بیعت با صاحبان پرچم هدایت جایز باشد، اینکه حضرت فرمودند «هر بیعتی…» ، حکم عامی است که این حکم عام به وسیله پرچم خراسانی و یمانی و جعفری تخصیص می‌خورد و بر این اساس دیگر نمی‌توان قائمیت را برای یمانی ثابت نمود.

در روایات فراوانی اینگونه است که ابتدا اهل بیت (علیهم‌السلام) حکم کلّی و عامّی را بیان می‌کرده و بعدا اشاره به استثنائات این حکم می‌نمودند. به همین راحتی!

اگر هم شرعیت بیعت با صاحبان پرچم هدایت قبل از ظهور را نپذیریم، باز هم استدلال همبوشیان ناتمام بوده و نمی‌توانند قائمیت را برای یمانی از این حدیث اثبات نمایند.

در این فرض، معنای روایت اینگونه می شود که: حتی پرچم‌های هدایت هم، مردم را به بیعت با خود تشویق و ترغیب نمی‌کنند و بیعت مختص اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌باشد.

ناگفته نماند که بر اساس استدلال کودکانه فرقه همبوشی، پیروان این فرقه باید قائل به قائمیت سید خراسانی هم ‌باشند زیرا او هم از علائم قبل ظهور بوده و خروجش، هم زمان با سفیانی است و پرچمش هم، پرچم هدایت می‌باشد. 

استدلال چهارم قائمیت: یمانی، مرد صاحب شمشیر است

یکی از پایه‌های استدلال در اثبات قائمیت یمانی، حدیث زیر می‌باشد.

«أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْقَائِمِ فَقَالَ کُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى یَجِیءَ صَاحِبُ السَّیْفِ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ السَّیْفِ جَاءَ بِأَمْرٍ غَیْرِ الَّذِی کَانَ. ترجمه: از وی -یعنی امام صادق (علیه‌السلام) – در مورد قائم سوال شد پس فرمود: همه ما قائم به امر خدا هستیم یکی پس از دیگری تا اینکه صاحب شمشیر بیاید پس زمانیکه صاحب شمشیر بیاید با امری غیر از آنچه که بوده است می‌آید. (کافی، ج1، ص536)». توضیح: صاحب شمشیر فرزند امام مهدی می‌باشد طبق روایت زیر… از امیر المومنین علی (علیه‌السلام) روایت است که فرمودند: «…مردی قبل از مهدی از خاندانش از سمت مشرق خارج می‌شود شمشیر را هشت ماه روی دوش حمل می‌کند. (کتاب الممهدون، کورانی، ص110)». توجه: قائمی که در روایت فوق صاحب شمشیر است همان فرزند امام مهدی می‌باشد که قائم به امر پدرش و همان یمانی است».

اما بررسی استدلال فوق:

1. ادعایی بی‌دلیل برای تعیین «صاحب سیف»:

همانطور که مشاهده فرمودید، در این استدلال برای تعیین صاحب سیف به روایت دیگری استناد شده است که در آن روایت، نه صحبتی از قائم است و نه صحبتی از صاحب سیف ونه صحبتی از یمانی! حال چگونه اینان فهمیدند که آن مردی که قبل از امام مهدی می‌آید همان قائم و یمانی بوده و صاحب سیف می‌باشد، فقط خدا می‌داند و بس!

2. نصّ صریح درباره قائم بودن نهمین فرزند حسین (علیه‌السلام):

مراد از صاحب شمشیر همان شخصیتی است که منتقم بوده و زمین را پر از عدل و داد می‌کند و بین رکن و مقام با او بیعت می‌شود و بر طبق روایات متواتر این شخصیت، کسی نیست جز نهمین فرزند امام حسین (علیه‌السلام) یعنی امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) .

در زیر به نمونه‌ای از نصوص روایات در این زمینه اشاره می‌شود تا به گزافه گویی فرقه پوشالی همبوشی در مورد قائمیت یمانی پی ببرید.

روزی جبرئیل امین در محضر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود که امام حسین ‌(علیه‌السلام) وارد می‌شوند.

«فَقَالَ جَبْرَئِیلُ مَنْ هَذَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله ابْنِی فَأَخَذَهُ النَّبِیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله فَأَجْلَسَهُ عَلَى فَخِذِهِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ أَمَا إِنَّهُ سَیُقْتَلُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله وَ مَنْ یَقْتُلُهُ قَالَ أُمَّتُکَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله أُمَّتِی تَقْتُلُهُ قَالَ نَعَمْ وَ إِنْ شِئْتَ أَخْبَرْتُکَ بِالْأَرْضِ الَّتِی یُقْتَلُ فِیهَا فَأَشَارَ جَبْرَئِیلُ إِلَى الطَّفِّ بِالْعِرَاقِ وَ أَخَذَ عَنْهُ تُرْبَهً حَمْرَاءَ فَأَرَاهُ إِیَّاهَا فَقَالَ هَذِهِ مِنْ تُرْبَهِ مَصْرَعِهِ فَبَکَى رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ لَا تَبْکِ فسَوْفَ یَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُمْ بِقَائِمِکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ وَ مَنْ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ قَالَ هوَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام».

ترجمه: جبرئیل گفت این کیست؟ پیامبر فرمودند: فرزندم هست سپس او را گرفته و بر پای خود نشاندند. جبرئیل گفت: آگاه باش که او به زودی کشته می‌شود. پیامبر فرمودند: چه کسی او را می‌کشد؟ جبرئیل گفت: امت تو. رسول خدا فرمودند: امت من؟ جبرئیل گفت: بله. اگر می‌خواهی خبر دهم تو را از سرزمینی که در آن کشته می‌شود پس اشاره نمود به سرزمین طف در عراق و خاک قرمزی از آن را گرفت و نشان پیامبر داد و گفت: این خاک از خاک قتلگاه اوست سپس رسول خدا گریه کردند، جبرئیل گفت: گریه نکن، در آینده خداوند بوسیله قائم شما اهل بیت از آن‌ها انتقام می‌گیرد. پیامبر فرمودند: حبیب من جبرئیل، قائم ما اهل بیت کیست؟ گفت: او نهمین از فرزندان حسین است.

3. روایت اهل‌سنت، نه دلیل قائمیت است و نه مورد پذیرش شیعه:

علاوه بر اینکه روایت امیرالمومنین (علیه‌السلام) هیچ ارتباطی با ادعای قائمیت یمانی ندارد -که در نکته 1 به آن اشاره شد- ناقل این روایت سنیان بوده لذا استناد به این حدیث سنی در مباحث، هیچ دردی را دوا نخواهد نمود.

همانطور که می‌دانید در روایات به ما دستور داده‌اند که:

«لَا تَأْخُذَنَ مَعَالِمَ دِینِکَ عَنْ غَیْرِ شِیعَتِنَا»

ترجمه: حتما معالم دینت را از غیر شیعیان ما نگیر.

(بحارالانوار، ج2، ص82)

اخذ معالم دین از غیر شیعیان، در روایات مورد منع واقع شده است. امام کاظم (علیه‌السلام) ضمن حدیثی فرمودند:

«لَا تَأْخُذَنَّ مَعَالِمَ دِینِکَ عنْ غَیْرِ شِیعَتِنَا فإِنَّکَ إِنْ تَعَدَّیْتَهُمْ أَخَذْتَ دِینَکَ عَنِ الْخَائِنِینَ الَّذِینَ خَانُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ خَانُوا أَمَانَاتِهِمْ إِنَّهُمُ اؤْتُمِنُوا عَلَى کِتَابِ اللَّهِ فَحَرَّفُوهُ وَ بَدَّلُوهُ فَعَلَیْهِمْ لَعْنَهُ اللَّهِ وَ لَعْنَهُ رَسُولِهِ وَ لَعْنَهُ مَلَائِکَتِهِ وَ لَعْنَهُ آبَائِیَ الْکِرَامِ الْبَرَرَهِ وَ لَعْنَتِی وَ لَعْنَهُ شِیعَتِی إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَه».

ترجمه: معالم دینت را از غیر شیعه ما فرا مگیر زیرا اگر از ایشان بگذرى (و معالم دین را از شیعیان یاد نگیرى) دینت را از خیانتکارانی که به خدا و رسول او و به امانات ایشان خیانت و نادرستى کردند فرا گرفته‌اى، خیانتکاران را بر کتاب خداوند امین گردانیدند پس آنان کتاب خدا را تحریف و تبدیل کردند، پس لعنت خدا و پیامبر و فرشتگان او و لعنت پدران گرامى و نیکو کردارم و لعنت من و لعنت شیعه ام تا روز قیامت بر ایشان باد.

(وسائل الشیعه، ج27، ص150)

4. نقل ناقص حدیث توسط فرقه همبوشی:

متاسفانه همین حدیث سنی را هم ناقص ذکر نموده‌اند و معمولا انتهای حدیث را سه نقطه می‌گذارند زیرا در صورت نقل کامل آن، فرقه خودشان زیر سوال می‌رود.

در زیر حدیث را کاملا نقل نموده تا علت تقطیع حدیث را از سوی همبوشیان متوجه شوید.

«إذا بعث السفیانی إلى المهدی جیشا فخسف بهم بالبیداء، و بلغ ذلک أهل الشام، قالوا لخلیفتهم: قد خرج المهدی فبایعه و ادخل فی طاعته و إلّا قتلناک، فیرسل إلیه بالبیعه، و یسیر المهدی حتى ینزل بیت المقدس، و تنقل إلیه الخزائن، و تدخل العرب و العجم و أهل الحرب و الروم و غیرهم فی طاعته من غیر قتال حتى تبنى المساجد بالقسطنطینیه و ما دونها، و یخرج قبله رجل من أهل بیته بأهل الشرق، و یحمل السیف على عاتقه ثمانیه أشهر یقتل و یمثّل و یتوجّه إلى بیت المقدس، فلا یبلغه حتى یموت».

ترجمه: زمانی که سفیانی لشکری را به سوی مهدی می‌فرستد، در بیداء زمین آن‌ها را در خود فرو می‌برد. این خبر به اهل شام می‌رسد، پس به خلیفه خود می‌گویند: مهدی خروج کرده، با او بیعت کن و در اطاعتش داخل شو، وگرنه تو را به قتل می‌رسانیم. پس او برای بیعت به سوی مهدی می‌فرستد و مهدی می‌آید تا به بیت المقدس می‌رسد، خزاین به او منتقل می‌شود و عرب، عجم، اهل جنگ، رومی‌ها و غیر آن‌ها بدون جنگ در اطاعتش در می‌آیند تا آنکه مساجدی در قسطنطنیه و غیر آن ساخته می‌شود و قبل از او مردی از اهل بیتش در مشرق خروج می‌کند و هشت ماه شمشیر را بر دوشش حمل می‌کند، می‌کشد و مُثله می‌کند و به سمت بیت المقدس می‌آید، پس به آن نمی‌رسد تا می‌میرد.

(التشریف بالمنن، ص139)

(نکته: مُثله کردن: بریدن گوش و بینی و… شخصی که کشته شده است.)

این روایت را آقای کورانی از کتاب سید بن طاووس نقل می‌نماید و مرحوم سید هم این روایت را از کتاب الفتن نعیم بن حماد سنی مذهب ذکر می‌نماید.

5. اشکال در حدیث خروج صاحب شمشیر از نظر مرحوم سید بن طاووس:

لازم به ذکر است که مرحوم سید بن طاووس این حدیث را قبول نداشته و بعد از نقل این روایت می‌گوید:

«هکذا رأیت الحدیث، و فیه نظر»

ترجمه: اینچنین حدیث را دیدم و در آن نظر [و اشکال] است.

وی روایات نعیم بن حماد را در کتابش نقل نموده اما بررسی صحت و سقم احادیث آن را بر عهده خوانندگان می‌نهد تا سرزنشی متوجه‌اش نگردد.

«فمن وقف على شیء ممّا ذکرناه و رآه یخالف الحقّ الذی کنّا رویناه أو عرفناه فالدرک على من رواه و نحن بریئون من الملامه فی الدنیا و یوم القیامه، فإنّنا قصدنا کشف ما أشار إلیه، فإنّ المصنّف نعیم بن حمّاد ما هو من رجال شیعه أهل بیت النبی صلوات اللّه علیه و آله».

(التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، سید بن طاووس، ص214)

6. زنده بودن سفیانی تا زمان ظهور امام زمان:

از این حدیث «بعث السفیانی إلى المهدی جیشا» فهمیده می‌شود که کار سفیانی قبل از امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) تمام نشده و کشته نمی‌شود. بر خلاف تصور برخی مبلغین همبوشی که در استدلالات خود طوری وانمود می‌کنند که سفیانی قبل از ظهور امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) کشته می‌شود.

به تصریح روایت فوق، سفیانی سپاهی را به طرف امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) گسیل می‌دارد که آن سپاه در سرزمین بیداء فرو می‌رود.

لازم به ذکر است که احمد بصری هم در کتاب سرگردانی به زنده بودن سفیانی در زمان ظهور امام زمان اشاره دارد.

7. اشتباه فرقه همبوشی درباره هویت «مرد مشرق» پیش از ظهور امام زمان:

فرقه همبوشی گمان می‌کنند که آن مردی که قبل از امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) هشت ماه می‌جنگد، یمانی می‌باشد اما غافل از اینکه اگر این شخص یمانی باشد، وی قبل از امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌میرد زیرا در حدیث اینگونه آمده بود که:

«و قبل از او مردی از اهل بیتش در مشرق خروج می‌کند و هشت ماه شمشیر را بر دوشش حمل می‌کند، می‌کشد و مُثله می‌کند و به سمت بیت المقدس می‌آید پس به آن نمی‌رسد تا می‌میرد».

و این در حالی است که فرقه همبوشی معتقد است یمانی زنده می‌ماند و بعد از امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به حکومت می‌رسد.

به همین دلیل همواره انتهای حدیث را نقل نمی‌کنند تا بتوانند از قسمت ابتدای حدیث به نفع خود سود جویند.

8. تناقض حدیث با باور معصومیت یمانی در عقیده همبوشیان:

علی فرض صحت این حدیث، قطعا این حدیث به یمانی ارتباطی ندارد زیرا بر طبق اعتقاد همبوشیان، یمانی معصوم می‌باشد در حالی که در این حدیث آمده است آن شخص خروج کننده، مُثله می‌کند و همگان می‌دانیم مثله کردن عملی است که در روایات مورد نهی واقع شده است.

9. «مثله کردن»؛ دلیلی بر مذموم بودن خروج‌کننده:

همین مُثله کردن، خود قرینه‌ای است که اساساً این شخص خروج کننده مذموم بوده، نه اینکه مورد تایید باشد.

10. ردّ فرزندی خروج‌کننده از امام زمان بر اساس تحلیل روایات «من أهل بیته»:

عبارت «رجل من أهل بیته» ظهوری در فرزندی این شخص برای امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) ندارد بلکه می‌تواند مراد از این عبارت سید بودن آن شخص خروج باشد.

با مقایسه دو حدیث زیر شما هم ادعای ما را تصدیق می‌نمایید.

«عنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ سَمِعْت أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه‌السلام یَقُولُ إِذَا ظَهَرَتْ رَایَهُ الْحَقِّ لَعَنَهَا أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ أَهْلُ الْمَغْرِبِ أَ تَدْرِی لِمَ ذَاکَ قُلْتُ لَا قَالَ لِلَّذِی یَلْقَى النَّاسُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ قَبْلَ خُرُوجِهِ».

ترجمه: زمانی که پرچم حق ظاهر شود، اهل مشرق و مغرب آن را لعن می‌کنند. آیا می‌دانی چرا؟ گفتم: نه، حضرت فرمودند: به خاطر آنچه که از اهل بیتش قبل خروجش به مردم می‌رسد و ملاقات می‌کنند.

«عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام أَنَّهُ قَالَ: إِذَا رُفِعَتْ رَایَهُ الْحَقِّ لَعَنَهَا أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قُلْتُ لَهُ مِمَّ ذَلِکَ قَالَ مِمَّا یَلْقَوْنَ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ».

ترجمه: زمانی که پرچم حق بلند شود اهل مشرق و مغرب آن را لعن می‌کنند، عرض کردم: چرا؟ حضرتش فرمودند: به خاطر آنچه که از بنی‌هاشم می‌رسد و ملاقات می‌کنند.

همانطور که مشاهده فرمودید، در حدیث اول عبارت «من اهل بیته» وجود دارد و در حدیث مشابه بعدی، عبارت «من بنی‌هاشم» وجود دارد لذا عبارت «من اهل بیته» ظهوری در فرزندی آن مرد خروج کنند ندارد بلکه ممکن است مراد سید بودن آن شخص باشد.

در روایت داریم که: قبل از خروج امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 12 نفر از سادات قیام می‌کنند و مردم را به خودشان فرا می‌خوانند. (غیبت شیخ طوسی، ص437)

11. تردیدسازی درباره عبارت «فلا یبلغه حتى یموت»:

ناظم العقیلی -یکی از سران این فرقه- می‌کوشد تا در عبارت «فلا یبلغه حتى یموت» تردید ایجاد نماید که با مراجعه به نسخه خطی کتاب نعیم بن حماد، غرض ورزی ناظم العقیلی بر همگان روشن می‌شود.

در تصویر زیر، قدیمی‌ترین نسخه خطی کتاب الفتن ابن حماد سنی مذهب تقدیم می‌گردد.

Debunking-False-Mahdavi-Narratives

استدلال پنجم قائمیت: قُوّام بودن مهدیین

پیش از ورود به اصل بحث، ابتدا باید مقدمه‌ای را تبیین نماییم:

مقدمه‌ی استدلال: مسئله رجعت

یکی از مباحث اعتقادی مهم، بحث رجعت می‌باشد. رجعت در لغت به معنای بازگشت بوده و در اصطلاح به معنای زنده شدن در دنیا پس از مردن می باشد.

در ادعیه و احادیث و روایات متواتری سخن از این امر اعتقادی به میان آمده که بر اهل تحقیق مخفی نمی‌باشد. خداوند متعال هم در قرآن، آیاتی را به این موضوع اختصاص داده است.

قسمی از افرادی که رجعت می‌کنند، حضرات معصومین (علیهم‌السلام) می‌باشند که در ادعیه و زیارات و روایات به این مطلب اشاره شده است. مثلا در زیارت از راه دور پیامبر و ائمه معصومین (علیهم‌السلام) می‌خوانیم:

«إِنِّی مِنَ الْقَائِلِینَ بِفَضْلِکُمْ مُقِرٌّ بِرَجْعَتِکُم».

ترجمه: همانا من از جمله کسانی هستم که معتقد به فضل شمایم و به رجعت شما اقرار دارم.

(بحارالانوار، ج53، ص97)

و یا در زیارت آل‌یس می‌خوانیم:

«وَ أَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لَا رَیْبَ فِیهَا»

ترجمه: و همانا رجعت شما حق است و شکی در آن نیست.

و یا در زیارت جامعه می‌خوانیم:

«مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُم»

ترجمه: تصدیق کننده‌ام رجعت شما را.

و ادله فراوان دیگر.

(نکته: مختصرا عرض نماییم که این فرقه پوشالی، رجعت مطرح شده در روایات و آیات را قبول نداشته و تمامی ادله مربوطه را به رجعت مثالی -که همان رجعت اوصافی بهائیان است- توجیه می‌کنند. مثلا اگر در روایات داریم که جناب سلمان رجعت می‌کنند، این فرقه می‌گویند: یعنی شخصی با اوصاف و ویژگی‌های سلمان در لشکر امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) وجود دارد، نه اینکه واقعا سلمان زنده شده و رجعت نماید.)

با توجه به ادله نقلی فراوان فهمیده می‌شود که پس از وجود نازنین امام عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) زمین خالی از حجت نبوده و امامان دیگر -که رجعت کرده‌اند- وجود خواهند داشت تا وعده الهی «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون» تحقق یابد.

مرحوم علامه مجلسی از کتاب علل الشرایع محمد بن علی بن ابراهیم نقل می‌کند که:

«أَخْبَرَ اللَّهُ تَعَالَى نَبِیَّهُ صلی‌الله‌علیه‌وآله فِی کِتَابِهِ مَا یُصِیبُ أَهْلَ بَیْتِهِ بَعْدَهُ مِنَ الْقَتْلِ وَ الْغَصْبِ وَ الْبَلَاءِ ثُمَّ یَرُدُّهُمْ إِلَى الدُّنْیَا وَ یَقْتُلُونَ أَعْدَاءَهُمْ وَ یُمَلِّکُهُمُ الْأَرْضَ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون وَ قَوْلُهُ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ الْآیَهَ».

ترجمه: خداوند در کتاب خود به پیامبرش خبر داد از آنچه که به اهل بیتش بعد از او می‌رسد -از کشته شدن و غصب و بلاء- سپس آن‌ها را به دنیا بر می‌گرداند و می‌کشند دشمنانشان را و آن‌ها را مالک زمین می‌کند و این گفته خدا در قرآن است که می‌فرماید: ‌”به تحقیق در زبور از بعد ذکر نوشتیم که همانا زمین را بندگان صالح من به ارث برند” (انبیاء، 105) و همچنین می‌فرماید: “خدا وعده داد به کسانی که ایمان آورده از شما وعمل صالح انجام داده…” تا آخر آیه (نور، 55)».

(بحارالانوار، ج53، ص117)

امام باقر (علیه‌السلام) در حدیثی آل محمد (علیهم‌السلام) را بندگان صالح خدا و وارثین زمین معرفی فرمودند.

«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ».

ترجمه: امام باقر (علیه‌السلام) در مورد آیه «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» فرمودند: آن‌ها آل محمد (علیهم‌السلام) هستند.

(بحارالانوار، ج24، ص358)

در حدیث دیگری حضرتش فرمودند:

«هم أصحاب المهدی فی آخر الزمان».

ترجمه: آنان اصحاب مهدی در آخرالزمان هستند.

(تاویل الآیات الظاهره، ص326)

در حدیث دیگری امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«إِنَّ لِعَلِیٍّ علیه‌السلام فِی الْأَرْضِ کَرَّهً مَعَ الْحُسَیْنِ ابْنِهِ… ثُمَّ کَرَّهً أُخْرَى مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلیه‌الله‌علیه‌وآله حَتَّى یَکُونَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ وَ تَکُونَ الْأَئِمَّهُ علیهم‌السلام عُمَّالَهُ…

ترجمه: همانا برای علی (علیه‌السلام) در زمین بازگشتی است به همراه فرزندش حسین ‌(علیه‌السلام)… سپس بازگشت دیگری دارد همراه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تا اینکه خلیفه در زمین باشد و ائمه (علیهم‌السلام) کارگزاران او باشند.

(بحارالانوار، ج53، ص74)

و ادله‌ی فراوان دیگری که دلالت بر حکومت ائمه معصومین (علیهم‌السلام) در دوران رجعت دارد.

پس پر واضح گشت که اهل بیت (علیهم‌السلام) پس از امام عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) مالک زمین گشته و حکومت عدل الهی را ادامه می‌دهند.

در حدیثی هم اشاره گشت که اصحاب امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و کارگزاران ایشان هم جزو وارثین زمین محسوب می‌شوند.

با توجه به این حدیث، اطلاق وارثین زمین بر کارگزاران ائمه رجعت کننده استبعادی نداشته و معقول به نظر می‌رسد.

پس از ذکر این مقدمه، به ادامه نقد ادله قائمیت یمانی پرداخته تا هرچه بهتر با عوام فریبی‌های این فرقه آشنا شویم.

اصل استدلال: قُوّام بودن مهدیین

فرقه همبوشی با تمسک به حدیثی دیگر، بحث قائمیت مهدیین -علی فرض پذیرش وجود آن‌ها- را پیش می‌کشند. به استدلال بسیار سست این فرقه در زیر دقت فرمایید:

امام باقر (صلوات الله علیه) در مورد فضیلت کوفه مطالبی بیان داشته و فرمودند: «فِیهَا یَکُونُ قَائِمُهُ وَ الْقُوَّامُ مِنْ بَعْدِه. ترجمه: در آن قائمش می‌باشد و همچنین قائمین بعد از او». – قوّام جمع قائم می‌باشد و روایت فوق بر مهدیین که بعد از امام مهدی علیه السلام در وصیت رسول خدا ذکر شده اشاره دارد که همه آن‌ها قائم به امر پدرانشان و امر خداوند متعال می‌باشند چون آن‌ها حجج خداوند هستند.

حال به بررسی و تبیین این استدلال می‌پردازیم:

1. تحمیل عنوان «مهدیین» بر حدیث قُوّام؛ برداشت بی‌پایه همبوشیان:

همبوشیان این حدیث را در زمره احادیث مهدیین ذکر می‌کنند اما همانطور که ملاحظه فرمودید در این حدیث هیچ صحبتی از مهدیین نشده است. حال چگونه عزیزان همبوشی فهمیدند که مراد از این قُوّام، مهدیین می‌باشند، والله العالم!

2. مراد از قُوّام پس از امام زمان، ائمه رجعت کننده و کارگزاران است:

با توجه به آنچه که در مقدمه خدمت عزیزان مخاطب عرض شد، واضح گشت که اهل بیت (علیهم‌السلام) پس از امام عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) مالک زمین گشته و حکومت عدل الهی را ادامه می‌دهند بنابراین مراد از عبارت «وَ الْقُوَّامُ ِمنْ بَعْدِه» همان ائمه رجعت کننده و کارگزاران ایشان می‌باشند.

3. کاربرد لفظ «قُوّام» برای غیر معصومین در روایات:

این گمان که قُّوام باید معصوم باشند، باطل بوده و در روایات این لفظ بر غیر معصومین هم اطلاق شده است. لذا اطلاق این لفظ بر کارگزاران امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و یا بر کارگزاران ائمه رجعت کننده صحیح می‌باشد. به روایت زیر دقت فرمایید:

«عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ: قُمْتُ مِنْ عِنْدِ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام فَاعْتَمَدْتُ عَلَى یَدِی فَبَکَیْتُ فَقَالَ مَا لَکَ فَقُلْتُ کُنْتُ أَرْجُو أَنْ أُدْرِکَ هَذَا الْأَمْرَ وَ بِیَ قُوَّهٌ فَقَالَ أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنَّ عَدُوَّکُمْ یَقْتُلُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ أَنْتُمْ آمِنُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّهُ لَوْ قَدْ کَانَ ذَلِکَ أُعْطِیَ الرَّجُلُ مِنْکُمْ قُوَّهَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا وَ جُعِلَتْ قُلُوبُکُمْ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَوْ قُذِفَ بِهَا الْجِبَالَ لَقَلَعَتْهَا وَ کُنْتُمْ قُوَّامَ الْأَرْضِ وَ خُزَّانَهَا».

ترجمه: عبدالملک گوید: نزد امام باقر (علیه‌السلام) بودم، دستم را ستون کردم و از جا برخاستم، گریه‌ام گرفت، ایشان پرسید: چه شده؟ گفتم: امید داشتم که این امر را درک کنم درحالی که من نیرویی داشته باشم. ایشان فرمودند: آیا راضی نمی‌شوید که دشمنانتان به جان هم افتاده‌اند و یکدیگر را می‌کشند و شما در خانه‌هایتان ایمن هستید؟ اگر دولت ما برپا شود هر فرد از شما نیروى چهل نفر را خواهد داشت، و دل‌هاى شما مانند آهن چنان سخت و استوار گردد که اگر به سوى کوه پرتاب شود کوه را سوراخ کند در حالی که شما قُوّام زمین و خُزّان آن هستید.

مرحوم علامه مجلسی در شرح فراز آخر حدیث می‌فرمایند:

«”و کنتم قوام الأرض” أی القائمین بأمور الخلق و الحُکّام علیهم فی الأرض».

ترجمه: «و کنتم قوام الارض» یعنی قیام کنندگان به امور خلق و حُکّام بر خلق در زمین.

(مرآه العقول، ج26، ص322)

همانطور که مشاهده فرمودید، کلمه قُوّام در حدیث فوق بر غیر معصومین هم اطلاق شده است.

4. تناقض حضور احمد اسماعیل با ترتیب زمانی قُوّام در روایت:

با فرض پذیرش ارتباط عبارت «وَ الْقُوَّامُ ِمنْ بَعْدِه» با مهدیین، از عبارت «فِیهَا یَکُونُ قَائِمُهُ وَ الْقُوَّامُ مِنْ بَعْدِه» فهمیده می‌شود که این قوّام بعد از امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌آیند اما اعتقاد همبوشیان این است که اولین این قوّام -یعنی احمد اسماعیل همبوشی- قبل از امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) آمده است.

لذا با توجه به این حدیث، احمد اسماعیل همبوشی مدعی دروغینی بیش نیست.

5. قائمِ عدل‌گستر، تنها امام دوازدهم است:

همانطور که بارها ذکر گردید، آن قائمی که دنیا را پر از عدل داد می‌کند کسی نیست جز وجود نازنین آقا امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و لا غیر.

لذا این گمان که قبل از امام زمان (علیه‌السلام) ، قائم دیگری وجود دارد که او زمین را پر از عدل و داد می‌کند، گمانی باطل و شیطانی می‌باشد. جهت طولانی نشدن مطلب، به احادیث زیر مراجعه فرمایید:

  • بحارالانوار ج51، ص5، ح11
  • و ج51، ص145، ح13
  • ج51، ص151، ح6
  • ج51، ص154، ح4
  • ج51، ص156، ح1
  • ج52، ص322، ح30
  • کمال الدین، ج1، ص258

و ده‌ها روایت و نصوص متواتر و فراوان دیگر که نص در این است امام دوازدهم زمین را پر از عدل و داد می‌کند.

ای کاش همبوشیان عزیز هم برای اثبات ادعای خود -که یمانی قائم است و او زمین را پر از عدل و داد می‌کند- بتوانند حداقل یک نص از منابع معتبر ارائه کنند، ای کاش…

The-Claim-of-the-Yamani’s-Infallibility

ادعای سوم: عصمت یمانی

احمد اسماعیل همبوشی -مدعی یمانی- و پیروان او بر این باورند که یمانی، معصوم است.

البته در صورت اثبات ادعای عصمت یمانی، باز هم گِرِهی از کار احمد همبوشی باز نمی‌شود زیرا تا کنون دلیلی بر یمانی بودن وی ارائه نشده است بلکه با وجود خطاها و تدلیسات فراوان از طرف او، احتمال یمانی بودن وی کاملا منتفی می‌باشد.

احمد اسماعیل همبوشی در مورد عصمت یمانی می‌گوید:

«”أَنَّهُ یَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِیقٍ مُسْتَقِیم” (غیبت نعمانی، ص256) دعوت به سوی حق، و طریق و صراط مستقیم یعنی که این شخص خطا نمی‌کند تا مردم را در باطل داخل نموده یا از حق خارج نماید و به عبارت دیگر او معصومی است که بر عصمتش نصّ وجود دارد». (متشابهات، ج4، ص43، س144)

همانطور که شاهد بودید، وی با استناد به فرازی از روایت کتاب غیبت نعمانی و بیان استدلالی کودکانه، عصمت یمانی را به مخاطبین القاء می‌کند.

با صرف نظر از ضعف سندی حدیث مورد استناد وی، توجه شما عزیزان را به پاسخ‌های ذیل جلب می‌نماییم:

پاسخ 1: معنای لغوی عصمت

عصمت در لغت به معنای امساک و نگه داشتن و منع کردن آمده است. راغب اصفهانی در کتاب مفردات می‌گوید:

«الْعَصْمُ الإمساک»

ترجمه: عصم یعنی امساک و نگه داشتن وحفظ کردن.

ابن منظور در کتاب لسان العرب می‌گوید:

«عصمت در کلام عرب به معنای منع است… عَصَمه یَعْصِمُه عَصْما یعنی منع و حفظ کرد او را… و اعْتَصَمَ فلانٌ بالله یعنی به وسیله خدا امتناع کرد… و اعْتَصَمْتُ بالله یعنی به لطف خدا از معصیت امتناع کردم».

پاسخ 2: معنای عصمت در روایات

معصوم در لسان اهل شرع و روایات به کسی گویند که از هرگونه گناه و خطا و لغزش به لطف الهی امتناع نماید.

در ضمن روایتی امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّه…»

ترجمه: معصوم کسی است که به وسیله خدا از جمیع محارم خدا در حفظ است.

(معانی الاخبار، ص132)

امام رضا (علیه‌السلام) برگزیدگان الهی در امور بندگان را اینگونه توصیف فرمودند:

«فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَار…»

ترجمه: پس او معصوم و مورد تایید و توفیق و تسدید الهی است و از خطا و لغزش و انحراف ایمن است.

(کافی، ج‌1، ص203)

پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در وصف حضرت علی و فرزندان وی (علیهم‌السلام) فرمودند:

«هُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِیئَهٍ».

ترجمه: آن‌ها معصومند از هر گناه و خطایی.

(بحارالانوار، ج25، ص193)

پس خلاصه اینکه عصمت در لسان روایات و اهل شرع به معنای دوری از هرگونه گناه و اشتباه و خطا می‌باشد. ناگفته نماند که این معنی از عصمت، مخالف معنای لغوی نبوده بلکه مصداقی از مصادیق آن می باشد.

پاسخ 3: تحریف معنای عصمت توسط احمد اسماعیل همبوشی

احمد اسماعیل همبوشی معنای عصمت را تغییر داده ومحدود نموده و می‌گوید که معصوم کسی است که مردم را در باطل داخل ننموده و از حق خارج ننماید.

این تعریف از معصوم با معنایی که از روایات فوق فهمیده می‌شود کاملا متفاوت می‌باشد.

آری دوستان! چون وی قادر به دوری از هرگونه خطا و گناه و اشتباه نمی‌باشد و از طرفی مدعی یمانی هم می‌باشد، ناگزیر دست به تغییر وتحریف معنای عصمت می‌زند.

پاسخ 4: پیامدهای تعریف غلط عصمت و تعمیم آن به افراد عادی

لازم به ذکر است که با توجه به معنای احمد همبوشی از عصمت، شخصی که به گناه استماع مخفیانه موسیقی -وگناهان شخصی مخفیانه دیگر- مبتلا است همچنان معصوم می‌باشد زیرا این گناه شخصی مخفیانه او، موجب داخل کردن مردم در راه باطل واخراج مردم از راه حق نمی‌باشد.

و همچنین افرادی که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند معصوم هستند.

بنابراین عصمت مورد ادعای احمد اسماعیل همبوشی، مخصوص یمانی نبوده بلکه با این تعریف، افراد زیادی در جامعه معصوم می‌باشند.

پاسخ 5: تناقض عملکرد احمد اسماعیل با تعریف خودش از عصمت و یمانیت

جالب‌تر اینکه بر اساس معنای ارائه شده از عصمت برای یمانی توسط احمداسماعیل همبوشی به این نتیجه می‌رسیم که وی یمانی نمی‌باشد زیرا کثیرا موجب گمراهی مردم شده وآنان را از راه حق خارج نموده است.

آیا کسی که احکام دین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را تغییر می‌دهد ومردم را گمراه می‌کند، یمانی موعود است؟ یا مدعی دروغین؟

آیا کسی که با تقطیع روایات و تحریف و ترجمه دروغ آن‌ها مردم را گمراه می‌کند، یمانی موعود است؟ یا مدعی دروغین؟

آیا کسی که بر خلاف گفته پیامبر خدا واهل بیت ایشان (علیهم‌السلام) تعداد اوصیاء پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را بیش از 12 عدد می‌داند و مردم را گمراه می‌نماید، یمانی موعود است؟ یا مدعی دروغین؟

آیا کسی که با انکار رجعت واقعی اهل بیت (علیهم‌السلام) اعتقادات مردم را به بازی می‌گیرد، یمانی موعود است؟ یا مدعی دروغین؟

پاسخ  6: تفسیر درست عبارت «یدعو إلى الحق…» در حدیث یمانی

عبارت «یَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِیقٍ مُسْتَقِیم» در حدیث کتاب غیبت نعمانی دلالت بر عصمت ندارد بلکه این فراز، تفسیری از جمله «یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُم» می‌باشد. به اصل حدیث دقت بفرمایید:

«و لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ أَهْدَى مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَهُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُمْ… وَ لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَلْتَوِیَ عَلَیْهِ فَمَنْ فَعَلَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ…»

ترجمه: و در پرچم‌ها، پرچمی هدایت کننده‌تر از پرچم یمانی نیست. آن پرچم، پرچم هدایت است زیرا او [یعنی یمانی] دعوت به صاحبتان [امام زمان] می‌کند… و جایز نمی‌باشد برای مسلمانی که علیه او مخالفت کند، پس کسی که این کار را بکند اهل آتش است زیرا او دعوت به حق و طریق مستقیم می‌کند.

پس با توجه به این حدیث، دعوت به حق و صراط مستقیم یعنی دعوت به امام زمان ‌(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، نه اینکه بخواهند بگویند: یمانی معصوم است و در همه زمینه‌ها -دنیایی و دینی و… – دعوت به حق می‌نماید.

ناگفته نماند که احمد اسماعیل همبوشی -بر خلاف روایت فوق- پیوسته به خود دعوت می‌نماید، نه به امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) لذا نمی‌تواند مصداق یمانی موعود باشد. پیروان او هم فقط به او دعوت نموده و از وی تبلیغ می‌نمایند، نه از امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف).

بنابراین او وپیروانش، مدعیان دروغینی بیش نیستند.

پاسخ 7: دعوت به حق دلالت بر عصمت ندارد

امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در توقیعی خطاب به شیخ مفید (رحمه الله علیه) فرمودند:

«سَلَامُ اللَّهِ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّاصِرُ لِلْحَقِّ الدَّاعِی إِلَیْهِ…»

ترجمه: سلام خدا بر تو ای ناصر حق و دعوت کننده به سوی حق.

(الاحتجاج، ج2، ص498)

آیا به نظر شما شیخ مفید هم چون دعوت به سوی حق می‌کند معصوم است؟؟

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به جناب عمّار یاسر فرمودند:

«أَنْتَ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَک»

ترجمه: تو با حق هستی و حق با توست.

(بحارالانوار، ج38، ص32)

با این اوصاف آیا تا کنون کسی قائل به عصمت عمار شده است؟! آیا سلمان فارسی که مقامش از جناب ابوذر بالاتر است معصوم می‌باشد؟!

در روایت دیگری امام کاظم (علیه‌السلام) می‌فرمایند:

«رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ…»

ترجمه: مردی از اهل قم مردم را به سوی حق فرا می‌خواند.

(بحارالانوار، ج57، ص216)

آیا در نظر همبوشیان این مرد قمّی هم معصوم است؟!

«ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُون * ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُون»!

پس دعوت به سوی حق و هدایت، تلازمی با عصمت ندارد و در جامعه امروزه ما فراوانند افرادی که غیر معصومند اما مردم را به دین حق تشیع و امام عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) دعوت می‌نمایند.

پاسخ 8: وجود تعابیر بلند درباره علمای قم، موجب عصمت آنان نشده است

تعابیر و تعاریف بسیار بالا در وصف علماء قمّ در هنگامه ظهور هم برای علماء قم عصمت نمی‌آورد. به عبارات زیر در وصف علماء آخرالزمان قمّ دقت فرمایید:

«ثمَّ یَظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَهٍ یُقَالُ لَهَا قُمُّ وَ تَصِیرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ حَتَّى لَا یَبْقَى فِی الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِی الدِّینِ حَتَّى الْمُخَدَّرَاتُ فِی الْحِجَالِ وَ ذَلِکَ عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قَائِمِنَا، فَیَجْعَلُ اللَّهُ قُمَّ وَ أَهْلَهُ قَائِمِینَ مَقَامَ الْحُجَّهِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا وَ لَمْ یَبْقَ فِی الْأَرْضِ حُجَّهٌ فَیُفِیضُ الْعِلْمُ مِنْهُ إِلَى سَائِرِ الْبِلَادِ فِی الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ…»

ترجمه: سپس علم در شهری که قمّ نامیده می شود ظاهر می‌شود؛ و قمّ معدن علم و فضل خواهد شد تا آن جا که بر روی زمین هیچ کس مستضعف در دین باقی نمی‌ماند حتی زنان پرده نشین و این در نزدیکی ظهور قائم ما رخ می‌دهد. پس خداوند قمّ و اهلش را قائم مقام حجت قرار می‌دهد؛ و اگر این گونه نبود زمین اهلش را فرو می‌برد، و بر روی زمین حجتی باقی نمی‌ماند که علم از او به سایر سرزمین ها در شرق و  غرب برسد.

(بحارالانوار، ج57، ص213)

با توجه به این روایت، آیا کسی تاکنون قائل به عصمت علماء قمّ شده است؟!

پاسخ 9: رابطه اصرار احمد اسماعیل یمانی بر عصمت با نظریه وصایت امام زمان

نکته: ممکن است این سوال در ذهن مخاطبین ایجاد شود که:

چرا احمد اسماعیل همبوشی خود را به زحمت انداخته و به زور می‌خواهد از عبارت «لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ» عصمت یمانی را ثابت نماید؟ آیا اگر از عصمت یمانی صرف نظر می‌کرد، در امر عوام فریبی و سواری گرفتن از مردم موفق‌تر نمی‌بود؟

جواب: احمد اسماعیل همبوشی با توجه به پازل من‌درآوردی که چیده است، یمانی را وصی امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و امام بعد از ایشان معرفی می‌نماید و همانطور که می‌دانیم امام هم باید معصوم باشد لذا بحث عصمت این وصی و امام جدید را مطرح می‌نماید.

ناگفته نماند که هیچ دلیل و نصّی مبنی بر وصایت و امامت یمانی بعد از امام مهدی در روایات وجود ندارد.

جالب‌تر اینکه فرقه همبوشی با تمسک به حدیثی از اهل سنت، خروج مردی قبل از امام زمان را مطرح می‌کنند که شمشیر را 8 ماه بر دوش می‌کشد و این حدیث را منطبق بر یمانی می‌کنند، اما متاسفانه عوام فریبی نموده و انتهای حدیث را نقل نمی‌کنند زیرا در صورت نقل انتهاء حدیث، دیگر نمی توانند از مریدانشان سواری بگیرند. حدیث از این قرار است:

«یخرج قبله رجل من أهل بیته بأهل الشرق، و یحمل السیف على عاتقه ثمانیه أشهر یقتل و یمثّل و یتوجّه إلى بیت المقدس، فلا یبلغه حتى یموت».

ترجمه: خارج می‌شود قبل از مهدی، مردی از اهل بیتش از مشرق و شمشیر را 8 ماه به دوش می‌کشد. می‌کشد و قطعه قطعه می‌کند و به سمت بیت المقدس حرکت می‌کند اما به آنجا نمی‌رسد و می‌میرد.

(الملاحم، ص139)

با صرف نظر از اشکالات این حدیث و با توجه به انتهای حدیث که توسط فرقه همبوشی سانسور می شود، اگر این حدیث بر یمانی تطبیق داشته باشد وی قبل از امام زمان می‌میرد و زنده نمی‌ماند که تحمل وصایت و امامت نماید.

بماند که اساساً طرح بحث وصایت و امامت یمانی، افسانه‌ای بیش نیست.

حال فهمیدید چرا انتهای حدیث را ذکر نمی‌کنند!

The-Claimed-Obligation-of-Supporting-the-Yamani

ادعای چهارم: وجوب یاری یمانی

یکی از باورهای غلط در فرقه همبوشی -مدعی یمانی- اعتقاد به وجوب یاری یمانی می‌باشد. اینان بر این باورند که نصرت و یاری یمانی واجب می‌باشد و در این جهت به حدیثی هم استناد می‌کنند.

لازم به ذکر است که در صورت اثبات وجوب یاری و نصرت یمانی، دردی دوا نشده و حقانیت احمد اسماعیل بصری همبوشی به عنوان یمانی ثابت نمی‌گردد. به عبارت دیگر، واجب بودن نصرت یمانی دلیل بر یمانی بودن احمد همبوشی نمی‌شود بلکه احمد باید با ادله‌ی دیگری یمانی بودن خود را ثابت نماید.

وی برای اثبات یمانی بودن خود، به قانون معرفت حجت – وصیت و سلاح و پرچم- استناد می‌کند که برای پی بردن به شیادی احمد همبوشی و بررسی قانون معرفت حجت، به مباحث حدیث وصیت و سلاح و پرچم در همین سایت رجوع فرمایید.

این فرقه پوشالی برای اثبات وجوب یاری یمانی به حدیث «اهدی الرایات» امام باقر ‌(علیه‌السلام) استناد می‌نمایند که در زیر به فرازهایی از آن اشاره می‌نماییم:

« … وَ لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَهٌ أَهْدَى مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَهُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُمْ فَإِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ حَرَّمَ بَیْعَ السِّلَاحِ عَلَى النَّاسِ وَ کُلِّ مُسْلِمٍ وَ إِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ فَانْهَضْ إِلَیْهِ فَإِنَّ رَایَتَهُ رَایَهُ هُدًى وَ لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَلْتَوِیَ عَلَیْهِ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِیقٍ مُسْتَقِیم…»

ترجمه: در میان پرچم‌ها هدایتگرتر از پرچم یمانى نیست، آن پرچم هدایت است زیرا دعوت به صاحبتان می‌کند، و هنگامى که یمانى خروج کند خرید و فروش سلاح براى مردم و هر مسلمانى حرام است و چون یمانى خروج کرد به سوى او بشتاب که همانا پرچم او پرچم هدایت است، و برای هیچ مسلمانى جایز نباشد که علیه او بپیچد و مقابله نماید، پس هر کس چنین کند او از اهل آتش است، زیرا او به سوى حقّ و راه مستقیم فرا می‌خواند.

(غیبت نعمانی، ص256)

نحوه استدلال پیروان فرقه همبوشی در مورد وجوب یاری یمانی متفاوت است.

استدلال اول: وجوب یاری بر اساس پرچم هدایت بودنِ پرچم یمانی

گاهی می‌گویند:

«وَ لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَهٌ أَهْدَى مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَهُ هُدًى / چون پرچم یمانی پرچم هدایت است لذا یاری او واجب می‌باشد»

با صرف نظر از ضعف سندی این حدیث، در جواب این استدلال می‌گوییم:

 صرف هدایت بودن پرچمی دلیل بر وجوب یاری آن پرچم نمی‌باشد. به عنوان نمونه پرچم خراسانی هم پرچم هدایت می‌باشد اما یاری خراسانی واجب نمی‌باشد. به حدیث زیر دقت فرمایید:

«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام أَنَّهُ قَالَ: کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا یَقْبَلُونَهُ حَتَّى یَقُومُوا وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ».

ترجمه: امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: گوئى می‌بینم که قومى در مشرق خروج کرده‌اند، حق را طلب می‌کنند اما به ایشان داده نمی‌شود، باز خواستار آن می‌شوند و به آنان داده نمی‌شود، پس زمانی که چنین می‌بینند شمشیرهاى خود را بر گردن خویش قرار دهند ‌[و آماده جنگ می‌شوند] پس آنچه را خواستند به آنان داده می‌شود ولى آنان قبول نمی‌کنند تا اینکه قیام نمایند و آن را به کسى ندهند مگر به صاحبتان، کشتگانشان شهیدند، آگاه باشید! اگر من آن را درک کنم حتما خود را براى صاحب این امر نگاه می‌داشتم.

(غیبت نعمانی، ص273)

با توجه به روایات، پرچمی که از مشرق خارج می‌شود همان رایات سود بوده که مربوط به لشکر خراسانی می‌باشد.

برای رویت روایات مربوط به خراسانی و هدایت بودن پرچم او به ابتدای مقاله «ادعای اول: ادعای تنها پرچم هدایت بودن یمانی» مراجعه نمایید.

با توجه به حدیث فوق -و احادیث دیگر در ابتدای مقاله- این گروه حق و هدایت بوده و پرچم را به امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) تحویل داده و کشتگانشان هم شهید می‌باشند اما با این احوال امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «آگاه باشید! اگر من آن را درک کنم حتما خود را براى صاحب این امر نگاه می‌داشتم».

این کلام امام باقر (علیه‌السلام) به وضوح دلالت بر این دارد که یاری خراسانی واجب نمی‌باشد.

لازم به ذکر است که پیروان فرقه همبوشی گمان می‌کنند روایت فوق در مورد یمانی می‌باشد که در این صورت، با توجه به کلام امام باقر (علیه‌السلام) یاری یمانی واجب نمی باشد.

خلاصه اینکه حق و هدایت بودن پرچمی ملازمه با وجوب یاری آن پرچم ندارد. 

استدلال دوم: وجوب یاری بر اساس عبارت «یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُمْ»

برخی دیگر از مبلغین این فرقه پوشالی برای اثبات وجوب یاری یمانی به فراز دیگری از حدیث امام باقر (علیه‌السلام) استدلال نموده و می‌گویند:

«لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُمْ / با توجه به این فراز، چون یمانی دعوت به امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌کند یاری او واجب است».

در پاسخ به این استدلال کودکانه عرض می‌کنیم:

صرف دعوت به سوی امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) دلیل بر وجوب یاری دعوت کننده نمی‌باشد.

 در حال حاضر افراد زیادی وجود دارند که دعوت به امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌نمایند، آیا بر این اساس یاری همه آن‌ها واجب می‌باشد؟

ناگفته نماند که همّت احمد اسماعیل همبوشی برای دعوت و بیعت با خودش می‌باشد، نه دعوت وبیعت با امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) لذا او قطعا یمانی موعود نیست.

اگر احمد بصری واقعا یمانی است و دعوت به امام زمان می‌کند، پس چرا کتاب شرایع الاسلام را  -که حاوی فتاوای امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌باشد- به نام خود منتشر نموده و جزو تالیفات خود می‌آورد؟

استدلال سوم: وجوب یاری بر اساس عبارت «فَانْهَضْ إِلَیْهِ»

برخی دیگر از مبلغین این فرقه پوشالی برای اثبات وجوب یاری یمانی به فراز دیگری از حدیث امام باقر (صلوات الله علیه) استدلال نموده ومی‌گویند:

«وَ إِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ فَانْهَضْ إِلَیْهِ فَإِنَّ رَایَتَهُ رَایَهُ هُدًى / “و چون یمانىّ خروج کرد به سوى او بشتاب که همانا پرچم او پرچم هدایت است.” همانطور که می‌بینید، امام باقر ‌(صلوات الله علیه) برای پیوستن به یمانی امر کرده‌اند و فرموده‌اند: فَانْهَضْ إِلَیْهِ، و صیغه امر دلالت بر وجوب دارد».

در پاسخ -با صرف نظر از ضعف سندی حدیث- می‌گوییم:

1. قرینه‌ موجود بر نفی وجوب نصرت یمانی در حدیث:

صیغه امر هنگامی دلالت بر وجوب دارد که قرینه‌ای بر خلاف آن در بین نباشد و اتفاقا در این موضوع قرینه هم موجود می‌باشد.

همانطور که سابقا بیان نمودیم، امام باقر (علیه‌السلام) به حقانیت پرچم مشرقی اشاره نموده و کشته‌های آنان را شهید خواندند اما در انتها فرمودند:

«أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ».

ترجمه: آگاه باشید! اگر من آن را درک کنم حتما خود را براى صاحب این امر نگاه می‌داشتم.

(غیبت نعمانی، ص273)

در حالیکه اگر نصرت یمانی واجب بود، باید می‌فرمودند:

«أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَفدیتُ نَفْسِی لِلیَمانِی» آگاه باشید! اگر من آن را درک کنم حتما خود را فدای یمانی می‌کردم.

پس نگه داشتن جان برای صاحب امر امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به معنای عدم وجوب یاری یمانی می‌باشد.

2. تفسیر فرقه همبوشی درباره حدیث پرچم مشرق و اثبات عدم وجوب یاری یمانی:

جالب‌تر اینکه در فرقه همبوشی، حدیث پرچم مشرق را مربوط به خراسانی نمی‌دانند بلکه مربوط به یمانی می‌دانند که در این صورت هم عدم وجوب یاری یمانی از حدیث فهمیده می‌شود.

3. بر فرض وجوب یاری یمانی، یاری مربوط به زمان خروج است، نه زمان ظهور:

ناگفته نماند که اگر از امر امام باقر (علیه‌السلام) – وَ إِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ فَانْهَضْ إِلَیْهِ – وجوب هم فهمیده شود، این وجوب یاری مربوط به زمان خروج یمانی می‌باشد، نه زمان ظهور.

همانطور که می‌دانید در فرقه همبوشی بین ظهور و خروج تفاوت گذاشته و این دو را از هم جدا می‌کنند.

البته ما در مورد ظهور و خروج مطلب دیگری مطرح نمودیم که می‌توانید به مقاله «محل خروج یمانی» و «راه شناخت یمانی موعود» مراجعه فرمایید:

استدلال چهارم: وجوب یاری بر اساس عدم جواز مقابله با یمانی

برخی دیگر از مبلغین این فرقه پوشالی برای اثبات وجوب یاری یمانی به فراز دیگری از حدیث امام باقر (علیه‌السلام) استدلال نموده و می‌گویند:

«وَ لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَلْتَوِیَ عَلَیْهِ/ “و برای هیچ مسلمانى جایز نباشد که علیه او مقابله نماید.” از این فراز وجوب نصرت یمانی فهمیده می‌شود».

و اما پاسخ ما به این استدلال کودکانه:

در این عبارات امام باقر (علیه‌السلام) جنگ و محاربه علیه یمانی را حرام اعلام فرمودند، نه اینکه بگویند: یاری یمانی واجب است.

حرمت مقابله و جنگ علیه یمانی مطلبی است و وجوب یاری یمانی مطلبی دیگر و به عبارت دیگر حرمت جنگ علیه یمانی، تلازمی با وجوب یاری او ندارد.

عجیب‌تر این که فرقه همبوشی عبارت «یَلْتَوِیَ عَلَیْهِ» را ترجمه دروغ «سرپیچی از فرمان او» نموده و تحویل مخاطبین خود می‌دهند.

اما این عبارت به معنای «بر علیه او بپیچد» یعنی «بر علیه او کاری کند و مقابله نماید» می‌باشد و لاغیر.

اساساً مقابله و جنگ با «حق و هدایت» ، مذموم بوده و اختصاصی به پرچم یمانی ندارد.

جالب‌تر اینکه اگر ترجمه من درآوردی «سرپیچی از فرمان او» را بپذیریم، باز هم وجوب یاری یمانی فهمیده نمی‌شود بلکه حرمت سرپیچی از او در حدیث بیان شده است.

یعنی اگر یمانی به شخصی دستوری بدهد، آن شخص حق سرپیچی از فرمان او را ندارد و پر واضح است که حرمت سرپیچی از دستورات یمانی تلازمی با وجوب یاری او ندارد.

لازم به ذکر است که ادعای کثرت روایات دالّه بر وجوب نصرت یمانی از سوی احمد اسماعیل همبوشی و فرقه او ادعایی باطل و دروغ بوده و جز روایت ضعیف السند ‌«اهدی الرایات» نصّ دیگری وجود ندارد که همین حدیث ضعیف السند هم با توجه به روایت امام باقر (علیه‌السلام) -که فرمودند: لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ- دلالتی بر وجوب ندارد.

The-Groundless-Claims-of-the-Yamani

جمع بندی و نتیجه گیری

این مقاله به طور مفصل به بررسی و نقد ادعاهای مطرح شده توسط فرقه احمد اسماعیل همبوشی در خصوص یمانی موعود پرداخت. از جمله مهم‌ترین ادعاهای این فرقه، منحصر دانستن پرچم هدایت قبل از ظهور امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به پرچم یمانی بود که با استناد به روایات متعدد، از جمله روایات مربوط به «رایات سود مشرق» (پرچم‌های سیاه خراسان) و «پرچم جعفری»، کذب بودن این ادعا اثبات گردید. روایات به صراحت از پرچم‌های دیگری نیز به عنوان پرچم هدایت نام برده‌اند که شامل اصحاب قائم (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و فرماندهان لشکری مانند شعیب بن صالح می‌شوند.

همچنین، ادعای یکی بودن یمانی با «قائم آل محمد (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) » نیز مورد نقد جدی قرار گرفت و با تکیه بر احادیث معتبر، تفاوت شخصیتی میان یمانی و قائم (امام زمان) روشن شد. قائم آل محمد (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در روایات متواتر به عنوان امام دوازدهم، حضرت حجت بن الحسن (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، معرفی شده‌اند، در حالی که یمانی تنها یکی از علائم ظهور ایشان است. استدلال‌های فرقه همبوشی در این زمینه نیز سست و بی‌اساس تشخیص داده شد.

در بخش پایانی، به بررسی مفهوم «أهدى» در روایات پرداخته شد و مشخص گردید که این کلمه به معنای «هدایتگرتر» است و نه «تنها هدایتگر». این امر به وضوح نشان می‌دهد که پرچم‌های هدایت دیگری نیز وجود دارند و پرچم یمانی صرفاً هدایتگرترین آن‌هاست.

در مجموع، با ارائه شواهد و براهین روایی و تحلیلی، بطلان ادعاهای فرقه احمد اسماعیل همبوشی در مورد انحصار هدایت و یکی بودن یمانی با قائم آل محمد (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) ثابت شد. این تحلیل‌ها نه تنها به رد ادعاهای این فرقه کمک می‌کند، بلکه به شفاف‌سازی مفاهیم مهم مهدویت و علائم ظهور در اسلام نیز یاری می‌رساند.

تلنگر و تعقل

دوست عزیز در دام افتاده… این بود ماجرای پر طمطراق وجوب نصرت یمانی. آیا هنوز می‌خواهی پیرو کسانی باشی که احادیث را به دروغ ترجمه نموده و نتیجه‌های غیر منطقی و بی‌ربط می‌گیرند؟!

اگر تعقل نکنی پلیدی نثارت می‌گردد. «وَ یَجْعَلُ الرجسَ عَلَى الَّذینَ لایَعْقِلُونَ» (یونس، 100)

پرسش‌های متداول (FAQ)

1. آیا پرچم یمانی تنها پرچم هدایت قبل از ظهور امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است؟

خیر، بر اساس روایات معتبر، علاوه بر پرچم یمانی، پرچم‌های دیگری نظیر «رایات سود مشرق» (پرچم‌های سیاه خراسان) و «پرچم جعفری» نیز به عنوان پرچم‌های هدایت قبل از ظهور معرفی شده‌اند.

2. آیا یمانی همان «قائم آل محمد (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)» است؟

خیر، این مقاله با استناد به روایات متعدد ثابت می‌کند که یمانی شخصیتی مجزا از «قائم آل محمد (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)» (امام دوازدهم) است و یمانی یکی از علائم ظهور قائم (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) محسوب می‌شود.

3. معنای «أهدى» در حدیث «لیس فی الرایات أهدی من رایه الیمانی» چیست؟

کلمه «أهدى» به معنای «هدایتگرتر» است، نه «تنها هدایتگر». این به این معناست که پرچم‌های هدایت دیگری نیز وجود دارند، اما پرچم یمانی هدایتگرترین آن‌هاست.

4. آیا یاری و نصرت یمانی واجب است؟

صرف حق و هدایت بودن یک پرچم، به معنای وجوب یاری آن پرچم نیست. این مقاله نشان می‌دهد که حقانیت و هدایت‌گری با وجوب نصرت تلازم ندارند.

5. فرقه همبوشی برای اثبات ادعاهای خود به چه قوانینی استناد می‌کند؟

این فرقه برای اثبات یمانی بودن احمد اسماعیل همبوشی، به «قانون معرفت حجت وصیت و سلاح و پرچم» استناد می‌کند که مقاله به نقد و رد این استدلال‌ها می‌پردازد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا