مقالات

بررسی روایات مذمت و علماء آخرالزمان

بررسی روایات مذمت و علماء آخرالزمان:

همانطور که واقف هستید، احمدالحسن و انصارش درباره علماء آخرالزمان به روایاتی استناد نموده و بر اساس ‏آن احادیث به مذمت علماء پرداخته و شدیدا مردم را از آنها بر حذر می‌دارند.‏

بر این اساس کسانی که جذب این جریان شده باشند دیگر اعتمادی به علماء نداشته و به سخنان آنان گوش ‏نمی‌دهند.‏

البته بر اساس این مبنا، مریدان احمد باید به هیچ عالمی اعتماد نکنند حتی به مبلغین احمدالحسن، ولی ‏متاسفانه به گفتارهای مبلغین گوش جان می‌سپارند و به کلمات دیگران هیچ اعتنایی ندارند.‏

هدف از مذمت علماء آخرالزمان از سوی جریان یمانی چیست؟

توده مردم اهل تحقیق و فهم و دقت نبوده و باید از گفتار علماء و متخصصین بهره ببرند. لذا اگر کسی به کلام ‏علماء و فقهاء اعلام عنایت داشته باشد قطعا دیگر جذب جریان یمانیون نشده و نخواهد شد. در ضمن بحث، ‏ویژگیهای اینگونه علماء مورد گفتگو واقع خواهد شد.‏

این علماء هستند که از احادیث و روایات، مطالب دینی را استخراج نموده و به مردم تحویل می‌دهند. ‏

مثلا:

اینکه پیامبر در وصیتش صحبت از 12 امام تا روز قیامت می‌کند، نه بیشتر و نه کمتر. ‏

اینکه سلاح و پرچم چیست؟ ‏

جایگاه احوالات راویان (علم رجال) در کلام اهل بیت چیست؟ ‏

آیا امام زمان دینی غیر از دین پیامبر می‌آورد؟ ‏

و . . .‏

و پر واضح است که عوام مردم بعضا حتی قادر به فهم ترجمه فارسی روایات هم نیستند، چه رسد به فهم نکات و دقایق آیات و روایات.

حال اگر کسی بتواند مردم را به علماء بدبین نماید، به راحتی توانسته آنها را فریب داده و هر چه می‌خواهد ‏به آنها تحویل دهد. زیرا با این بدبینی، منبع مراجعه و تحقیق را از دستان مردم گرفته است و این عوام دیگر ‏قادر به تشخیص حق از باطل نمی‌باشند.‏

ضمن مناظرات و گفتگوهایی که با این عزیزان صورت گرفته، بارها دیده شده که همان حدیث تقطیع شده با ‏ترجمه اشتباه مبلغ اصلی را، برای ما کپی پیست می‌کنند، حتی زحمت رجوع به اصل حدیث و ترجمه صحیح ‏آن را هم به خود نمی‌دهند. ‏

حتی در مواردی برایشان ثابت نمودیم این مطلبی که به عنوان روایت کپی پیست شده اصلا حدیث نیست بلکه ‏کلام غیر معصوم می‌باشد.‏

اگر قرار است که به علماء آخرالزمان اعتماد نشود، پس باید به این طلبه‌های مبلغ احمدالحسن هم اعتماد ‏نشود مخصوصا اینکه بارها کذب و تعمّد آنها را در تقطیع احادیث و ترجمه اشتباه آنها ذکر کرده‌ایم.‏

پس خلاصهً باید عرض کنیم که هدف یمانیون از بدبین کردن مردم به علماء آخرالزمان، چیزی جز سوء ‏استفاده و استحمار نمی‌تواند باشد.‏

به حول و قوه الهی تک تک روایات آنان را در مورد مذمت علماء آخرالزمان مورد بررسی قرار داده و حق را ‏برای مخاطبین خود آشکار می‌نماییم.‏

جالب اینجاست که یمانیون اصلا روایات مدح علماء آخرالزمان را اشاره نمی‌کنند و فقط روایات مذمت را تحویل ‏مخاطبین خود می‌دهند. از همین مطلب خواننده منصف باید پی به غرض ورزی اینان برده و خود را از دستان ‏آنان برهاند که حقیقتا یکی از مصادیق بارز علماء سوء آخرالزمان، همینان هستند.‏

در ابتدا روایات مادحه را ذکر می‌نماییم و در آخر به بررسی روایات ذامّه می‌پردازیم.‏

امید که از راه انصاف منحرف نگردیم.‏

روایت اول:‏

((عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْعَالِمَ وَ الْعَابِدَ فَإِذَا وَقَفَا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ ‏جَلَّ قِیلَ لِلْعَابِدِ انْطَلِقْ إِلَى الْجَنَّهِ وَ قِیلَ لِلْعَالِمِ قِفْ تَشْفَعْ لِلنَّاسِ بِحُسْنِ تَأْدِیبِکَ لَهُم‏. بحارالانوار ج 2ص16‏

امام صادق (صلوات الله علیه) فرمودند: هر گاه روز قیامت گردد، خداى عزّوجلّ عالم و عابد را برانگیزاند . ‏پس آن‏گاه که در پیشگاه خداوند ایستادند به عابد گفته مى‌شود (به سوى بهشت حرکت کن) و به عالم گفته ‏مى‏شود (بایست و مردم را به خاطر آن‏که نیکو ادبشان نمودى ، شفاعت کن)))

همانطور که می‌بینید در حدیث فوق، هیچ قیدی وجود ندارد که علماء آخرالزمان را استثناء کرده باشد بلکه ‏حدیث فوق شامل همه علماء در همه زمانها می‌شود.‏

تذکری مهم:‏

البته مسلماً علمائی که برای رسیدن به مقام و ریاست با روایات و آیات بازی می‌کنند و بدون وجود آیه و ‏روایت فتوا می‌دهند و قرآن را تفسیر به رای می‌کنند و دین پیامبر (صلوات الله علیه وآله) را عوض می‌کنند و برای خود اصطلاحا دکّان باز ‏نموده‌اند شامل این حدیث نمی‌شوند. ‏

روایت دوم:‏

((قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه اسلام لَوْ لَا مَنْ یَبْقَى بَعْدَ غَیْبَهِ قَائِمِنَا ع مِنَ الْعُلَمَاءِ الدَّاعِینَ إِلَیْهِ وَ الدَّالِّینَ عَلَیْهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْ دِینِهِ ‏بِحُجَجِ اللَّهِ وَ الْمُنْقِذِینَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ مِنْ شِبَاکِ إِبْلِیسَ وَ مَرَدَتِهِ وَ مِنْ فِخَاخِ النَّوَاصِبِ لَمَا بَقِیَ أَحَدٌ إِلَّا ارْتَدَّ ‏عَنْ دِینِ اللَّهِ وَ لَکِنَّهُمُ الَّذِینَ یُمْسِکُونَ أَزِمَّهَ قُلُوبِ ضُعَفَاءِ الشِّیعَهِ کَمَا یُمْسِکُ صَاحِبُ السَّفِینَهِ سُکَّانَهَا أُولَئِکَ هُمُ ‏الْأَفْضَلُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. بحارالانوار ج 2ص6 ‏

امام هادی علیه السلام  می فرمایند‎: اگر بعد از غیبت قائم ما نبود وجود علمایی که به سوی او[مردم را فرا] می خوانند و به وجود او رهنمون می ‏شوند و با حجتهای الهی از دین او دفاع می کنند و بندگان ناتوان خدا را از دام ابلیس و پیروان او و نواصب ‏می رهانند، بی گمان همه ی مردم از دین خدا بر می گشتند‎.‌‏ ولی آنها

 علماء عنان قلوب شیعیان ضعیف را ‏می‌گیرند و هدایت می‌کنند همانطور که صاحب کشتی سکّان کشتی را مهار می‌کند. آنان علماء حتما ‏افضلون و برترین‌ها در نزد خدا می‌باشند))

واقعیت امر هم در طول تاریخ غیبت اینگونه بوده و هست و اگر این علماء نبودند کثیری از مردم از دین ‏خارج می‌شدند.‏

‏جمع بندی:

متاسفانه احمدالحسن و مریدانش پیوسته به روایات ذامّه در مورد علماء اشاره می‌کنند و روایات مادحه را نقل نمی‌نمایند.‏

این شیوه یک جانبه بحث وگفتگو، حکایت از غرض ورزی داشته و از انصاف در مباحث علمی به دور می‌باشد.‏

اگر کسی بتواند مردم را به علماء بدبین نماید، به راحتی توانسته آنها را فریب داده و هر چه می‌خواهد ‏به آنها تحویل دهد.‏

توده مردم اهل تحقیق وتشخیص و دقت نیستند لذا جدا شدن از علماء و بدبینی به آنان، به معنای جدا شدن از تحقیق و تشخیص ‏می‌باشد.‏

خلاصهً باید عرض کنیم که هدف یمانیون از بدبین کردن مردم به علماء آخرالزمان، چیزی جز سوء ‏استفاده و استحمار نمی‌تواند ‏باشد.‏

تا کنون دو روایت در تعریف و تمجید علماء ذکر گردید که مربوط به همه زمانها می‌باشد و علماء آخرالزمان از آن استثناء نیستند.‏

البته مسلماً علمائی که برای رسیدن به مقام وریاست با روایات و آیات بازی می‌کنند و بدون وجود آیه و ‏روایت فتوا می‌دهند ‏و قرآن را تفسیر به رای می‌کنند و دین پیامبر (صلوات الله علیه وآله) را عوض می‌کنند و برای خود اصطلاحا دکّان باز ‏نموده‌اند ‏شامل این حدیث نمی‌شوند.‏

روایت سوم:‏

عَنِ الْهَرَوِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا علیه اسلام یَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ کَیْفَ ‏یُحْیِی أَمْرَکُمْ قَالَ یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا الخ. بحارالانوار ج ‌‏2ص30‏

امام رضا (صلوات الله علیه) فرمودند: رحمت خدا بر بنده‏اى که امر ما را زنده کند. گفتم: چگونه امر شما را ‏زنده می‌کند؟ فرمودند: علوم ما را فرا می‌گیرد و به مردم می‌آموزد. پس اگر مردم زیبایى‌‏هاى سخنان ما را ‏مى ‏دانستند، از ما پیروى می‌‏کردند‎.‎

روایات فراوانی در کتب روایی وجود دارد که اهمیت علم آموزی و هدایت را بیان می‌دارد. ‏

آیا صحیح است که اهل بیت صلوات الله علیهم از طرفی ما را تشویق به علم آموزی نموده و از طرفی هم ‏چون در آخرالزمان هستیم به مذمت ما بپردازند⁉️

البته تذکری که در ذیل روایت اول خدمتتان عرض شد، همچنان به جای خودش باقی است.

خلاصه اینکه علم آموزی منحصر به زمان خاصی نیست و همه ازمنه را تا روز قیامت شامل می‌شود.‏

روایت چهارم:‏

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ اللَّهِ. کافی ج 1ص54‏

هرگاه بدعت‏ها در میان امت من آشکار شد، بر عالم است که علمش را آشکار کند و هر کس نکند، لعنت ‏خدا بر او باد.‏

آری اگر علماء در طول تاریخ غیبت نبودند، بدعتها همه جا را فرا می‌گرفت و مردم از دین دسته دسته خارج ‏می‌شدند. ‏

در روایت دوم هم که سابقا ذکر گردید، امام هادی (صلوات الله علیه) به اهمیت علمای دوران غیبت اشاره ‏نمودند و فرمودند:‏

‏(اگر بعد از غیبت قائم ما نبود وجود علمایی که به سوی او [مردم را فرا] می خوانند . . . وبندگان ناتوان خدا ‏را از دام ابلیس و پیروان او و نواصب ‏می‌رهانند، بی گمان همه ی مردم از دین خدا بر می گشتند . . . )‏

روایت پنجم:‏

ما مِنْ عالِمٍ اَو مُتَعَلِّمٍ یَمُرُّ بِقَرْیَهٍ مِنْ قُرَى الْمُسْلِمینَ اَو بَلْدَهٍ مِنْ بِلادِ الْمُسْلِمینَ وَ لَمْ یَاْکُلْ مِنْ طَعامِهِمْ وَ لَمْ ‏یَشْرَبْ مِنْ شَرابِهِمْ وَ دَخَلَ مِنْ جانِبٍ وَ خَرَجَ مِنْ جانِبٍ اِلاّ رَفَعَ اللّه‏ُ تَعالى عَذابَ قُبورِهِمْ اَرْبَعینَ یَوْما. جامع ‏الاخبار ص179‏

هیچ عالمی یا دانش‏اندوزى از روستایى از روستاها و یا شهرى از شهرهاى مسلمانان نمى ‏گذرد و از ‏خوراک آنان نمى‏ خورد و از نوشیدنى آنان نمی ‏نوشد و از یک طرف وارد نمی‏شود و از طرف دیگر خارج ‏نمیگردد، جز آنکه خداى متعال عذاب قبرهایشان را تا چهل روز بر میدارد‎.‎

واین روایت هم هیچ قید زمانی ندارد، یعنی در دوران آخرالزمان هم این حکم جاری است و خدا به خاطر ‏علماء با اهل قبور اینگونه می‌کند.‏

البته تذکری که در ذیل روایت اول خدمتتان عرض شد، همچنان به جای خودش باقی است.‏

روایت ششم:‏

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِی یَفِرُّونَ مِنَ الْعُلَمَاءِ کَمَا یَفِرُّ الْغَنَمُ عَنِ الذِّئْبِ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِثَلَاثَهِ ‏أَشْیَاءَ الْأَوَّلُ یَرْفَعُ الْبَرَکَهَ مِنْ أَمْوَالِهِمْ وَ الثَّانِی سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً جَائِراً وَ الثَّالِثُ یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیَا بِلَا ‏إِیمَان‏. جامع الاخبار ص130‏

به زودی زمانی بر امت من می‌رسد که از علماء فرار می‌کنند همانگونه که گوسفند از گرگ می‌گریزد [و] ‏خدا آنان را به سه چیز مبتلا می‌کند: ‏

اول: برکت از اموالشان می‌رود.‏

دوم: خدا سلطان جائری را بر آنان مسلط می‌کند.‏

سوم: بدون ایمان از دنیا می‌روند.‏

انصافا این روایت بسیار عجیب می‌باشد، مخصوصا مطلب سوّمش. ‏

به خوبی می‌توان فرار مردم از علماء را در زمانه خود مشاهده نمود و ثمره‌ی این عالِم گریزی ــــ یعنی از ‏دست دادن ایمان ــــ هم گریبان‌گیر خودشان می‌شود. ‏

از حدیث فوق به خوبی استفاده می‌شود که علماء آخرالزمان همگی مذموم نیستند و خدا به خاطر فرار مردم ‏از عالمان وارسته در آخرالزمان، آنها را به سه مصیبت گرفتار می‌کند.‏

روایت هفتم:‏

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه اسلام قَالَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً فَقَّهَهُ فِی الدِّینِ

زمانی که خدا خیر بنده‌ای را بخواهد او را فقیه در دین می‌کند.‏

همانطور که مشاهده می‌نمایید فقیه و دین شناس شدن در همه زمانها مطلوب خدا بوده و آخرالزمان از آن ‏استثناء نشده است. ‏

آیا صحیح است که خداوند به ما فقاهت در دین را عنایت کند و هنگامی که ما فقیه شدیم ــــ به جرم ‏بودن در آخرالزمان ــــ   به مذمت ما بپردازد؟

روایت هشتم:‏

حضرت علی (صلوات الله علیه) ضمن حدیثی فرمودند:‏

أَهْدَى سَبِیلًا فِیکُمُ الْعُلَمَاءُ وَ الْفُقَهَاء.‏

علماء و فقهاء هدایتگرترین راه در بین شما هستند.‏

همانطور که شاهد هستید وجود علمایی راستین ــــ که بر طبق قرآن و احادیث سخن می‌رانند ــــ در همه ‏زمانها مورد تاکید اهل بیت (صلوات الله علیهم) بوده و آخرالزمان از آن استثناء نگردیده است. ‏

روایت نهم:‏

امام باقر (صلوات الله علیه) در ذیل آیه (وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَى الَّتی‏ بارَکْنا فیها قُرىً ظاهِرَه) فرمودند: ‏

(پس ما آن قریه‌هایی هستیم که خدا در آن برکت داده . . . و قریه‌های ظاهر، همان رسولان و ناقلین [روایات] ‏از ما و فقهاء شیعیان ما به سوی شیعیان ما هستند) بحارالانوار ج 24ص233‏

آری عزیزان، عالمان و فقیهان واسطه‌های بین امامان (صلوات الله علیهم) و شیعیان بوده که خداوند در قرآن از ‏آنها به قریه‌های ظاهره تعبیر می‌نماید و در حدیث فوق هیچ قید زمانی‌ای وجود ندارد لذا این واسطه‌ها در ‏آخرالزمان هم موجودند و چه بسا نیاز به آنان در دوره آخرالزمان بسیار شدیدتر هم باشد.‏

جمع بندی:

احادیث در زمینه علماء و فقهاء و علم آموزی بسیار زیاد بوده و ما فقط به مقدار اندکی از آن احادیث بسنده ‏کردیم.‏

احادیث فوق اختصاص به زمان خاصی نداشته لذا شامل علماء دوران آخرالزمان هم می‌شود.‏

آنچه مسلّم از احادیث فوق است وجود علمای هدایتگر در همه زمانها می‌باشد. علمایی که بر اساس قرآن و ‏روایات سخن گفته و با انحرافات مقابله می‌نمایند. ‏

البته ما منکر و جود علماء سوء در آخرالزمان و یا ازمنه‌ی دیگر نبوده و نیستیم.

علمایی که بر خلاف قرآن ‏وسنت نبوی سخن رانده و بدعتها در دین وارد نموده‌اند و نگرش گزینشی به روایات داشته و احادیث را تقطیع نموده و ترجمه اشتباه تحویل مخاطبین بی اطلاع خود می‌دهند.‏

انصار احمدالحسن هیچ اشاره‌ای به روایات مدح علماء نکرده و فقط روایات مذمت را برای مخاطبین خود ‏نقل می‌نمایند.‏

همانطور که سابقا بیان داشتیم، مباحث سابق سایت مختومه نبوده و پیوسته تکمله‌هایی نسبت به آنها خواهیم داشت.‏

در دوبخش آغازین مقالات (علماء آخرالزمان)، به روایاتی اشاره نمودیم که در مدح علماء بوده و بیان داشتیم که همه علماء در ‏آخرالزمان مورد مذمت نمی‌باشند.‏ اما متاسفانه احمدالحسن و اتباع او مردم را از همه علماء برحذر می‌دارند و به این طریق مردم را از دامان علم جدا کرده و به سادگی به مقاصد شوم خود نائل می‌آیند.

اینک به ادامه روایات مادحه پرداخته و به دو نمونه دیگر اشاره می‌نماییم:‏

برای سادگی و سهولت تطبیق روایت باترجمه، آن را در چند فراز تقدیم عزیزان می‌کنیم.

روایت مادحه 10:‏

عَنِ الصَّادِقِ علیه اسلام أَنَّهُ ذُکِرَ کُوفَهُ وَ قَالَ سَتَخْلُو کُوفَهُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یأزر [یَأْرِزُ] عَنْهَا الْعِلْمُ کَمَا تأزر [تَأْرِزُ] الْحَیَّهُ فِی جُحْرِهَا ‏

به زودی کوفه از مؤمنان خالی می‌گردد؛ و علم از آنجا پنهان می‌شود همچون پنهان شدن مار در سوراخش؛

ثُمَّ یَظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَهٍ یُقَالُ لَهَا قُمُّ وَ تَصِیرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ حَتَّى لَا یَبْقَى فِی الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِی الدِّینِ حَتَّى الْمُخَدَّرَاتُ فِی ‏الْحِجَالِ وَ ذَلِکَ عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قَائِمِنَا ‏

 سپس علم در شهری که قم نامیده می‌شود ظاهر می‌شود؛ و قم معدن علم و فضل خواهد شد تا آن جا که بر روی زمین هیچ ‏کس مستضعف در دین باقی نمی‌ماند حتی زنان پرده نشین؛ و این در نزدیکی ظهور قائم ما رخ میدهد.‏

فَیَجْعَلُ اللَّهُ قُمَّ وَ أَهْلَهُ قَائِمِینَ مَقَامَ الْحُجَّهِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا وَ لَمْ یَبْقَ فِی الْأَرْضِ حُجَّهٌ فَیُفِیضُ الْعِلْمُ مِنْهُ إِلَى سَائِرِ ‏الْبِلَادِ فِی الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ ‏

 پس خداوند قم و اهلش را قائم مقام حجت قرار میدهد؛ و اگر این گونه نبود زمین اهلش را فرو می‌برد، و بر روی زمین حجتی ‏باقی نمی‌ماند که علم از او به سایر سرزمین ها در شرق و  غرب برسد.‏

فَیَتِمُّ حُجَّهُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ حَتَّى لَا یَبْقَى أَحَدٌ عَلَى الْأَرْضِ لَمْ یَبْلُغْ إِلَیْهِ الدِّینُ وَ الْعِلْمُ ثُمَّ یَظْهَرُ الْقَائِمُ علیه اسلام وَ یَسِیرُ سَبَباً لِنَقِمَهِ اللَّهِ وَ ‏سَخَطِهِ عَلَى الْعِبَادِ لِأَنَّ اللَّهَ لَا یَنْتَقِمُ مِنَ الْعِبَادِ إِلَّا بَعْدَ إِنْکَارِهِمْ حُجَّهً

پس حجت خدا بر مردم تمام و کامل می‌شود به طوری که احدی بر روی زمین باقی نمی‌ماند که دین و علم به او نرسد.‏ سپس قائم -علیه السلام- ظهور میکند و سبب خشم و غضب خداوند بر بندگان می‌شود، چرا که خداوند از بندگان انتقام نمی‌گیرد مگر بعد از اینکه حجت را انکار کنند.‏

بررسی:

آری عزیزان، علماء قم سهم بسزایی در هدایت بشریت داشته تا جایی که در هنگامه ظهور: (لَا یَبْقَى فِی الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِی ‏الدِّینِ / مستضعف دینی در زمین باقی نمی‌ماند)‏

علمائی که به فرموده حضرت (فَیَجْعَلُ اللَّهُ قُمَّ وَ أَهْلَهُ قَائِمِینَ مَقَامَ الْحُجَّهِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا / پس خداوند قم و ‏اهلش را قائم مقام حجت قرار میدهد؛ و اگر این گونه نبود زمین اهلش را فرو می‌برد)‏

البته اگر بخواهیم بسان استدلالات پوشالی احمدالحسن همبوشی و اتباع او سخن برانیم باید بر اساس عبارات فوق قائل به ‏عصمت علماء قم شویم، اما ما هیچگاه اینگونه استدلال نمی‌کنیم و نخواهیم کرد.‏

احمدالحسن و اتباع او که پیوسته روایات مذمت علماء آخرالزمان را ارسال می‌کنند، آیا تا بحال روایت فوق را در مدح علماء ‏آخرالزمان ارائه نموده‌اند؟ ‏

این شیوه یک جانبه گفتگو و ارائه مطالب از سوی این عزیزان، فقط بوی غرض ورزی و عوام فریبی می‌دهد لذا شدیدا از آشنایی ‏مخاطبین خود با کانالهای منتقد یمانی هراس داشته زیرا کانالهای منتقد پرده از این غرض ورزی‌ها و عوام فریبی‌ها برداشته ‏وموجب هدایت افراد کثیری گشته‌اند.‏

روایت مادحه 11:

وَ رُوِیَ عَنِ الْأَئِمَّهِ علیه اسلام لَوْ لَا الْقُمِّیُّونَ لَضَاعَ الدِّین. بحارالانوار ج 57ص217‏

اگر قُمّیون نبودند دین نابود و هلاک می‌شد.‏

با توجه به دو روایت فوق، نقش علماء قم در هدایت مردم و حفظ دین کاملا مشخص می‌شود لذا در حدیث داریم کسی که از این ‏علماء گریزان باشد به سه بلا مبتلا می‌شود:‏

الْأَوَّلُ یَرْفَعُ الْبَرَکَهَ مِنْ أَمْوَالِهِمْ وَ الثَّانِی سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً جَائِراً وَ الثَّالِثُ یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیَا بِلَا ‏إِیمَان‏. جامع الاخبار ص130‏

اول: برکت از اموالشان می‌رود.‏

دوم: خدا سلطان جائری را بر آنان مسلط می‌کند.‏

سوم: بدون ایمان از دنیا می‌روند.‏ ‏

آری، براستی فاصله گرفتن از علمائی که (جلوگیری از نابودی دین کرده و علم را به همه جا گسیل می‌دهند و اگر آنان نباشند ‏زمین اهلش را فرو می‌برد) موجب می‌شود که از دنیا بدون ایمان رفته و در جهنم جای گیریم.‏

وبه همین جهت است که احمدالحسن و اتباعش شدیدا مردم را از علماء بر حذر داشته تا بتوانند از جهل مخاطبینشان سود جسته ‏و به راحتی به مقاصد شوم خود برسند. ‏

اما غافل از اینکه این مخالفت‌هایشان با علماء چیزی جز خروج از ایمان برایشان به ارمغان نمی‌آورد.‏

برای مشاهده دیگر روایات قم و اهل آن رجوع فرمایید به بحارالانوار ج57ص201 .

جمع بندی:

با توجه به دو روایت فوق می‌فهمیم که علماء قم موجب حفظ دین بوده و علم را به همه جا نشر داده و قائم مقام حجت می‌باشند ‏واگر آنها نباشند زمین اهلش را فرو می‌برد.‏

اگر بخواهیم بسان استدلالات پوشالی احمدالحسن همبوشی و اتباع او سخن برانیم باید بر اساس عبارات فوق قائل به ‏عصمت ‏علماء قم شویم، اما ما هیچگاه اینگونه استدلال نمی‌کنیم و نخواهیم کرد.‏

احمدالحسن و اتباع او که پیوسته روایات مذمت علماء آخرالزمان را مطرح می‌کنند، تا بحال به روایات فوق در مدح ‏علماء ‏آخرالزمان اشاره‌ای نموده‌که این امر دلالت بر غرض ورزی این عزیزان دارد.‏

عجیب تر اینکه ادعا دارند هیچ مدحی نسبت به علماء آخرالزمان وجود ندارد.

رسول خدا (صلوات الله علیه وآله) مخالفت با علماء را به عنوان یکی از علل سلب ایمان معرفی نمودند که این مخالفتها به وفور ‏در این فرقه پوشالی مشاهده می‌شود.‏

همانطور که سابقا عرض کردیم، احمدالحسن و انصارش بارها و بارها روایات مذمت علماء آخرالزمان را در  ‏سایتها و کانالهای خود ذکر نموده و اصلا هیچ اشاره‌ای هم به روایات مدح علماء آخرالزمان نمی‌مایند.‏

اساساً شیوه کار این عزیزان، نقل روایاتی است که آنها را با اهداف خود سازگار می‌بینند، به عبارت دیگر ‏یعنی نقل گزینشی احادیث.‏

وپر واضح است که این شیوه ارائه مطالب، بوی عوام فریبی داشته و تعدادی از عزیزان عاشق اهل بیت ‌‏صلوات الله علیهم  را از مسیر حق خارج می‌نماید.‏

ما در دو بخش قبل به تعداد اندکی از روایات مدح علماء آخرالزمان اشاره نموده ــــ هم روایات خاص ‏وهم روایات مطلق ــــ و اینک قصد داریم تا روایات مذمت را مورد نقد و بررسی قرار داده و جمع صحیح ‏بین این دو دسته روایات را تقدیم عزیزان نماییم.‏

روایت ذامه 1:‏

عن رسول الله صلوات الله علیه  آله من وصیته لأبن مسعود:

یَا ابْنَ مَسْعُودٍ یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ عَلَى دِینِهِ مِثْلُ الْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرَهِ بِکَفِّهِ إِنْ کَانَ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ ‏ذِئْباً وَ إِلَّا أَکَلَتْهُ الذِّئَابُ‏ ‏

رسول الله صلوات الله علیه و آله فرمود: ای پسر مسعود زمانی بر مردم بیاید که صبر کننده‏ بر دینش مانند کسی است که آتش ‏در دست خود بگیرد. ای پسر مسعود اگر کسی در این زمان گرگ بود که هیچ وگرنه او را گرگ صفتان ‏می‌خورند.‏

یَا ابْنَ مَسْعُودٍ عُلَمَاؤُهُمْ وَ فُقَهَاؤُهُمْ خَوَنَهٌ فَجَرَهٌ، أَلَا إِنَّهُمْ أَشْرَارُ خَلْقِ اللَّهِ وَ کَذَلِکَ أَتْبَاعُهُمْ وَ مَنْ یَأْتِیهِمْ وَ یَأْخُذُ ‏مِنْهُمْ وَ یُحِبُّهُمْ وَ یُجَالِسُهُمْ وَ یُشَاوِرُهُمْ أَشْرَارُ خَلْقِ اللَّهِ، یُدْخِلُهُمْ نَارَ جَهَنَّم ‏

ای پسر مسعود علما و فقیهان آنها خائن و فاجر هستند . آگاه باشید که اینان شرورترین خلق خدایند و هم ‏چنین پیروان ایشان و کسانی که پیش آنان می روند و از آنان می‌گیرند و آنها را دوست دارند و با آنان ‏همنشینی می‌کنند و با آنها مشورت می‌کنند شرورترین مخلوقات خدا هستند. ایشان را در آتش جهنم وارد ‏می‌کند.‏

‏[سپس پیامبر آیاتی را تلاوت فرمودند: ] (صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ) (وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ عَلى‏ ‏وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ کُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِیراً) (کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ‏ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً ‏غَیْرَها لِیَذُوقُوا الْعَذابَ)‏( وَ إِذا أُلْقُوا فِیها سَمِعُوا لَها شَهِیقاً وَ هِیَ تَفُورُ تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ) (کُلَّما أَرادُوا أَنْ ‏یَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیها وَ قِیلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ) (لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ هُمْ فِیها لا یَسْمَعُونَ) ‏

کرند لالند کورند پس آنها برنمی‌گردند (البقره:17)، و روز قیامت آنها را کور و لال و کر به روی ‏چهره‌هایشان در افتاده برخواهیم انگیخت جایگاهشان دوزخ است هر بار که آتش آن فرو نشیند، شراره‌‏ای ‏تازه برایشان می‌افزاییم (الاسراء:97)، هر بار پوستشان بسوزد پوستهای دیگری بر جایش نهیم تا عذاب را ‏بچشند (النساء:55)، چون در آنجا افکنده شوند از آن خروشی می‌‏شنوند در حالی که می‌جوشد * نزدیک ‏است که از خشم شکافته شود (الملک:6-7)، هر بار بخواهند از شدت غم از آن بیرون روند در آن باز ‏گردانیده می‌‏شوند که هان بچشید عذاب آتش سوزان را (الحج:22)، برای آنها در آنجا ناله ‏ای زار است و در ‏آنجا چیزی نمی‏شنوند (الانبیاء:100).‏

یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ عَلَى دِینِی وَ سُنَّتِی وَ مِنْهَاجِی وَ شَرَائِعِی إِنَّهُمْ مِنِّی بِرَاءٌ وَ أَنَا مِنْهُمْ بَرِی‏ءٌ یَا ابْنَ مَسْعُودٍ لَا ‏تُجَالِسُوهُمْ فِی الْمَلَإِ وَ لَا تُبَایِعُوهُمْ فِی الْأَسْوَاقِ وَ لَا تَهْدُوهُمُ الطَّرِیقَ وَ لَا تَسْقُوهُمُ الْمَاءَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى (مَنْ کانَ ‏یُرِیدُ الْحَیاهَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِیها وَ هُمْ فِیها لا یُبْخَسُونَ الْآیَهَ) یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى (مَنْ کانَ یُرِیدُ ‏حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ نَصِیب).‏

‏آنان ادعا می‌کنند که بر دین و سنت و راه و روش من هستند. آنان از من به دور و من از آنان بیزارم. ای ‏پسر مسعود با آنان در اجتماع همنشینی ننمائید. در بازار با ایشان خرید و فروش مکنید. راه را نشانشان ‏ندهید. آبشان ندهید. خدای تعالی فرموده: کسانی که زندگی دنیا و زیور آن را بخواهند جزای کارهایشان را ‏در آن جا به طور کامل به آنان می‏دهیم و به آنان در آنجا کم داده نخواهد شد (هود:15)، و خدای تعالی ‏می‌فرماید: و کسی که کشت این دنیا را بخواهد به او از آن می‌‏دهیم ولی در آخرت او را نصیبی نیست ‌‏(الشورى:19).‏

بحار الأنوار ج ‌‎74‌‏ ص ‌‎101‌‏ به نقل از مکارم الاخلاق.‏

بررسی:‏

با صرف نظر از ضعف سندی حدیث ابن مسعود، به بررسی دلالی آن می‌پردازیم:

اگر کسی با استناد به روایت فوق ادعا نماید که همه علماء آخرالزمان مورد مذمت هستند، ادعای باطلی ‏نموده است زیرا به یقین ــــ با توجه به روایات دو بخش قبل ــــ علماء وارسته در آخرالزمان موجود ‏بوده و هستند.‏

لذا کلام حضرت در روایت فوق ناظر به علماء سوء آخرالزمان می‌باشد، نه اینکه بخواهند همه علماء را ‏مذمت کنند.‏

در روایت ششم بخش قبل، حضرت فرمودند که به علت فرار مردم از علماء در آخرالزمان، خدا آنها را به ‏سه چیز گرفتار می‌نماید: برکت از اموالشان می‌رود، خدا سلطان جائری را بر آنان مسلط می‌کند، بدون ‏ایمان از دنیا می‌روند.‏

پس با توجه به روایت فوق، علماء وارسته در آخرالزمان هم وجود دارند.

 مضافا اینکه در خود روایت هم شواهدی موجود است که منظور پیامبر، علماء سوء آخرالزمان می‌باشد، نه ‏اینکه همه علماء آخرالزمان سوء باشند.‏

به قرائن زیر دقت فرمایید:‏

‏1- افراد دیندار در آخرالزمان وجود داشته ولی دینداری بسیار سخت می‌باشد لذا فرمودند: صبر کننده‏ بر ‏دینش مانند کسی است که آتش در دست خود بگیرد. ‏

سپس حضرت فرمودند: (علما و فقیهان آنها خائن و فاجر هستند . آگاه باشید که اینان شرورترین خلق ‏خدایند و هم چنین پیروان ایشان . . .)‏

پر واضح است که افراد دیندار صابر، از چنین علمائی تبعیت نمی‌کنند و اینکه حضرت فرمودند (عُلَمَاؤُهُمْ وَ ‏فُقَهَاؤُهُمْ خَوَنَهٌ فَجَرَهٌ) ضمیر (هم) در کلمه (علمائهم) به افراد دیندار صابر برنمی‌گردد بلکه به غیر (افراد ‏دیندار صابر) برمی‌گردد. در نتیجه منظور حضرت علماء سوء آخرالزمان می‌باشد که (خائن و فاجر بوده ‏وجزء شرورترین خلق خدایند و همچنین پیروانشان)، نه اینکه همه علماء آخرالزمان و همه مردم سوء باشند.‏

به عبارت دیگر:  (عُلَمَاؤُهُمْ) یعنی علماء انسانهای بد کردار، خائن و فاجر می‌باشند، نه اینکه همه علماء ‏آخرالزمان فاجر  و خائن باشند.‏

یعنی علمایی که با دین بازی می‌کنند وفتوای بدون علم می‌دهند و دین پیامبر صلوات الله علیه وآله را نسخ ‏می‌کنند و آیات قرآن را تفسیر به رای می‌کنند و بدعت در دین می‌آورند و رجعت واقعی اهل بیت را منکرند و ‌‏. . . .‏

‏2- در ادامه حضرت اشاره به آیاتی می‌نمایند که در مورد جهنمیان می‌باشد. این آیات هم قرینه‌ی دیگری ‏است که حدیث مذکور در مورد علماء سوء جهنمی می‌باشد، نه اینکه همه علماء آخرالزمان جهنمی باشند.‏

‏3- سپس حضرت می‌فرمایند: (آنان از من به دور و من از آنان بیزارم) و همانطور که می‌دانیم ــــ با توجه ‏به روایات بخش اول و دوم ــــ پیامبر (صلوات الله علیه وآله) از همه علماء آخرالزمان بیزار نیستند.‏

واین هم قرینه دیگری است که مراد حضرت، علماء سوء آخرالزمان می‌باشد، نه اینکه همه علماء آخرالزمان ‏سوء باشند.‏

‏‏جمع بندی:

روایت پیامبر به ابن مسعود ناظر به علماء سوء آخرالزمان می‌باشد، نه اینکه همه علماء آخرالزمان سوء ‏می‌باشند.‏

در بخش اول و دوم هم روایاتی ذکر گردید که در مدح علماء آخرالزمان بوده لذا همه علماء آخرالزمان سوء ‏نیستند.‏

در حدیث پیامبر به ابن مسعود قرائنی وجود دارد که فهمیده می‌شود منظور حضرت همه علماء آخرالزمان ‏نبوده، بلکه منظور ایشان علماء سوء آخرالزمان می‌باشد.‏

بررسی روایات مذمت علماء آخرالزمان:

همانطور که وعده داده بودیم، تک تک روایات مطرح شده توسط احمد و انصارش را مورد بررسی قرار داده تا ببینیم که همه علماء آخرالزمان مورد مذمت هستند یا اینکه علماء سوء آخرالزمان مورد مذمت هستند.

احمد و انصارش قصد دارند تا به مخاطبین خود، مذمت همه علماء آخرالزمان را از این روایات تلقین کنند.

روایت اول در بخش قبل که ادعای آنان را ثابت ننمود لذا به بررسی دیگر روایات می‌پردازیم.

روایت ذامه 2:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یَبْقَى مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ یُسَمَّوْنَ بِهِ وَ ‏هُمْ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنْهُ مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَهٌ وَ هِیَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى فُقَهَاءُ ذَلِکَ الزَّمَانِ شَرُّ فُقَهَاءَ تَحْتَ ظِلِّ السَّمَاءِ ‏مِنْهُمْ خَرَجَتِ الْفِتْنَهُ وَ إِلَیْهِمْ تَعُودُ. کافی ج 8ص307‏

پیامبر (صلوات الله علیه و آله) فرمود: زمانی بر امتم می‌آید که از قرآن جز نوشته‌هایش باقی نمی‌ماند و از اسلام جز اسمش ‏باقی نمی‌ماند. خود را مسلمان می‌خوانند در حالی که دورترین افراد از آنند، مساجدشان آباد است ولی ‏خبری از هدایت در آن نیست، فقهای آن زمان شرّترین فقهایی هستند که آسمان بر آنها سایه افکنده است، ‏فتنه از آنها خارج می‌شود و به سوی خودشان نیز باز می‌گردد. ‏

بررسی:‏

پیامبر صلوات الله علیه وآله می فرمایند: (سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ).‏

کلمه (ناس/ مردم) شامل همه مردم مسلمان اعم از شیعه و سنی می‌شود و اختصاص به شیعه ندارد.

البته در ‏بعضی روایات وقتی (ناس) می‌گویند، فقط سنیان قصد شده‌اند اما در اینجا شامل همه مسلمانان می‌شود.‏

لذا بعضی فقهاء آن زمان ــــ چه شیعه وچه سنی ــــ که بدترین فقهاء زیر آسمان هستند، فقط شامل ‏فقهاء شیعه نمی‌باشد بلکه فقهاء سنی را هم شامل می‌شود.‏

وپر واضح است که سنیان، اکثر این فقهاء سوء را تشکیل می‌دهند و بسیاری از فتنه‌ها هم در آخرالزمان از ‏آنها خارج شده است.    ‏

قطعا یکی از مصادیق واضح حدیث پیامبر، علمایی هستند که در آخرالزمان با دین بازی می‌کنند و فتوای بدون علم می‌دهند و دین پیامبر صلوات الله علیه وآله را نسخ ‏می‌کنند و آیات قرآن را تفسیر به رای می‌کنند و بدعت در دین می‌آورند و رجعت واقعی اهل بیت را منکرند و ‌‏. . . .‏

آیا واقعا در این زمان، از قرآن خطش باقی مانده و اسمش؟ یعنی در زمانه ما دیگر کسی به قرآن عامل نیست؟ آیا واقعا ‏همه مساجد از هدایت خالی است؟ ‏

یا اینکه با این عبارات می‌خواهند به ما بفهمانند که در آخرالزمان، تعداد زیادی مردم از دین فاصله ‏می‌گیرند؟

مسلماً پیامبر (صلوات الله علیه وآله) نمی‌خواستند بگویند در آخرالزمان همه منحرفند و همه مساجد از هدایت ‏خالی هست، بلکه قصدشان این بوده که جدا شدن تعداد زیادی مردم را از دین خبر دهند.‏

اگر واقعا مراد حضرت احتمال اول باشد پس خود انصاراحمد هم جزو توده منحرف مردم می‌باشند.‏

همین دقت ساده در فراز ابتدایی حدیث، معنای عبارت (فُقَهَاءُ ذَلِکَ الزَّمَانِ . . .) را برای ما مشخص می‌کند. ‏یعنی حضرت قصد نداشتند که بگویند (همه فقهاء آخرالزمان) بدترین فقهای زیر آسمان می‌باشند بلکه کلام ‏حضرت ناظر به فقهای سوء آخرالزمان می‌باشد.‏

همانطور که در بخش اول و دوم عرض کردیم، روایات فراوانی به طور خاص در مدح علماء آخرالزمان ‏وهم به طور عام، وجود دارد. البته منظور این نیست که همه علماء آخرالزمان ممدوح باشند بلکه منظور این ‏است که در آخرالزمان علماء ممدوح و وارسته هم موجود بوده و همه علماء سوء نیستند.‏

اما همانطور که شاهد هستیم احمد و انصارش به مخاطبین و مریدانشان تلقین می‌کنند که مدحی در مورد علماء ‏آخرالزمان وجود ندارد. ‏

پس روایت مذمت فوق ناظر به همه فقهاء نبوده بلکه در مقام بیان علماء سوء آخرالزمان هستند و اینکه آنان ‏بدترین فقیهان هستند.‏

یعنی کسانی که با دین بازی می‌کنند و فتوای بدون علم می‌دهند و دین پیامبر (صلوات الله علیه وآله) را ‏نسخ ‏می‌کنند و آیات قرآن را تفسیر به رای می‌کنند و بدعت در دین می‌آورند و  رجعت واقعی اهل بیت را ‏منکرند و ‌‏. . . .‏

در آخر روایت پیامبر خدا صلوات الله علیه وآله فرمودند:‏

‏(مِنْهُمْ خَرَجَتِ الْفِتْنَهُ وَ إِلَیْهِمْ تَعُودُ / فتنه از آنها خارج می‌شود و به سوی خودشان نیز باز می‌گردد)‏

این عبارت هم شاهد و قرینه‌ی دیگری است که مراد از فقهاء در روایت، فقهاء سوء آخرالزمان می‌باشد زیرا ‏فقهاء سوء هستند که فتنه از آنها خارج می‌شود و به آنها هم بر‌می‌گردد.‏

یعنی فقهایی که با دین بازی می‌کنند و فتوای بدون علم می‌دهند و دین پیامبر (صلوات الله علیه وآله) را ‏نسخ ‏می‌کنند و آیات قرآن را تفسیر به رای می‌کنند و بدعت در دین می‌آورند و رجعت واقعی اهل بیت را ‏منکرند و ‌‏. . . .‏

جمع بندی:

کلمه (ناس) همه مسلمانان، اعم از شیعه و سنی را در بر‌می‌گیرد.‏

مسلماً پیامبر (صلوات الله علیه وآله) نمی‌خواستند بگویند در آخرالزمان همه منحرفند و همه مساجد از هدایت ‏خالی هست، بلکه قصدشان این بوده که جدا شدن تعداد زیادی مردم را از دین خبر دهند.‏

اگر واقعا مراد حضرت احتمال اول باشد، پس خود انصاراحمد هم جزو توده منحرف مردم می‌باشند.‏

همین دقت ساده در فراز ابتدایی حدیث، معنای عبارت (فُقَهَاءُ ذَلِکَ الزَّمَانِ . . .) را برای ما مشخص می‌کند. ‏یعنی حضرت قصد نداشتند که بگویند (همه فقهاء آخرالزمان) بدترین فقهای زیر آسمان می‌باشند بلکه کلام ‏حضرت ناظر به فقهای سوء آخرالزمان می‌باشد.‏

با توجه به روایات مادحه در بخش اول و دوم هم می‌توان فهمید که مراد پیامبر (صلوات الله علیه وآله) همه ‏فقهاء آخرالزمان نیست.‏

عبارت پایانی حدیث هم ــــ مِنْهُمْ خَرَجَتِ الْفِتْنَهُ وَ إِلَیْهِمْ تَعُودُ ــــ قرینه‌ی دیگری است که مراد از فقهاء ‏در روایت، فقهاء سوء آخرالزمان می‌باشد زیرا فقهاء سوء هستند که فتنه از آنها خارج می‌شود و به آنها هم ‏بر‌می‌گردد.‏

این روایت هم در اثبات ادعای احمد و انصارش کارگشا نبوده و مذمت همه علماء آخرالزمان را ثابت نمیکند.

بررسی روایات مذمت علماء آخرالزمان:

مشغول بررسی روایاتی بودیم که احمدالحسن و اتباعش براساس آن روایات، مردم را از علماء آخرالزمان بر حذر می‌داشتند. اینک به بررسی روایت سوم می‌پردازیم.

روایت ذامه 3:

یکونُ فی أمتی فَزعَهٌ فتصیر الناسُ إلى علمائِهم فإذا هم قِرَدَهٌ وخَنازیرُ، قد عُوقِبُوا بِنظیرِ ما فَعَلوا من تغییرِ الحقِّ ‏عن جَهَتِه، وتحریفِ الکلامِ عن مَواضِعِه، مَسَخَ اللهُ صُوَرَهُم وغَیَّرَ خِلقَتَهم کما بَدَّلُوا الحقَّ باطلاً

رسول الله صلوات الله علیه و آله فرمود : در آخرالزمان امت من دچار ترس و وحشت می‌شوند‎ ‎پس مردم به نزد علمایشان ‏می‌روند با وجود آن که آنان میمون و خوک هستند که به مانند آنچه انجام داده‌اند عقوبت شده‌اند ‌‎ ‎به جهت ‏اینکه حق را از مسیرش تغییر دادند و کلام را از موضعش تحریف کردند وخداوند چهره‌هایشان را مسخ ‏ودگرگون کند و خلقت آنان را تغییر دهد همان گونه که آنها حق را به باطل تبدیل کردند‎. ‎

بشاره الإسلام ص‎176‌‏ . یوم الخلاص ص ‌‎405‎

با صرف نظر از ضعف سندی حدیث، نکاتی را خدمت عزیزان تقدیم مینماییم.‏

بررسی:‏

همانطور که در بخش اول و دوم عرض کردیم، روایات فراوانی به طور خاص در مدح علماء آخرالزمان ‏وهم ‏به طور عام، وجود دارد. البته منظور این نیست که همه علماء آخرالزمان ممدوح باشند بلکه منظور این ‏است ‏که در آخرالزمان علماء ممدوح و وارسته هم موجود بوده و همه علماء سوء نیستند.‏

اما همانطور که شاهد هستیم احمد و اتباعش به مخاطبین و مریدانشان تلقین می‌کنند که مدحی در مورد ‏علماء ‏آخرالزمان وجود ندارد. ‏

متاسفانه حدیث فوق در کتاب بشاره الاسلام یافت نشد اما در کتاب یوم الخلاص موجود است، البته آن هم ‏بدون سند.‏

 اگر مخاطبین عزیز این حدیث را در کتاب بشاره الاسلام پیدا نمودند لطفا به ما اعلام نمایند تا خط فوق را ‏اصلاح نماییم.‏

 البته اگر این حدیث در کتاب بشاره الاسلام هم موجود باشد، دردی را دوا نمی‌کند زیرا این کتاب از کتب ‏منبع دست اول  و دوم و سوم نبوده و نیست و لذا باید دید که مولف کتاب آن را از کجا نقل نموده ‏است.‏

شبیه این حدیث در احادیث اهل سنت موجود بوده که در زیر به آن اشاره می‌نماییم:‏

(یکونُ فی أُمَّتی فَزعَهٌ ، فیصیرُ النَّاسُ إلى عُلَمائِهِمْ ، فإذا هُمْ قِرَدَهٌ وخَنازیرُ)

نوادر الاصول ترمذی ج2ص196‏

به دو حدیث فوق در سایت عربی انصار تحت عنوان (چرا این فقیه مسخ شده است) اشاره شده است.‏

آری عزیزان! احمد واتباعش به همین راحتی و براساس روایات ضعیف و منقول از اهل سنت به علماء شیعه توهین و بی ‏احترامی می‌کنند و فقهاء را مسخره می‌نمایند.

کسانی که در گروه‌ها و کانالها با آنان معاشرت دارند گفتار ما را ‏تایید می‌کنند.‏

پیامبر صلوات الله علیه و آله در حدیث فرمودند: (یکونُ فی أمتی فَزعَهٌ فتصیر الناسُ إلى علمائِهم).‏

وهمانطور که می‌دانید عبارت (امتی) در این حدیث ــــ بر فرض صحت حدیث ــــ همه مسلمانان اعم از ‏شیعه و سنی را شامل می‌شود لذا اختصاص دادن این حدیث به علماء شیعیان چیزی جز غرض ورزی و گزافه ‏گویی نیست.‏

در خود حدیث اشاره گردیده که آن دسته از علمایی مسخ و عقاب می‌شوند که حق را به باطل تبدیل ‏نموده‌اند لذا مراد پیامبر از این علماء در حدیث، علماء سوء می‌باشد، نه اینکه بخواهند بگویند: (همه علماء ‏آخرالزمان، سوء هستند). ‏

واز مصادیق قطعی این علماء سوء، علماء اهل سنت می‌باشند.

‏البته وجود اینگونه علماء را در بین شیعیان تکذیب نمی‌کنیم. ‏

آنهایی که با دین بازی کرده و پیوسته روایات را توجیح کرده و احادیث جعلی به امامان نسبت می‌دهند و فتوای بدون علم می‌دهند و دین پیامبر ‌‏(صلوات الله علیه وآله) را ‏نسخ ‏می‌کنند و آیات قرآن را تفسیر به رای می‌کنند وبدعت در دین آورده و رجعت ‏واقعی اهل بیت را ‏منکرند و ‌‏. . . .‏

جمع بندی:

وجود علماء وارسته در آخرالزمان امری ثابت و مسلم است که در بخش اول و دوم به اندکی از احادیث مربوطه ‏اشاره نمودیم.‏

این حدیث در کتاب بشاره الاسلام موجود نیست. ‏

اگر این حدیث در کتاب بشاره الاسلام هم موجود باشد، دردی را دوا نمی‌کند زیرا این کتاب از کتب منبع ‏دست اول و دوم و سوم نبوده ونیست ولذا باید دید که مولف کتاب آن را از کجا نقل نموده است.‏

شبیه این حدیث در احادیث اهل سنت موجود بوده که در زیر به آن اشاره می‌نماییم:‏

(یکونُ فی أُمَّتی فَزعَهٌ ، فیصیرُ النَّاسُ إلى عُلَمائِهِمْ ، فإذا هُمْ قِرَدَهٌ وخَنازیرُ)‏

کلمه (امتی) در این حدیث ــــ بر فرض صحت حدیث ــــ همه مسلمانان اعم از شیعه وسنی را می‌گیرد ‏لذا اختصاص دادن این حدیث به علماء شیعه چیزی جز غرض ورزی وگزافه گویی نیست.‏

علمایی مسخ و عقاب می‌شوند که حق را به باطل تبدیل نموده‌اند بنابراین مراد پیامبراز عبارت (علمائهم) علماء سوء می‌باشد، نه ‏اینکه بخواهند بگویند که همه علماء آخرالزمان، سوء هستند و حق را به باطل تبدیل می‌کنند. ‏

بررسی روایات مذمت علماء آخرالزمان

مشغول بررسی روایاتی بودیم که احمدالحسن و اتباعش براساس آن روایات، علماء آخرالزمان را مذمت نموده و مردم را از آنان ‏بر حذر می‌داشتند. اینک به بررسی ادله و روایات بعدی احمد و اتباعش می‌پردازیم. ‏

روایت ذامه 4:‏

شخصی از رسول خدا صلوات الله علیه وآله در مورد زمان ساعه پرسید و حضرتش در جواب فرمودند:‏

أیها السائل عن الساعه ! تکون عند خبث الأمراء و مداهنه القراء و نفاق العلماء.

ای کسیکه از زمان ساعه پرسیدی! ساعه هنگام خباثت امراء و چاپلوسی قاریان و نفاق علماء می‌باشد.‏

بررسی:‏

این حدیث فقط در کتاب ارشادالقلوب ذکر گردیده است، آنهم بی سند و مرفوع. البته در کتاب ‏معجم الاحادیث آقای کورانی هم موجود بوده که ایشان هم به کتاب ارشاد القلوب ارجاع داده‌اند.‏

در بسیاری اوقات اتباع احمد، آدرسهای زیادی را برای احادیث خود ذکر می‌کنند و به مخاطبین اینگونه القاء می‌کنند که فلان ‏حدیث در این همه کتب ذکر گردیده و حدیث معتبری است، اما با دقت در آدرسها می‌بینیم که همه آنها به یک کتاب ارجاع داده‌اند.‏

اتباع احمدالحسن کلمه (الساعه) را به (قیام قائم) ترجمه می‌نمایند و این در حالی است که احتمال می‌رود مراد از کلمه ‌‏(الساعه)، زمان قیامت باشد. اما فعلا در این جهت با آنها مناقشه نمی‌کنیم و بر اساس همان معنای آنان، حدیث را مورد بررسی ‏قرار می‌دهیم.‏

‏ضمنا آن قائمی که در بین رکن و مقام با او بیعت می‌شود و زمین را پر از عدل و داد می‌کند، کسی جز امام زمان و فرزند نهمین ‏امام حسین (صلوات الله علیهما) نمی‌باشد که در آینده به این موضوع پرداخته و ادله‌ی سست اتباع احمد را مورد بررسی قرار ‏می‌دهیم. ان شاء الله ‏

‏آنچه مسلم است هنگام قیام قائم ((عجّل الله تعالی فرجه الشریف)) همه امراء خبیث نبوده ونیز همه قاریان چاپلوس نیستند ‏وهمچنین همه علماء منافق نخواهند بود، که اگر همه اینگونه باشند بالنتیجه شامل خود احمدالحسن و اتباع هم می‌شود. پس پر واضح ‏است مراد از امراء و قاریان و علماء در حدیث مذکور، بعضی از آنها می‌باشد نه همه آنها.‏

‏احادیث بخش اول و دوم هم قرینه‌ای است بر اینکه مراد از علماء در حدیث مذکور، همه علماء نبوده زیرا در دو بخش اول ‏و دوم ثابت نمودیم که در آخرالزمان عالمان وارسته و خوب هم داریم.‏

ناگفته نماند که عده ی زیادی از علماء منافق، علماء اهل سنت می‌باشند.

در بخش بعدی ــــ روایت ذامه 7 ــــ حدیثی ذکر می‌کنیم که امام زمان 16 هزار از فقهاء سنیان را از میان برمی دارند.

با دقت در نکات فوق به این نتیجه می‌رسیم که حدیث مذکور، همه علماء آخرالزمان را منافق اعلام نمی‌کند.‏

روایت ذامه 5:‏

امیر المومنین (علیه اسلام) یقول : إذا خرج القائمُ یَنتقمُ من أهلِ الفتوى بما لا یعلمون، فتعساً لهم ولأتباعهم. أوَ کان الدینُ ناقصاً فتمَّمُوه ؟ أم ‏کان به عِوجاً فقَوَّمُوه ؟ أم هَمَّ الناسُ بالخلاف فأطاعوه ؟ أم أمرهم بالصواب فَعَصَوه ؟ أم هَمَّ المختارُ فیما أوحِیَ إلیه فذَکَّرُوه ؟ أم ‏الدینُ لم یَکتَمِل على عهدِه فکمَّلُوه ؟ أم جاء نبیٌّ بعدَه فاتَّبَعُوه ؟ (بیان الائمه ج3ص298 و الزام الناصب ج2ص200)‏

حضرت علی علیه اسلام فرمودند: زمانی که قائم قیام کند از اهل فتوا (فتوا دهندگان) انتقام می‌گیرد کسانی که ندانسته از خود فتوا ‏می‌دادند. وای بر آن‌ها و پیروان و تابعانشان. آیا دین ناقص بود که آن‌ها کاملش کنند، یا در آن کجی و ناراستی بود که آن‌ها ‏راستش کنند؟

با صرف نظر از ضعف سندی حدیث فوق، نکاتی را خدمت عزیزان عرض می‌نماییم.‏

بررسی:‏

در حدیث فوق عبارت (یَنتقمُ من أهلِ الفتوى بما لا یعلمون) کاملامشخص می‌کند که امام از چه فقهائی انتقام ‏می‌گیرند، یعنی از فقیهانی که بدون علم فتوا می‌دهند.‏

امام علی (صلوات الله علیه) در حدیث فوق نمی‌فرمایند که همه فقیهان بدون علم فتوا می‌دهند بلکه می‌فرمایند انتقام از فقیهانی است که بدون ‏علم فتوا می‌دهند.‏

روایت فوق در سایت فارسی انصار ذکر گردیده و ترجمه ارائه شده در بالا هم در همان سایت موجود است.‏

اما جالب اینکه روایت را به طور کامل ترجمه ننموده‌و ترجمه نیمه آخر روایت را رها کرده‌اند. ‏

اینک ترجمه ادامه روایت را تقدیم می‌کنیم:‏

‏(. . . آیا مردم علاقه به انحراف داشتند که [علماء] مردم را پیروی و اطاعت کردند؟ و یا [خدا علماء] را به راستی امر کرده و آنها ‏مخالفت ورزیده‌اند؟ آیا رسول اکرم در آنچه به او وحی شده چیزی را فروگذار کرده که به او یادآوری کرده‌اند؟ و یا دین در عهد ‏پیامبر کامل نبود و اینها تکمیل کردند؟ آیا پیامبری بعد از رسول اکرم آمده که [علماء] از او تبعیت کردند؟ ‏)

با توجه به ترجمه کامل روایت، از یمانیون سوال می‌کنیم که:‏

چرا احمد الحسن بعضی احکام پیامبر (صلوات الله علیه وآله) را ــــ مثلا  ازدواج موقت کوتاه مدت ــــ تغییر داده و نسخ ‏نموده است⁉️

 ‏

آیا دین رسول خدا ناقص بود که باید احمدالحسن کاملش می‌نمود⁉️

یا اینکه در دین کجی‌ای وجود داشت و احمد آن را راست نمود⁉️

آیا رسول خدا چیزی را فروگذار کرده بود که به احمدالحسن یادآوری کردند⁉️

ویا دین در عهد پیامبر کامل نبود و احمدالحسن تکمیلش کرد⁉️

یا پیامبر جدیدی آمده است⁉️

اگر منصفانه نگاه کنیم می‌بینیم که روایت فوق دقیقا بر علیه احمدالحسن بوده و امام زمان از او انتقام خواهند گرفت زیرا فتوای ‏بدون علم داده است. ‏

نویسنده الزام الناصب سه نسخه از حدیث فوق ــــ خطبه البیان ــــ را نقل کرده و برای دو نسخه نخست آن هیچ منبعی معرفی نکرده و نسخه سوم را به دار المنتظم نوشته محمد بن طلحه شافعی نسبت داده که از منابع اهل سنت است.

راوی روایت فوق، عبدالله بن مسعود است.  فوت عبدالله بن مسعود در سال ۳۳ق است که در زمان ایراد خطبه یعنی ورود امام علی(ع) به بصره زنده نبوده است. یعنی اساسا عبدالله بن مسعود نمی‌تواند راوی این حدیث باشد زیرا در هنگام ایراد خطبه توسط حضرت علی علیه السلام، از دنیا رفته بوده است.

ضمنا حدیث مشکلات سندی دیگری هم دارد که ما به عبدالله بن مسعود اکتفا نمودیم.

ناگفته نماند عده ی کثیری از علماء که بدون علم فتوا می‌دهند، علماء اهل سنت می‌باشند. در بخش بعدی ــــ روایت ذامه 7 ــــ حدیثی ذکر می کنیم که امام زمان 16 هزار از فقهاء سنیان را از میان برمی‌دارند.

جمع بندی:

با توجه به روایت ذامه 4، آنچه مسلم است هنگام قیام قائم ((عجّل الله تعالی فرجه الشریف)) همه علماء منافق نخواهند بود، که ‏اگر همه اینگونه باشند بالنتیجه شامل خود احمد و اتباع او هم می‌شود.‏

احادیث بخش اول و دوم هم قرینه‌ای است بر اینکه همه علماء منافق نیستند.‏

در روایت ذامه 5 بیان گردیده است که انتقام از فقیهانی است که بدون علم فتوا می‌دهند و این مطلب، ارتباطی با ادعای ‏احمدالحسن و اتباع او ــــ که همه فقیهان آخرالزمان مذموم‌اند ــــ ندارد.‏

روایت ذامه 5 بر علیه احمدالحسن و اتباعش می‌باشد زیرا احمد دین پیامبر را تغییر داده و نسخ نموده است.‏

خلاصه اینکه دو روایت فوق هیچ ارتباطی با ادعای احمدالحسن ــــ مبنی بر مذمت همه علماء آخرالزمان ــــ ندارد.

مشغول بررسی روایاتی بودیم که احمدالحسن و اتباعش براساس آن روایات، علماء آخرالزمان را مذمت نموده و مردم را از آنان ‏بر حذر می‌داشتند. اینک به بررسی ادله و روایات بعدی احمد و اتباعش می‌پردازیم. ‏

روایت ذامه 6:‏

قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه اسلام یَا مَالِکَ بْنَ ضَمْرَهَ کَیْفَ أَنْتَ إِذَا اخْتَلَفَتِ الشِّیعَهُ هَکَذَا وَ شَبَّکَ أَصَابِعَهُ وَ أَدْخَلَ بَعْضَهَا ‏فِی بَعْضٍ فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا عِنْدَ ذَلِکَ مِنْ خَیْرٍ قَالَ الْخَیْرُ کُلُّهُ عِنْدَ ذَلِکَ یَقُومُ قَائِمُنَا فَیُقَدِّمُ سَبْعِینَ رَجُلًا یَکْذِبُونَ عَلَى اللَّهِ وَ ‏رَسُولِهِ فَیَقْتُلُهُمْ ثُمَّ یَجْمَعُ اللَّهُ النّاسَ عَلَى أَمْرٍ وَاحِد. غیبت نعمانی ص206‏

امیر المؤمنین علیه اسلام فرمود : ای مالک! چگونه‌ای تو زمانی که شیعه این گونه اختلاف پیدا کنند سپس انگشتانش را در هم فرو برد. ‏گفتم: خیری در آن وقت نیست، فرمود: تمام خیرها در آن موقع است، ای مالک در آن موقع قائم ما قیام می‌کند، و هفتاد مرد [از ‏علماء] را که بر خدا و رسولش دروغ بسته‌‏اند می‌‏آورد و همه را به قتل می‌رساند، آن گاه خداوند همه‌ی مردم را بر یک عقیده ‏جمع می‌‌کند.‏

بررسی:‏

روایت فوق در سایت انصار تحت عنوان (فصلٌ فی العلماءِ و فقهاءِ آخر الزّمان) موجود است.‏

همانطور که شاهد هستید، در حدیث فوق صحبتی از علماء نشده است اما دوستان عزیز انصار برای تلقین به مخاطبین خود، کلمه ‌‏(علماء) را در توضیح روایت آورده تا این حدیث را هم جزء احادیث مذمت فقهاء آخرالزمان به مخاطبینشان تحویل دهند.‏

ممکن است کسی بگوید: این علماء هستند که به خدا و رسول دروغ می‌بندند.‏

جواب:‏

خیر، همیشه اینگونه نیست. مثلا بعضی از انصار عوام در مسیر تبلیغ خود، احادیث دروغین نقل نموده تا مخاطبین خود ‏را در دام بیاندازند. ‏

خلاصه اینکه در حدیث مذکور صحبتی از علماء در میان نیست ولی علاقه و افر انصار به مذمت علماء و دشمنی با آنها سبب شده ‏تا این حدیث را هم در ضمن احادیث خود به مخاطبین ارائه دهند.‏

مخاطب هنگامی با این حدیث در بین احادیث دیگر برخورد نماید، از حیث روانشناسی ذهنش به سوی مطلب تلقینی از طرف ‏انصار ــــ یعنی مذمت علماء ــــ رفته و این حدیث را هم جزء احادیث مذمت علماء آخرالزمان تلقی می‌نماید. ‏

روایت ذامه 7:‏

عن الباقر (علیه السلام): . . . ویسیر إلى الکوفه فیخرج منها سته عشر ألفا من البتریه شاکین فی السلاح، قرّاء القرآن، فقهاء فی ‏الدین، قد قرحوا جباههم و سمروا ساماتهم و عمهم النفاق، وکلهم یقولون یابن فاطمه ارجع لا حاجه لنا فیک فیضع السیف فیهم ‏على ظهر النجف عشیه الاثنین من العصر إلى العشاء فیقتلهم أسرع من جزر جزور، فلا یفوت منهم رجل الخ). دلائل الامامه، ص ‌‏241‏

امام باقر می‌فرمایند: . . . به سوی کوفه رهسپار می‌شود‎. ‎در آن جا شانزده هزار نفر از بتریه [کسانی که معتقدند امام مهدی علیه ‏السلام فرزند ندارد] مجهز به سلاح در برابر او می‌ایستند. آنان قاریان قرآن و فقهای در دین هستند. پیشانی‌های آن‌ها از عبادت ‏بسیار پینه بسته و چهره‌های آن‌ها بر اثر شب زنده داری زرد شده است اما کاملاً منافق هستند. همگی می‌گویند: ای فرزند فاطمه ‏برگرد، زیرا که ما به تو نیازی نداریم. پس قائم‎ ‎در پشت شهر نجف، از عصر روز دوشنبه تا شامگاه بر آنان شمشیر می‌کشد و ‏همه‌ی آن‌ها را بدون توقف می‌کشد.‏

بررسی:‏

این حدیث در سایت رسمی فارسی انصار با ترجمه فوق ذکر گردیده است.‏

متاسفانه در ترجمه این حدیث هم خیانت بزرگی صورت گرفته که حتی کثیری از یمانیون بی‌خبرند و پس از گفتگوهایی که با ‏آنها داشته‌ایم به این خیانت پی برده‌اند.‏

آن خیانت بزرگ در معنای کلمه (بتریه) صورت گرفته است. در توضیح این کلمه نوشته‌اند: [کسانی که معتقدند امام مهدی علیه ‏السلام فرزند ندارد].‏

حقیر وقتی برای اولین بار به این روایت برخورد کردم، اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد این بود که (بتریه) باید یک فرقه‌ای در ‏زمان امام باقر (صلوات الله علیه) باشد، لذا جهت تحقیق و بررسی به روایات رجوع کرده و به مطالب زیر برخورد نمودم.‏

مرحوم علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار جلد 69 بابی دارد تحت عنوان (المرجئه و الزیدیه و البتریه و الواقفیه و سائر ‏فرق أهل الضلال و ما یناسب ذلک‏). از عنوان باب می‌فهمیم که بتریه یکی از فرقه‌ها می‌باشد. ‏

سپس احادیث زیر را رویت نمودم، دقت فرمایید:‏

عَنْ سَدِیرٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ علیه اسلام وَ مَعِی سَلَمَهُ بْنُ کُهَیْلٍ وَ أَبُو الْمِقْدَامِ ثَابِتٌ الْحَدَّادُ وَ سَالِمُ بْنُ أَبِی حَفْصَهَ وَ کَثِیرٌ النَّوَّاءُ وَ ‏جَمَاعَهٌ مَعَهُمْ وَ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ علیه اسلام أَخُوهُ زَیْدُ بْنُ عَلِیٍّ علیه اسلام فَقَالُوا لِأَبِی جَعْفَرٍ ععلیه اسلام نَتَوَلَّى عَلِیّاً وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً وَ نَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِهِمْ قَالَ نَعَمْ ‏قَالُوا نَتَوَلَّى أَبَا بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ نَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِهِمْ قَالَ فَالْتَفَتَ إِلَیْهِمْ زَیْدُ بْنُ عَلِیٍّ وَ قَالَ لَهُمْ أَ تَتَبَرَّءُونَ مِنْ فَاطِمَهَ بَتَرْتُمْ أَمْرَنَا بَتَرَکُمُ اللَّهُ ‏فَیَوْمَئِذٍ سُمُّوا الْبُتْرِیَّهَ. بحارالانوار ج 69ص178‏

سدیر می‌گوید: بر امام باقر (صلوات الله علیه) داخل شدم و با من سلمه و ابوالمقدام و سالم و کثیر نواء و جماعتی همراه بودند، و در ‏نزد امام باقر (صلوات الله علیه) هم برادر ایشان جناب زید بن علی بود. [این افراد] به حضرت عرض کردند: ما علی و حسن ‏وحسین را دوست داریم و از دشمنان آنان بیزاریم. حضرت فرمودند: بله. [این افراد] گفتند: ابابکر و عمر را دوست داریم و از ‏دشمنانشان بیزاریم.‏

سدیر می‌گوید: زید بن علی به آنها توجه کرد و گفت: (آیا از فاطمه بیزاری می‌جویید؟ امر ما را قطع کرده و بریدید، خدا شما را ‏قطع کند)، پس در آن روز اینان بتریه نامیده شدند.‏

پس کاملا مشخص گردید که آن 16 هزار نفری که از بتریه به دست حضرت کشته می‌شوند کسانی هستند که در زمان امام باقر ‌‏(صلوات الله علیه) بین محبت اهل بیت (صلوات الله علیهم) و محبت دشمنان آنان خلط کرده‌اند و بر اساس حدیث ذامه 7، این فرقه ‏در زمان ظهور امام زمان هم موجود بوده و حضرت به مقابله با آنان می‌پردازند.‏

پس به تصریح روایت این 16 هزار فقیه از شیعیان نبوده بلکه از بتریه می‌باشند. اما متاسفانه این روایت را در مذمت علماء شیعه ‏آخرالزمان آورده و مریدان خود را شدیدا از آنان برحذر می‌دارند.‏

در روایت دیگری داریم:‏

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه اسلام  قَالَ لَوْ أَنَّ الْبُتْرِیَّهَ صَفٌّ وَاحِدٌ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ إِلَى الْمَغْرِبِ مَا أَعَزَّ اللَّهُ بِهِمْ دِیناً وَ الْبُتْرِیَّهُ هُمْ أَصْحَابُ کَثِیرٍ النَّوَّاءِ وَ ‏الْحَسَنِ بْنِ صَالِحِ بْنِ حَیٍّ وَ سَالِمِ بْنِ أَبِی حَفْصَهَ وَ الْحَکَمِ بْنِ عُتَیْبَهَ وَ سَلَمَهَ بْنِ کُهَیْلٍ وَ أبو [أَبِی‏] الْمِقْدَامِ ثَابِتٍ الْحَدَّادِ وَ هُمُ الَّذِینَ ‏دَعَوْا إِلَى وَلَایَهِ عَلِیٍّ ععلیه اسلام ثُمَّ خَلَطُوهَا بِوَلَایَهِ أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ الخ. بحارالانوار ج 69ص181‏

امام صادق (صلوات الله علیه) فرمودند:
اگر بتریه صف واحدی بین مشرق تا مغرب باشند خدا بوسیله آنها دین را عزیز نمی‌کند ‏وبتریه، اصحاب کثیر النواء و حسن بن صالح و سالم بن ابی حفصه و حکم بن عتیبه و سلمه بن کهیل و ابوالمقدام هستند واینان ‏کسانی هستند که به ولایت علی (صلوات الله علیه) دعوت نمودند سپس با ولایت ابوبکر و عمر مخلوط نمودند.‏

از این حدیث هم به خوبی مشخص می‌گردد که بتریه نام فرقه‌ای در آن زمان بوده است.‏

عجیب اینجاست که در فایل وردی که تحت عنوان (بتریه چه کسانی هستند؟) از سوی انصار منتشر گردیده است، به هیچ وجه اشاره ای به دو روایت فوق در معنای بتریه نشده است. آیا به نظر شما این کار نمی‌تواند مغرضانه باشد⁉️

همانطور که سابقا عرض نمودیم کثیری از علماء مخالف امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از همین علماء اهل سنت ‏می‌باشند که حدیث امام باقر (صلوات الله علیه) در مورد بتریه، گفتار ما را تایید می‌نماید.‏

جمع بندی:

حدیث ذامه 6  مخصوص به علماء و فقهاء نبوده بلکه حدیث بیانگر این مطلب است که حضرتش، 70 نفر از دروغگویان به خدا ‏ورسول را از میان برمی‌دارند.‏

در حدیث ذامه 7 هم خیانتی علمی در معنای بتریه صورت گرفته و بدین طریق برگی بر دفتر رسوایی‌های احمدالحسن و اتباع او ‏افزون گردید.‏

این مدعیان، بتریه را که نام فرقه‌ای می‌باشد بر خلاف روایات به معنای (کسانیکه معتقدند امام زمان فرزند ندارد) تحویل ‏مخاطبین خود می‌دهند و به مخاطبین خود القاء می‌کنند که این 16 هزار فقیه از علماء شیعه می‌باشند.‏

مشغول بررسی روایاتی بودیم که احمدالحسن و اتباعش براساس آن روایات، علماء آخرالزمان را مذمت نموده و مردم را از آنان ‏بر حذر می‌داشتند. اینک به بررسی ادله و روایات بعدی احمد و اتباعش می‌پردازیم.

روایت ذامه 8:‏

قال الصادق ع: فاذا خرج القائم من کربلاء وارد النجف و الناس حوله، قتل بین کربلاء والنجف سته عشر الف فقیه، فیقول من حوله ‏من المنافقین: انه لیس من ولد فاطمه والا لرحمهم، فأذا دخل النجف وبات فیه لیله واحده فخرج منه من باب النخیله محاذی قبر ‏هود وصالح استقبله سبعون الف رجل من اهل الکوفه یریدون قتله فیقتلهم جمیعاً فلا ینجی منهم احد. نورالانوار ج3ص345‏

امام صادق علیه اسلام فرمود : زمانیکه قائم از کربلا خارج می‌شود در حالی که مردم پیرامون او هستند و وارد نجف می‌شود و در بین کربلا ‏و نجف شانزده هزار فقیه را می‌کشد، پس کسانی که از مناقفین پیرامونش هستند می‌گویند: او از فرزندان فاطمه نیست و گرنه به ‏آنها رحم می‌کرد. پس زمانیکه وارد نجف می‌شود و در آنجا یک شب می‌ماند، پس از باب النخیله مجاور قبر هود و صالح خارج ‏می‌شود. در آنجا هفتاد هزار نفر از مردم کوفه به استقبال او می‌آیند و خواهان قتل او هستند، پس همه‌ی آنها را می‌کشد و هیچ ‏کدام از آنها نجات نخواهد یافت.‏

با صرف نظر از بحث سندی حدیث فوق، نکاتی را خدمت عزیزان تقدیم می‌نماییم.‏

بررسی:‏

‏این حدیث شبیه حدیث قبل می‌باشد البته با تفاوتی در عبارات، لذا این 16 هزار نفر فقیه، همان 16 هزار فقیه بتریه بوده که ‏برای پاسخ آن به بخش قبلی رجوع فرمایید.‏

‏در ادامه حدیث ــــ علی فرض صحت آن ــــ صحبت از 70 هزار نفر از مردم کوفه می‌باشد که به جنگ حضرت می‌آیند ‏که این قسمت هم ارتباطی با علماء ندارد.‏

حدیث ذامه 9:‏

عن أبی عبد الله علیه اسلام : … رَأَیْتَ الْفَقِیهَ یَتَفَقَّهُ لِغَیْرِ الدِّینِ یَطْلُبُ الدُّنْیَا وَ الرِّئَاسَه . . . وَ رَأَیْتَ الْمَنَابِرَ یُؤْمَرُ عَلَیْهَا بِالتَّقْوَى وَ لَا یَعْمَلُ الْقَائِلُ ‏بِمَا یَأْمُر.

امام صادق علیه اسلام: درباره آخر الزمان در حدیثی طولانی فرمود . . . و دیدی که فقیه برای غیر از دین تفقه کند و طالب دنیا و ریاست ‏باشد … و دیدی بر منبرها به تقوا امر کنند و گوینده، به آن چه امر می‌کند، عمل نکند‎. ‎

الکافی ج ‌‎8‌‏ ص ‌‎36‎

بررسی:‏

با توجه به احادیث بخش اول و دوم و با توجه به مطالبی که در ذیل احادیث ذامه قبلی خدمتتان عرض گردید، مشخص ‏می‌گردد که مراد از فقیه و منبر در این حدیث، همه فقهاء و منابر نبوده که اگر مراد همه باشد، خود احمدالحسن و مبلغین وی را هم ‏شامل می‌شود.‏

حدیث ذامه 10:‏

عن الباقر ع‎: ‎اذا خرج الامام المهدی فلیس له عدو مبین الا الفقهاء خاصه ، ولولا ان السیف بیده لأفتى الفقهاء بقتله. بیان الائمه ‏ج3ص99‏

زمانی که امام مهدی خارج شود پس دشمن آشکاری جز فقهاء خاصهً ندارد و اگر شمشیر به دستش نبود فقهاء به قتلش فتوا ‏می‌دادند.‏

بررسی:‏

‏متاسفانه این عبارات کتاب ینابیع الموده اصلا حدیث نمی‌باشد اما اتباع احمد در سایت رسمی انصار در لابلای احادیث، عبارات فوق را ذکر ‏می‌نمایند.‏

‏عجیب‌تر اینکه در خود کتاب بیان الائمه ذکر گردیده که این عبارات حدیث نیست بلکه گفتار عالم اهل سنت در کتاب ینابیع ‏الموده می‌باشد اما متاسفانه انصار محترم این عبارات را به جای حدیث تحویل مردم می‌دهند. ‏

‏مولف کتاب بیان الائمه بعد از نقل عبارات قندوزی در کتاب ینابیع الموده می‌گوید:‏

الظاهر ان هذا الکلام اخذه من کلام محیی الدین بن عربی و کلاهما من العامه ولم یرد عن نبی او امام والمراد من الفقهاء هم علماء ‏العامه الخ.‏

ظاهرا این کلام از کلام محیی الدین عربی اخذ شده و هر دو نفر ــــ یعنی قندوزی و محیی الدین ــــ از اهل سنت هستند و این ‏عبارات از پیامبر یا امام نیست و مراد از فقهاء، علماء اهل سنت می‌باشد.‏

جمع بندی:

هیچ یک از روایات فوق در مقام مذمت همه علماء آخزالزمان نیست.‏

بعضی از روایات فوق اساساً ارتباطی به علماء شیعه ندارد و علماء اهل سنت را شامل می‌شود.‏

روایت ذامه شماره 10 هم اصلا روایت نبوده بلکه کلام علماء اهل سنت می‌باشد.‏

مشغول بررسی روایاتی بودیم که احمدالحسن و اتباعش براساس آن روایات، علماء آخرالزمان را مذمت نموده و مردم را از آنان ‏بر حذر می‌داشتند. اینک به بررسی ادله و روایات بعدی احمد و اتباعش می‌پردازیم.

روایت ذامه 11:

عن الصادق (علیه السلام): أَنَّى یَکُونُ ذَلِکَ وَ لَمْ یَسْتَدِرِ الْفُلْکُ حَتَّى یُقَالَ مَاتَ أَوْ هَلَکَ فِی أَیِّ وَادٍ سَلَکَ فَقُلْتُ وَ مَا اسْتِدَارَهُ الْفُلْکِ ‏فَقَالَ اخْتِلَافُ الشِّیعَهِ بَیْنَهُمْ. الغیبه النعمانی ص‎157‎

امام صادق علیه اسلام فرمود: چگونه باشد این امر‎ ‎در حالی که زمانه چندان گردش نکرده است که گفته شود: (او مرده یا هلاک شده؟ در ‏کدام وادی سلوک می‌کند؟) پس گفتم: گردش زمانه چیست؟ فرمود: اختلاف شیعه بین خودشان.‏

با صرف نظر از بحث سندی آن، نکاتی را خدمت عزیزان تقدیم می‌نماییم.‏

بررسی:‏

‏همانطور که شاهد هستید حدیث فوق هیچ ارتباطی با علماء و فقهای آخرالزمان نداشته و ندارد.‏

‏در زمان حضور ائمه (صلوات الله علیهم) اختلافات بسیاری در بین جامعه شیعیان مطرح بوده وکاملا طبیعی است که با فقدان ‏امام بین شیعیان، این اختلافات بیشتر نیز می‌گردد.‏

‏ اختلافات بین شیعیان در زمان غیبت امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) که جای خود دارد، حتی فرقه‌های بسیار ‏کوچکی مثل یمانیون ــــ یعنی فرقه احمدالحسن همبوشی ــــ نیز از این اختلافات مستثنی نبوده و همانطور که شاهد هستیم در ‏زمان حدود 18 سال، این فرقه کوچک به 4 دسته اصلی تقسیم گشته و هر دسته، دسته دیگر را منحرف می‌دانند.‏

‏شیعیان عاقل با دیدن این اختلافات بین شیعیان، توجه‌شان به رافع اختلاف بیشتر گشته وبرای ظهور آن عزیز سفر کرده پیوسته ‏دعا می‌کنند.‏

‏لازم به ذکر است که اساس همه اختلافات، هوای نفس نمی‌باشد بلکه اکثرا اختلافات به خاطر تفاوت در مباحث دلالی و یا ‏رجالی و یا لغوی و یا . . . می‌باشد.‏

روایت ذامه 12:

عن أبی جعفر علیه اسلام أنه قال إذا ظهر القائم علی نجف الکوفه خرج إلیه قراء أهل الکوفه قد علقوا المصاحف فی أعناقهم و أطراف ‏رماحهم شعارهم یا 642121 ــــ یا 247 ــــ فیقولون لا حاجه لنا فیک یا ابن فاطمه قد جربناکم فما وجدنا عندکم خیرا ‏ارجعوا من حیث جئتم فیقتلهم حتی لا یبقی منهم مخبر. منتخب الأنوار المضیئه ص ‌‎193‎

امام باقر علیه سلام فرمود: زمانی که قائم علیه اسلام در نجف کوفه ظهور کند (قرّاء) اهل کوفه بر او خروج می‌کنند در حالی که مصحف‌ها بر ‏گردنهایشان و اطراف نیزه‌هایشان دارند، شعار آنها یا 642121 ــــ یا 247 ــــ است، پس می‌گویند: ای فرزند فاطمه ما به تو ‏نیازی نداریم، ما شما را امتحان کردیم و در شما خیری نیافتیم، از همان جایی که آمده‌اید بازگردید، پس همه‌ی آنها را می‌کشد‎ ‎حتی خبر دهنده‌ای از آنان باقی نمی‌ماند.‏

با صرف نظر از بحث سندی حدیث، نکاتی خدمت عزیزان تقدیم می‌گردد.‏

بررسی:‏

‏متاسفانه در ترجمه حدیث، عبارت (قرّاء) را از قلم انداخته و به این طریق همه اهل کوفه را جزو مخالفان حضرت عنوان نموده اند.

این حدیث هیچگونه ارتباطی با علماء آخرالزمان ندارد بلکه مربوط به قاریان می‌باشد.‏

واضح است که همه قاریان اینگونه نیستند و بر حضرت خروج نمی‌کنند که اگر همه قاریان بر علیه حضرت خروج کنند ‏قطعا در زمره آنان، انصار احمدالحسن همبوشی هم بوده و لذا آنها هم به قتل می‌رسند.‏

حدیث ذامه 13:

قال الصادق‏ (علیه اسلام) : اذا خرج القائم یخرج من هذا الامر من کان یُری انه من اهله و دخل فیه شبه عبده الشمس والقمر. غیبه نعمانی ص ‌‏۳۱۷‏

امام صادق(علیه اسلام) فرمود : هنگامی که قائم قیام کند از این امر [ولایت] کسانی بیرون می‌روند که همواره چنین به نظر می‌‏رسید از ‏اهل [امر ولایت] او باشند و به امر [ولایت] او در می‌آیند آنانی که شبیه خورشید پرستان و ماه پرستانند. ‏

با صرف نظر از ضعف سندی حدیث، نکاتی تقدیم می‌گردد.‏

بررسی:‏

‏همانطور که می‌بینید این حدیث ارتباطی به علماء آخرالزمان نداشته و ندارد.‏

‏ اگر قرار باشد همه اهل ولایت از امر ولایت حضرت خارج شوند، این حکم شامل احمدالحسن و اتباع او هم می‌شود و آنان ‏هم از امر ولایت حضرت خارج خواهند شد.‏

‏حدیث می‌خواهد بگوید که:

عده ای از مردم هستند که گمان می‌شود اینان از اهل ولایت بوده اما وقتی حضرت تشریف ‏بیاورند معلوم می‌شود که اینان در ظاهر با اهل حق بوده و در باطن مخالف پیامبر و امامان علیهم السلام می‌باشند.

یعنی آنهایی که با دین بازی کرده و پیوسته روایات را توجیح و نقطیع نموده و احادیث جعلی به امامان نسبت داده و فتوای بدون علم می‌دهند و دین پیامبر ‌‏(صلوات الله علیه وآله) را ‏نسخ ‏می‌کنند و آیات قرآن را تفسیر به رای می‌کنند و بدعت در دین آورده و رجعت ‏واقعی اهل بیت را ‏منکرند و ‌‏. . . .‏

و از طرفی کسانی هم هستند ‏که در ظاهر و ضعیت دینی مناسبی نداشته اما هنگام ظهور حضرت، تابع حضرت گردیده و از اهل ولایت ایشان محسوب ‏می‌شوند.‏

جمع بندی:

هیچ یک از احادیث فوق، خاصهً ارتباطی به علماء و فقهاء آخرالزمان ندارد.‏

متاسفانه احمدالحسن و اتباع او از روانشناسی تلقین سود جسته و با ارائه احادیث غیر مرتبط فوق، به مخاطبین عوام خود القاء می‌کنند که باید از علماء آخرالزمان بر حذر بود.

مشغول بررسی روایاتی بودیم که احمدالحسن و اتباعش براساس آن روایات، علماء آخرالزمان را مذمت نموده و مردم را از آنان ‏بر حذر می‌داشتند. اینک به بررسی ادله و روایات بعدی احمد و اتباعش می‌پردازیم.

روایت ذامه 14:

از امام على (علیه اسلام): سفیانى در حالى که عمامه اش را بر گردنش بسته و مى کشند، او را نزد امام مى آورند و او رو به آن حضرت ‏کرده عرض مى کند: اى عمو زاده بر من منت بگذار و حیاتى دوباره به من کرم فرما، من نیز شمشیرى خواهم بود براى تو و با ‏دشمنانت جهاد خواهم کرد و مهدى در میان یارانش نشسته در حالى که از عذراء با حیاتر است. معجم احادیث الامام المهدی ‏ج3ص96‏

بررسی:‏

متاسفانه حدیث فوق را در ضمن روایات مذمت علماء آخرالزمان آورده‌اند، اما ارتباط این حدیث با مذمت علماء آخرالزمان ‏چیست⁉️ فقط خدا می‌داند و بس.‏

جالب تر اینکه برای روایت فوق، اتباع احمد الحسن عنوان زده اند: سفیانی معمّم (آخوند) است.

البته احتمالا دوستان عزیز یمانی قائل به ربط نیستند لذا از هر حدیثی برای اثبات مراد خود بهره می‌جویند. ‏

شاید هم چون در حدیث از کلمه (عمامه) استفاده گردیده است، حدیث را در جهت مذمت علماء آخرالزمان مناسب دیده‌اند

واما مطلب جالب‌تر اینکه:‏

هر گاه عزیزان انصار به کتبی مثل معجم احادیث الامام المهدی ارجاع و سند می‌دهند، یک حس بسیار عجیبی به انسان می‌گوید: ‏(برو خودت به کتاب معجم احادیث رجوع کن و مطلب را ببین).‏

وقتی به کتاب معجم احادیث رجوع نمودیم مشاهده کردیم این حدیث از کتب اهل سنت می‌باشد.

یعنی این عزیزان به حدیث بی ربطی در کتب اهل سنت استناد می‌کنند تا علماء آخرالزمان شیعه را مورد مذمت قرار دهند.‏

حقیقتا علاقه زیاد احمدالحسن و اتباع او نسبت به روایات اهل سنت و ترجیح روایات اهل سنت بر روایات شیعه، یکی از نکاتی است که انسانهای عاقل را به فکر فرو برده و ‏پوشالی بودن آنان را نمایان می‌کند.‏

روایت ذامه 15:

قال رسول الله (صلوات الله علیه و آله): . . . فَمَتَى یَکُونُ ذَلِکَ فَأَوْحَى إِلَیَّ عَزَّ وَ جَلَّ یَکُونُ ذَلِکَ إِذَا رُفِعَ الْعِلْمُ وَ ظَهَرَ الْجَهْلُ وَ کَثُرَ الْقُرَّاءُ وَ قَلَّ الْعَمَلُ ‏وَ کَثُرَ الْفَتْکُ وَ قَلَّ الْفُقَهَاءُ الْهَادُونَ وَ کَثُرَ فُقَهَاءُ الضَّلَالَهِ الْخَوَنَهُ . . . بحارالانوار ج 52ص276‏

پیامبر خدا فرمودند: . . . در چه زمانی می‌باشد آن؟ [که اشاره به پر شدن زمین از عدل و داد توسط امام زمان و هدایت گمراهان و شفای مریضان به ‏دست ایشان دارد]، پس خدا بر من وحی نمود که: زمانی که علم برداشته شود و جهل ظاهر شود و قرّاء زیاد شوند و عمل کم شود ‏و ترور زیاد شود و فقهاء هدایتگر کم شده و فقهاء گمراه خائن زیاد شود.‏

اینک به ذکر نکاتی پیرامون حدیث فوق می‌پردازیم.‏

بررسی:‏

همانطور که بارها عرض کردیم، احمد و اتباعش با تقطیع روایات قصد دارند تا ادله‌ای را برای ادعاهای خود اقامه نمایند و مثلا ‏وجه علمی به دعوت خود دهند. اما الحمدلله این تحریفات و تقطیعات از سوی آنان، هرچه بیشتر پرده از چهره واقعی اینان ‏برداشته و موجبات هدایت حق جویان را فراهم می‌آورد.‏

اگر به چند سطر قبل حدیث فوق نگاه شود، بطلان دعوت پوشالی احمدالحسن هویدا می‌شود زیرا خداوند متعال به پیامبرش ‌‏(صلوات الله علیه وآله) در مورد حضرت علی (صلوات الله علیه) می‌فرماید:‏

وَ أَعْطَیْتُکَ أَنْ أُخْرِجَ مِنْ صُلْبِهِ أَحَدَ عَشَرَ مَهْدِیّاً کُلُّهُمْ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ مِنَ الْبِکْرِ الْبَتُولِ آخِرُ رَجُلٍ مِنْهُمْ یُصَلِّی خَلْفَهُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَمْلَأُ ‏الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما

و عطا میکنم تورا [ای پیامبر] که خارج کنم از صلب او [یعنی صلب حضرت علی] یازده مهدی را که همه آنها از ذریه تو از بکر ‏بتول [یعنی حضرت زهرا] هستند. آخرین نفر آنها کسی است که عیسی بن مریم پشت او نماز می‌خواند و زمین را از عدل پر ‏می‌کند همانگونه که از ظلم و جور پر شده است.‏

همانگونه که ملاحظه می‌کنید در حدیث فوق، یازدهمین فرزند حضرت علی (صلوات الله علیه) به عنوان کسی که زمین را پر از ‏عدل داد می‌کند معرفی می‌گردد بر خلاف احمد الحسن همبوشی که ادعا دارد او زمین را پر از عدل و داد می‌کند. ‏

‏ در حدیث فوق همه علماء آخرالزمان مذمت نشده‌اند، بلکه تصریح شده است که عده‌ی کمی از آنان هدایتگر هستند.‏

‏ اتباع احمد با توجه به عبارت (یَدْعُو إِلَى الْحَق‏) در مورد یمانی ــــ در حدیث اهدی الرایات که آینده مفصلا به آن اشاره ‏می‌شود ــــ عصمت احمد الحسن را مطرح می‌کنند.‏

اگر بخواهیم همانند استدلالات بی مزه احمد و اتباع او سخن برانیم، باید بگوییم که: ‏

‏(آن علماء اندک هدایتگر در آخرالزمان، معصوم می‌باشند زیرا حضرت فرمودند که آنان هدایتگرند. آیا این علماء، به حق هدایت می‌کنند یا ‏باطل؟

مسلما جواب این است که به حق هدایت می‌کنند. پس کسی که به حق هدایت می‌کند باید معصوم باشد)‏

البته با توجه به این استدلالات بی مزه و پوشالی احمد و اتباعش، روایات دیگری هم در باب عصمت علماء آخرالزمان و جود دارد ‏که در آینده به آنها اشاره خواهیم نمود ان شاء الله.‏

جمع بندی:

روایت ذامه 14 علاوه بر اینکه از کتب اهل سنت می‌باشد، بی ارتباط با موضوع (مذمت علماء آخرالزمان) است.‏

در حدیث ذامه 15 همه علماء آخرالزمان مذمت نشده‌اند، بلکه تصریح شده است که عده‌ی کمی از آنان هدایتگر هستند.‏

اگر بخواهیم بسان استدلالات پوشالی انصار سخن برانیم باید بگوییم: ‏

‏(همان عده‌ی کم از علماء هدایتگر دوران آخرالزمان، معصوم می‌باشند)‏

جمع بندی نهایی:

پس با توجه به بخشهای دهگانه قبل باید عرض کنیم که:

همه علماء آخرالزمان مذموم نبوده بلکه علماء هدایتگر هم در عصر آخرالزمان وجود دارند.

کسی که بگوید (حتی یک روایت در مدح علماء آخرالزمان نداریم)، دروغ بزرگی ادعا نموده که علت آن چیزی جز غرض ورزی و عوام فریبی نیست.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا