نام کتاب: رهنمای کور
نویسنده: محمد شهبازیان
موضوع: نقد تعدادی از دلایل گروه و فرقه یمانی
جلد: یک جلد
تعداد صفحه: 106صفحه
در دفتر اول این مجموعه با عنوان ره افسانه به نقد تعدادی از دلایل این گروه پرداخته و شیوه ی ما در کتاب مزبور و این کتاب این گونه است
الف) یکی از معیارهای شناخت حجت الهی و تشخیص او از مدعیان دروغین علم و عصمت است؛ یعنی حتی یک مورد اشتباه و دروغ در سخنان او وجود ندارد.
ب) در صورت اثبات دست کم یک اشتباه برای مدعی امامت بی تردید؛ عصمت و علم او زیر سوال رفته است.
در نتیجه این فرد معیار حجت الهی بودن را نداشته و پیروی از وی لازم نبوده و نمی تواند ادعای امامت کند.
سوالاتی نیز در آن کتاب مطرح شده که عدم فهم حدیثی و دروغ گویی های احمد بن اسماعیل بصری و یارانش را آشکار ساخته و تلاش او برای فریب مریدان خود با مقام عصمت و علم اهل بیت له ناسازگار است.
در این دفتر نیز به تعدادی دیگر از اشکالهای این فرد و گروه او اشاره کرده و امیدوارم که رضایت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را فراهم آورد.
و در نقد جریان احمد اسماعیل بصری میتوان به کتابهای گوناگونی از جمله: (دجال البصره، آیت الله کورانی الرد القاصم الدعوه المفترى على الامام القائم، شیخ على آل محسن المهدویه الخاتمه، سید ضیاء الخیاز) و. .. اشاره کرد. علاوه کتاب دیگری به وسیله ی یکی از نویسندگان عرب با عنوان (دعوه احمد الحسن بین الحق و الباطل با نام مستعار طالب الحق نیز نگارش گردید که مبلغین احمد اسماعیل به آن حساسیت نشان داده و نقدی را بر آن نوشتند.
در پی درخواست نگارنده از قائم مقام بنیاد فرهنگی حضرت مهدی ، جناب حجت الاسلام دکتر جعفری ایشان و برخی از اساتید بزرگوار موافقت کردند تا این کتاب ترجمه شده و پس از گزینش و تکمیل قسمتهایی از آن به صورت مجموعه ای جدا گانه چاپ و در اختیار خوانندگان فارسی زبان قرار گیرد. اینجانب پس از حذف مطالبی غیر ضروری تکمیل منابع آدرس یابی روایتها و با رویکرد پاسخ به اشکالات عبد الرزاق الدیراوی به مطالب طالب الحق به بازنویسی این کتاب پرداختم که امیدوارم این تلاش ناچیز مقبول قطب عالم امکان حضرت ولی عصر قرار گیرد.
سخنانی در جایگاه فقها
آنچه سبب حفظ پیام تشیع راستین و انتقال میراث ائمه الهام به دوران معاصر بوده، حضور عالمان و فقیهان در زمانهای گوناگون است. فقیهان و عالمان پرهیز کاری که عمر خود را در راه انتقال فرهنگ غنی اهل بیت ها صرف و جان خود را فدای این معارف کرده اند. نمونه ی بارز این عالمان و فقیهان مجاهد در طول تاریخ زراره بن اعین هشام بن حکم، فضل بن شاذان، علامه حلی، وحید بهبهانی میرزای شیرازی سید ابوالحسن اصفهانی آیت الله مدرس امام خمینی آیت الله سیستانی و آیت الله خامنه ای هستند. در مورد جایگاه رفیع و اهمیت عالمان دینی نیز روایاتی از ائمه اطهار نقل شده که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم
قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ اللهِ لَوْ لَا مَنْ یَبْقَى بَعْدَ غَیْبَهٍ قَائِمِکُمْ عَ مِنَ الْعُلَمَاءِ الدَّاعِینَ إِلَیْهِ وَ الدَّالِّینَ عَلَیْهِ وَ النَّالِینَ عَنْ دِینِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ و الْمُنقذین لضعفاء عِبَادِ الله من شباک إِبْلِیسَ وَ مَرَدَتِهِ وَ مِن فِخَاحَ النَّوَاصِبِ لَمَا بَقِی أَحَدٌ إِلَّا ارْتَدَّ عَنْ دِینِ اللَّهِ وَلَکِنَّهُمُ الَّذِینَ یُمککُون أزمه قلوب ضعفاء الشیعه کَمَا یُمْسِکُ صَاحِبُ السَّفِینَه سکانها أُولَئِکَ هُمُ الْأَفْضَلُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل
امام هادی فرمود: اگر در پس غیبت امام قائم له عالمانی نبودند که بسوی او دعوت و اشاره کنند و یا براهین الهی از وی دفاع کنند و بندگان مستضعف خدا را از دام ابلیس و یارانش برهانند و از بند ناصبی ها دشمنان اهل بیت رهایی بخشند همه ی مردم از دین خدا دست کشیده و مرتد می شدند.
ولی عالمان آنانند که زمام قلوب شیعیان ضعیف ما را در دست داشته و مهار می کنند همچون ناخدای کشتی که سگان آن را در دست دارد. این گروه همان شخصیتهای برتر در نزد خدای با عزت و جلال هستند.
قَالَ جَعْفَرُ بْن مُحَمَّدِ الصَّادِقُ اللهِ عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ فِی التَّغْر – الَّذِی یَلِی إِبْلِیسَ وَ عَفَارِیتَهُ یَمْنَعُوهُمْ عَنِ الْخُرُوجِ عَلَى ضُعَفَاءِ شیعَتِنَا وَ عَنْ أَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ وَ شِیعَتُهُ وَ النَّوَاصِبُ أَلَا فَمَن انتصب لذلک مِنْ شِیعَتِنَا کَانَ أفضل مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التَّرَکَ وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّهً لِأَنَّهُ یَدْفَعُ عَنْ أَدْیَانِ مُحِیِّینَا وَ ذَلِکَ یَدْفَعُ عَنْ أبدانهم :
نیز امام صادق می فرماید علمای شیعه ی ما همانند مرزداران مانع یورش شیاطین به شیعیان ناتوان شده و جلوی غلبه ی ناصبان شیطان صفت را میگیرند پس بدانید هر که این گونه در مقام دفاع از شیعیان ما برآید فضیلتش از جهاد کننده با روم وترک و خزر هزاران بار بیشتر است؛ زیرا آن از کیش پیروان ما دفاع می کند و این از جسم آنان
عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْفکری ع قَالَ قَالَ عَلِیٌّ بن أبی طالب الله مَنْ کَانَ مِنْ شِیعَتِنَا عَالِماً بشریعتنا فأخرج ضعفاء شیعَتِنَا مِن ظُلْمَهِ جَهْلِهِمْ إِلَى نُورِ الْعِلْمِ الَّذِی حَیَونَاهُ بِهِ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَلَى رَأْسِهِ تَاجٌ مِنْ نُور یُضِیءُ لِجَمیع أَهْلِ الْعَرَضَاتِ وَ حله لَا تَقُومُ لِأَقَلِّ سِلْک مِنْهَا الدُّنْیَا بِحَذَا فِیرِهَا ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ یَا عِبَادَ اللَّهِ هَذَا عَالِمٌ مِنْ تَلَامِدَه بَعْض عُلَمَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ أَلَا فَمَنْ أَخْرَجَهُ فِی الدُّنْیَا مِنْ حَیْرَهِ جَهْلِهِ فَلْیَتَتَبَّتْ بِنُورِهِ لِیُخْرِجَهُ مِنْ حیْرَه ظُلْمَهِ هَذِهِ الْعَرَصَاتِ إِلَى نُزْهَهِ الْجِنَانِ فَیُخْرِجُ کُلَّ مَنْ کَانَ عَلَّمَهُ فِی الدُّنْیَا خَیْراً أَوْ فَتَحَ عَنْ قَلْبِهِ مِنَ الْجَهْلِ قُفْلًا أَوْ أَوْضَحَ لَهُ عَنْ شُبهه .
از امیر مؤمنان نقل است که فرمود هر که پیرو و شیعه ی ما بوده و فقیه و عالم به دستورات ما باشد و پیروان ضعیف و ناتوان ما را از تاریکی جهل و نادانی به نور علم و دانشی که به او عطا کرده ایم هدایت کند روز قیامت تاجی از نور بر سر دارد و تمامی اهل آن ساحت را روشن سازد و نیز جامه ای دارد که تمام دنیا با ذره ای از رشته و نخ آن برابری نمی کند. سپس نداکننده ای فریاد برآورد ای بندگان خدا این فرد دانشمند یکی از شاگردان علمای آل محمد است!!
و بدانید افرادی که در این سرا با توسل به نور دانش او از حیرت جهل و نادانی برون رفته اند در آن سرا نیز به کمک نور او از تمام عرصه ها به بهشت های دور رهنمون شوند. پس به هر که در دنیا خیری آموخته و قفل جهل و نادانی از قلبش گشوده یا شبهه ای را برایش روشن و آشکار ساخته، همه و همه را از آن عرصه ها خارج می سازد.
در برابر جایگاه رفیع و عملکرد موفق و موثر این پاسبانان و حافظان مدعیان دروغین واستعمار بسیار تلاش کرده تا جایگاه نهاد مرجعیت و فقاهت را با دست آویزهایی باطل خدشه دار کرده و ریسمان محکم و عامل شکست دشمنان را از میان بردارند. از این روی همان گونه که وهابیت تمام قدرت خود را در مقابله با عالمان شیعه قرار داده است گروههای مدعی در مذهب تشیع نیز این راه کار را برای گسترش دعوت باطل خود استفاده می کنند و چون فقیهان عالم و وارسته را سد راه خود می دانند، کوشیده اند تا اتهاماتی مانند تقابل گروه فقیهان با امام زمان الله کشته شدن آنها در دوران ظهور سنتی بودن و کهنه گرا بودن این دسته را به این گروه نسبت داده و ادعای باطل خود را بدون رقیب گسترش دهند.
به عنوان نمونه در زمانی که علی محمد باب با استدلال های خود نمی تواند عالمان را مجاب نموده و در مناظره های مختلف رسوایی علمی او آشکار می شود اتهام زنی به آنان را آغاز کرده و در مورد علمای قم و شهر قم چنین می گوید:
من دوست ندارم که به این شهر وارد شوم؛ بهتر آنست که از کنار شهر عبور کنیم و وارد شهر نشویم؛ زیرا این جا شهر خیشی است، نفوسیکه در آن ساکنند شریر و فاسقند؛ این (حضرت) معصومه بزرگواری که در این شهر مدفون است و برادر ارجمندش و نیاکان گرامش همگی از این مردم فاسق فاجر بی زارند.
همان گونه که در ابتدای کتاب آوردیم مدعی یمانی بصری نیز از این قافله جا نمانده و در ابتدای دعوت خود اتهام زنی به عالمان دینی را سر لوحه ی کار خود قرار داده و سخنانی مطرح کرده است. در حالی که در پاسخ اجمالی به این گروه و مدعیان دیگر باید توجه کرد که روایت هایی که اشاره ای به بحث تقابل فقها با حضرت مهدی دارند، حتماً مرادشان فقهای شیعه و یا عالمان مستقر در شهر قم نیست و شاید مراد آنها، عالمان وهابی زیدیه و دیگر گروه هایی باشد که به نام قرآن و دین امروزه نیز در برابر فرقه حقه اثنی عشریه قد علم کرده اند و مصداق بارزش عالمان وهابی هستند که با تحلیل اشتباه خود از آیات الهی توسل را شرک به حساب می آورند. از دیگر سو روایتهای گوناگونی داریم که دستور داده اند در دوران غیبت به فقها مراجعه شود
فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هوَاهُ مُطیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِ أَنْ یُقَلِّدُوهُ
هر کس از فقیهان که نفس خود را پاس دارد و دین خود را حفظ و به مخالفت با هواهای خویش برخیزد و فرمان خدای را گردن نهاد؛ بر عموم مردم غیر متخصص در امر دین لازم است که از او تقلید کننده نیز سفارش کرده اند که در دوران غیبت شهر قم و علمای آن پناه گاه شما بوده و برای دفع فتنه های آخر الزمان به آنها مراجعه کنید. امام صادق می فرماید
إِذَا أَصَابَتْکُمْ بَلِیَّهٌ وَ عَنَاءٌ فَعَلَیْکُمْ بِقُم
در هنگام مشکلات و فتنه ها به قم پناه ببرید.
نیز در روایتی دیگر می فرماید
و احْتَجَّ بِبَلْدَه ثُمَّ عَلَى سَائِرِ الْبَلَادِ وَ بِأَهْلِهَا عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَلَمْ یَدَعِ اللَّهُ قُمْ وَ أَهْلَهُ مستضعفاً بَلْ وَفَقَهُمْ وَأَیَّدَهُم .. وَ سَیَأْتِی زَمَانٌ تَکُونُ بَلْدَهُ ثُمَّ وَ أهْلُهَا حُجَّهً عَلَى الْخَلَائِقِ وَ ذَلِکَ فِی زَمَانِ غَیْبَه قَائِمَاع إلى
ظُهُورِهِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَسَاخَتِ الْأَرْضِ بِأَهْلِهَا ،
و خداوند قم را حجت شهرهای دیگر قرار داد و مردمش را حجت بر اهل مشرق و مغرب از جن و انسان و قم و مردمش را مستضعف و انگذاشت؛ بلکه به آنها کمک کرد و توفیق داد…. و البته زمانی آید که شهر قم و مردمش حجت بر همه ی آفریده ها باشند و آن در زمان غیبت امام مهدی تا ظهورش است و اگر آن نباشد زمین اهلش را فرو برده
امام رضا الله نیز می فرماید:
عن أبی الصلت الهروى قال: کُنتُ عِندَ الرِّضَاعِ فَدَخَلَ عَلَیْهِ قَوْمٌ من أهل قُم فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ فَرَدَّ عَلَیْهِمْ وَ قَرَّبَهُمْ ثُمَّ قَالَ لَهُمُ الرِّضاع مرحباً بِکُمْ وَأَهْلًا فَأَنتُمْ شِیعَتُنَا حَقًّاء
ابو الصلت هروی روایت کرده که گفت: من در نزد علی بن موسى الرضا الله بودم که جماعتی از اهل قم بر آن حضرت وارد شدند و سلام کردند و امام پس از پاسخ گویی به سلامشان آنان را مقرب داشت و اکرام کرده فرمود: خوش آمدید مرحبا شما بحق از شیعیان ما هستید.
در روایت های بالا آشکارا عالمان و فقیهان در قم مورد عنایت ائمه ام بوده و به مردم سفارش کرده اند تا برای رهایی از فتنه های آخر الزمان به علمای قم رجوع کنند. در نتیجه جمع میان این دو دسته از روایات این است.
که مراد ائمه الی عالمان بی عمل و هواپرست هستند نه عالمان شیعی مقیم قم.
در پایان پایان هم از تمامی عزیزان بویژه حجت الاسلام دکتر محمد صابر جعفری حجت الاسلام دکتر آیتی، حجت الاسلام نایینی و حجت الاسلام فوادیان که اینجانب را در نگارش و چاپ کتاب فوق یاری دادند، صمیمانه سپاسگزارم