نام کتاب: رویای پیشوایی
نویسنده: مهدی پیشوایی و مقدمه آیت الله سبحانی
موضوع: نقد برسی فرقه یمانی
جلد: یک جلد
تعداد صفحه: 63صفحه
یکی از موضوع های کتاب رویای پیشوایی: پنداره لزوم تحقیق و بررسی درباره دعاوی احمد الحسن
احمد الحسن و پیروانش در مناظرات خویش بر این مطلب پافشاری میکنند که بر اساس قاعده ی عقلی دفع ضرر محتمل بر همه لازم است در مورد ادعاها و دلایل وی تحقیق و بررسی نمایند و صرفاً با شنیدن عنوان ادعاها شهر بطلان بر آن نزنند بلکه با صبر و حوصله تمام استدلالات او را بررسی نموده و اگر به صحت آن پی بردند بپذیرند.
آنان در توضیح سخن خویش می گویند: به حکم عقل دفع ضرر احتمالی واجب است آیا این احتمال وجود ندارد که احمد الحسن همان یمانی باشد؟
از طرفی می دانیم که بر اساس روایات مخالفت با یمانی جایز نیست و هر که چنین کند، اهل آتش است، و از طرف دیگر احمد الحسن کسی است که ادعای آن مقام را دارد؛ در نتیجه احتمال آن وجود دارد که او در ادعای خویش صادق باشد و لذا مخالفت با وی جایز نباشد و موجب عذاب آخرت شود تنها همین احتمال کافی است که سخنان و دلایل او جدی گرفته شود.
همچنین به زعم آنان آیات قرآن به بررسی و شنیدن ادعاهای مختلف فرمان میدهند.
وَجَادِلُهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ
و با آنچه نیکوتر است با آنها گفتگو کن
فَبَشِّرْ عِبَادِهِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
پس به بندگان من بشارت بده آنان که سخن را میشنوند و در نتیجه از بهترینش پیروی می کنند.
این سخن هر چند ظاهری زیبا و آراسته دارد اما ایراد آن این است که دفع ضرر محتمل در جایی عقلی است. که ضرر واقعاً محتمل باشد. اما در مورد دعاوی احمد الحسن ذره ای احتمال صدق وجود ندارد بلکه کذبش یقینی است. توضیح این که اگر دلیلی شرعی به ما بگوید به فلان سخن عمل نکن؛ در صورت اشتباه نیز از عقاب در امان هستی، دیگر احتمال ضرری باقی نمیماند تا دفع آن عقلاً لازم باشد به چنین دلیلی، دلیل مؤمن (امان آور) می گویند.
در مورد ادعای احمد الحسن و افراد مشابه او چندین دلیل مؤمن از روایات اهل بیت به ما رسیده است که بر طبق آنها هرگز نیاز نیست ادعاهایی مانند دعاوی احمد الحسن را پیگیری کنیم و به ادله آن اعتنا نماییم
- در توقیع معروفی که احمد الحسن و اتباع او نیز قبول دارند حضرت بقیه الله به آخرین سفیر خویش علی بن محمد سمری می فرمایند
بسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمْرِى أَعْظَمَ اللهُ أَجْرَ إِخْوَانِکَ فِیکَ فَإِنَّکَ مَیْت مَا بَیْنَکَ وَ بین سِتَّهِ أَیَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَکَ وَ لَا تُوصٍ إِلَى أَحَدٍ فَیَقُومَ مَقَامَکَ بَعْدَ وَفَاتِکَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَیْبَهُ التَّامَّهُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ وَ ذَلِکَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَهِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَیَأْتِی شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَهَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَهَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِی وَ الصَّیْحَهِ فَهُوَ کَذَّابٌ مُفْتَرٍ وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیُّ الْعَظِیمِ
بسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ،
اى على بن محمد سمری خداوند اجر برادرانت را در عزای تو عظیم گرداند که تو ظرف شش روز آینده خواهی مرد پس خود را برای مرگ مهیا کن و به احدی وصیت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود که دومین غیبت واقع گردیده است و ظهوری نیست مگر پس از اذن خدای عز و جل و آن بعد از مدتی طولانی و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد و به زودی کسانی نزد شیعیان من آیند و ادعای مشاهده کنند بدانید هر که پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده کند بسیار دروغگو و افترا زننده است و لا حول و لا قوه إلا بالله العلى العظیم.
بر اساس این روایت هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحه ادعای مشاهده کند بسیار دروغگو و افترا زننده است. و روشن است که احمد الحسن قطعاً مدعی مشاهده و ارتباط با آن حضرت میباشد
اشکال !
پیروان احمد الحسن برای خارج کردن او از این روایت به دو مطلب تمسک می کنند. اول آن که میگویند مقصود از این مشاهده مشاهده عادی ظاهری میباشد یعنی کسی مدعی شود که من امام را ملاقات کردم و خدمتشان مشرف شدم در حالی که احمد الحسن ادعای ملاقات ندارد بلکه خود را مأمور ویژه و نایبی خاص از طرف امام معرفی می کند.
اگر مقصود این توقیع انکار تشرف و ملاقات ظاهری باشد – که نیست – به طریق اولی نیابت خاصه را انکار می کند.
توضیح مطلب آنکه اولاً به یقین برداشت آنان از این روایت صحیح نیست بلکه با توجه به شان سفارتی که آن چهار سفیر خاص امام داشتند و با در نظر گرفتن این نکته که حضرت میفرمایند به کسی وصیت نکن تا قائم مقام تو شود، روشن میشود که مراد از مشاهده صرفاً دیدن و تشرف خدمت امام نیست. بلکه نوع خاصی از مشاهده است که به اختیار فرد باشد. به این صورت که هر زمان بخواهد به محضر امام برسد. و این دقیقاً همان شان سفارت و نمایندگی از طرف حضرت است. چنانکه سفراء اربعه همین شان را بر عهده داشتند و به امر امام به شیعیان اعلام نمودند که ما خدمت امام می رسیم و پاسخ سؤالات شما را از آن حضرت می گیریم.
ثانیاً اگر این توقیع، مشاهده عادی و تشرف را در زمان غیبت نفی کند به طریق اولی ادعای نیابت ویژه را رد می کند. احمد الحسن صراحتاً ادعا میکند که فرستاده و مأمور ویژه ای از طرف امام است. به عنوان نمونه در خطبه ملاقات به یاران خویش گفت در اواخر ماه رمضان بعد از ملاقات امام زمان در مقام صاحب الزمان به نجف رفتم و شروع کردم به بازگو کردن مسائلی که از امام تعلیم گرفته بودم…. و بعد از چند ماه اعلام کردم که من از طرف امام مهدی فرستاده شده ام و با ایشان ارتباط دارم.
آری او خود را تحت تعلیم مستقیم امام عصر میداند درس السید احمد الحسن على ید الإمام المهدى و دخل بما درسه او یدرسه المراجع ادعای فرستاده شدن از طرف امام زمان ، شعار همیشگی او پیروانش میباشد «إن السید احمد الحسن هو رسول الامام المهدى محمد بن الحسن او این مطلب را حتی در امضای خود آورده است: «السید احمد الحسن وصی و رسول الامام المهدى می کند.
احمد الحسن صراحتاً ادعا میکند که فرستاده و مأمور ویژه ای از طرف امام است. به عنوان نمونه در خطبه ملاقات به یاران خویش گفت در اواخر ماه رمضان بعد از ملاقات امام زمان در مقام صاحب الزمان به نجف رفتم و شروع کردم به بازگو کردن مسائلی که از امام تعلیم گرفته بودم…. و بعد از چند ماه اعلام کردم که من از طرف امام مهدی فرستاده شده ام و با ایشان ارتباط دارم.
آری او خود را تحت تعلیم مستقیم امام عصر میداند درس السید احمد الحسن على ید الإمام المهدى و دخل بما درسه او یدرسه المراجع ادعای فرستاده شدن از طرف امام زمان ، شعار همیشگی او پیروانش میباشد «إن السید احمد الحسن هو رسول الامام المهدى محمد بن الحسن او این مطلب را حتی در امضای خود آورده است: «السید احمد الحسن وصی و رسول الامام المهدى دوم آنکه میگویند در توقیع شریف آمده است که هر کس قبل از صیحه ادعای مشاهده کند،
کذاب است در حالی که احمد الحسن قبل از صیحه ادعا نکرده است صیحه که یکی از علائم حتمی ظهور است واقع گردیده است اما در خواب به این صورت که هر کس در حقانیت احمد الحسن شک دارد طبق دستوری خاص اعمالی را در مدت مشخصی انجام دهد در خواب کسی بر او ظاهر گشته و میگوید: هذا هو الیمانی الموعود ابن رسول الله این ندا همان صیحه ای است که در روایات وعده داده شده است. به عنوان نمونه در روایاتی آمده است: «لابد من مناد ینادی باسم رجل من ولد أبی طالب من السماء قطعاً صدای منادی از آسمان بلند میشود که فرزندی از فرزندان ابوطالب را نام میبرد؛ و احمد الحسن همان فرزند است. پیروان احمد الحسن نتیجه میگیرند که ادعای او پس از این صیحه واقع شده است بنابر این او مشمول توقیع امام زمان نمی شود.
در ادامه به تفصیل درباره خواب و حجیت آن بحث خواهیم کرد اما در نقد این ادعا که صیحه آسمانی در خواب واقع می شود چند پاسخ را بیان میکنیم
اولاً عباراتی که در صیحه آسمانی بیان خواهد شد به طور دقیق و واضح در روایات ذکر شده است، آن عبارات، هیچ شباهتی با آنچه احمد الحسن ادعا میکند ندارد. در کتاب «الغبیه مرحوم شیخ طوسی آمده است:
قَالَ أَبُو عَبْدِ الله … یُنَادِی مِنَ السَّمَاءِ النَّهَارِ یَسْمَعُهُ کُلُّ بِالْسِنَتِهِمْ أَنَا إِنَّ الْحَقِّ فِی عَلَى و شیعته، کم ینادی إبلیس فی آخرِ النَّهَارِ مِنَ الْأَرْضِ أَلا إِنَّ الحَقُّ فِی عُثْمَانَ وَ شِیعَتِهِ لَند ذلک یرتاب المتعلون
امام صادق له فرمودند: نداکننده ای در ابتدای روز از آسمان چنین ندا کند: بدانید حق با علی و شیعیان هد که بدانید حق با عثمان و پیروان اوست اوست ، سپس در آخر همان روز در این هنگام باطل جویان به شک و تردید می افتند. ابلیس از زمین ندا سر میدهد.
ثانیاً صبحه صوت جبرئیل است که اول روز بین آسمان و زمین بلند میشود و همه مردم آن را به زبان خویش می شنوند و متعاقب آن در بعد از ظهر صدای شیطان از زمین به گوش همگان خواهد رسید. در حالی که خواب هایی که پیروان احمد الحسن گزارش میکنند به این صورت رخ داده که فردی شبانه و در خواب انسانی را می بیند که به پیروی از احمد الحسن سفارش میکند. مشاهده میشود که هیچ کدام از ویژگی های صیحه آسمانی در این رؤیا وجود ندارد. نه در بیداری است و نه از آسمان نه اعلام عمومی در کار است و نه پس از آن ندای شیطان بلند می شود.
ثالثاً در توقیع شریف تصریح شده بود که هر کس قبل از سفیانی و صیحه ادعای مشاهده کند، کذاب و افتراء زننده است؛ مدافعان احمد الحسن خروج سفیانی را چگونه میتوانند توجیه کنند؟ حقیقت این است که آنان از اثبات این مطلب کاملاً عاجزاند و هیچ راهی برای اثبات آن ندارند. هر چند تلاش می کنند با استفاده از جریان داعش، خروج سفیانی را نیز توجیه کنند اما روشن است که احمد الحسن قبل از جریان داعش برخاسته است.
افزون بر این که هیچ کدام از ویژگی های داعش بر سفیانی تطبیق ندارد.
نتیجه آنکه توقیع علی بن محمد سمری – که مورد قبول خود آنان است – شدیداً ادعای احمد الحسن و امثال او را تکذیب میکند و به این صورت ما را از شنیدن سایر سخنانش بی نیاز، بلکه نهی می نمایند. این اولین دلیل مؤمن است.
در روایات متعدد از اهل بیت هر گونه حرکتی قبل از خروج سفیانی نهی شده است.
در معتبره ی جابر از امام باقر آمده است.
یا جابر الزم الأرض ولا تحرک بدأ ولا رجلا على ترى علامات أذکرها لکن ومناء بنادی من السماء… وَ رَایَه السُّفْیَانِی “
ای جابر به زمین بچسب و نه دستی تکان بده نه پایی تا هنگامی که علاماتی که برایت ذکر می کنم مشاهده نمایی ندادهنده ای که از آسمان ندا دهد…. پرچم سفیانی……
همچنین در صحیحه ی عمر بن حنظله از امام صادق آمده است:
عَنْ عُمَرَ بْن حَنْظَلَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ﷺ یَقُولُ خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ، الصَّیْحَهُ وَالسُّفْیَانِیُّ وَ الخَسْفُ وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّهِ وَ الْیَمَانِیُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ اتَخْرُجُ مَعَهُ قَالَ لاء “
عمر بن حنظله میگوید از امام صادق شنیدم که فرمود پنج علامت است قبل از قیام قائم صیحه و سفیانی و خسف و کشته شدن نفس زکیه و یمانی گفتم فدایت شوم اگر کسی از اهل بیت شما قبل از این علامات خروج کرد آیا با او همراه شویم؟ فرمود: خیر
اکنون که هیچ کدام از این علائم ظاهر نشده است – خصوصاً خروج سفیانی که بداء های را نفی می کند و کلید علایم ظهور است – ما طبق این روایت برای اعتنا نکردن به ادعاهای احمد الحسن، مؤمن داریم.
روایاتی داریم که بر اساس آنها اگر درباره ی امام هدایتگر و پرچم برافراشته امر مشتبه شد، وظیفه مؤمنان تمسک به اعتقادات سابق رسیده از معصومین میباشد.
عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ سِنَانِ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبِی عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ﷺ فَقَالَ کَیْفَ أَنتُمْ إِذَا صِرْتُمْ فِی حَالَ لَا تَرَوْنَ فِیهَا إِمَامَ هُدًى وَلَا عَلَمَا یُرَى فَلَا یَنجُو مِنْ تِلْکَ الْحَیْرَهِ إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِیقِ فَقَالَ أَبِی هَذَا وَاللَّهِ الْبَلَاءُ فکیف تصنع جُعِلْتُ فِدَاکَ حِینَئِذٍ قَالَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ وَلَنْ تُدْرِکَهُ فَتَمَسُّکُوا بِمَا فِی أَیْدِیکُمْ حَتَّى یَتَّضِحَ لَکُمْ الأمر”
عبد الله بن سنان گوید من و پدرم بر امام صادق علیه السلام وارد شدیم، فرمود: حال شما چون باشد آنگاه که به حالی در آئید که امام هدایت را نبینید و نشانه هدایت رؤیت نشود و هیچ کس نجات نیاید مگر آنکه دعای غریق را بخواند پدرم گفت در آن شب ظلمانی که چنین امری واقع شود ما چه کنیم؟
فرمود: اما تو آن را ادراک نمیکنی و چون آن واقع گردد به آنچه در دست دارید متمسک شوید تا امر برایتان روشن گردد.
برای آنکه بدانیم مقصود از آنچه در دست دارید چیست به روایات اعتقادی دیگر مراجعه می کنیم. بهترین شاهد روایت عرض دین عبدالعظیم حسنی است که اعتقادات خود به امام هادی عرضه کرد و آن حضرت در تایید آن فرمودند:
هذا و الله دین الله الذی ارتضاه لعباده، فأثبت علیه ”
به خدا این همان دین الهی است که خدا برای بندگانش می پسندد. پس بر آن ثابت قدم باش . در آن مجموعه فقط سخن از توحید الهی نبوت پیامبر اکرم ، قرآن، امیر المؤمنین و ائمه معصومین کا، قبر و قیامت و بهشت و دوزخ و تعدادی از واجبات مانند نماز و روزه و حج است. هر هرگز بحث علائم ظهور، یمانی امام سیزدهم و… در آن نیامده است. پس اگر ما شک کردیم که اعتقاد به کسی که از طرف امام زمان آمده و خود را امام سیزدهم می خواند لازم است یا خیر طبق روایت امام صادق به همان اعتقاداتی که در حدیث عرضه دین آمده چنگ میزنیم و افزون بر آن را نمی پذیریم.
در روایت آمده است که اگر کسی ادعای امامت نمود از او کارهای عظیم معجزات را که جز امام نمی تواند انجام دهد، طلب کنید:
عن المفضل بن عمر قال سمعت أبا عبد الله له یقول إن یصاحب هذا الأَمْرِ غَیبَتَیْنِ یَرْجِعُ فِی إِحْدَاهُمَا إِلَى أَهْلِهِ وَالْأُخْرَى یُقَالُ هَلَکَ فِی أَی واد سلک قلت کیف تصنع إذا کان ذلکَ قَالَ إِنِ ادَّعَى مُدَاعٍ فَاسْأَلُوهُ عَنْ تلک العظائم التی یُجیب فیها مثله .”
همانا برای صاحب این امر دو غیبت است در یکی از آنها به نزد اهل خود باز می گردد ولی در دیگری درباره او گفته میشود. او مرده است. در کدام بیابان سیر می کنند؟
پرسیدم اگر آن زمان رسید ما چه کنیم؟ فرمودند: هر که ادعایی نمود ادعای امامت به جای مهدی ها، از او آن امور بزرگی که تنها امام میتواند آنها را انجام دهد، طلب کنید.
این روایت صراحتاً می فرماید اگر امام بعد از خود را نشناختید امور بزرگی را که جز امام نمی تواند پاسخ دهد. از او بخواهید. مثلا از جفر و مواریث انبیاء مانند عصای موسی انگشتر سلیمان، پرچم پیامبر الله و….
اگر آقای احمد الحسن حاضر است به این میدان وارد شود ما سخن او را میشنویم به او بگویید گروهی از تو های موسی را میخواهند همان عصایی که اگر بیندازد به اژدها تبدیل میشود. گروهی انگشتر سلیمان را می خواهند، همان انگشتری که در روایات آمده است که اگر دابه الارض آن را بر پیشانی مؤمن قرار دهد، نوشته
می شود ، هذا مؤمن حقاء و اگر بر پیشانی کافر گذارد، نوشته میشود هذا کافر حقاه، گروهی پرچم پیامبر را می خواهند، همان پرچمی که امام صادق له فرمودند از جنس پنبه و کنان و ابریشم و حریر نیست بلکه از جنس برگ های بهشت است که پیامبر اکرم که در بدر آن را گشودند و پیروز شدند و امیرالمؤمنین در جمل چنین کردند و هر که او را بگشاید در نبرد پیروز است. ۱۷ گروهی از تو می خواهند مرده را زنده کنی و کور مادرزاد را بینا گردانی ” ا
اگر احمد الحسن حاضر شد در میدان نشان دادن این معجزات عظائم وارد شود، ما سایر سخنان او را می شنویم مگر نه اینکه او خود را عصای موسی میداند؟ جعله عصا تغلق البحار و برتر از عیسی بن مریم می شمارد؟ أفضل من نبی الله عیسی بن مریم و مگر نه آنکه خود گفت: «أنا دایه الأرض التی تکلم الناس فی آخر الزمان ” و مگر نه آنکه ادعا میکند پرچم پیامبر همراه اوست؟ اگر واقعا چنین است آن را نشان دهد تا روشن شود از جنس چیست و چرا در جنگ سال ۲۰۰۸ باعث پیروزی او نشد؟ راستی باید به این مناعی خام پندار گفت: ای مگس عرصه سیمرغ به جولانگه توست عرض خود می بری و زحمت ما می داری
نتیجه فصل
با توجه به این دلایل مؤمن جای هیچ تحیر و نگرانی نسبت به قاعده عقلی دفع ضرر محتمل باقی نمی ماند و یقین حاصل می شود که در اثر نشنیدن استدلالات این فرد و عدم پیگیری سخنان او هیچ ضرر اخروی متوجه ما نخواهد بود و همان دعاوی پرچی که مطرح نمود ما را از ادامه تحقیق بی نیاز می کند.