نام کتاب: دجال بصره
نویسنده: علی کورانی عاملی
موضوع: درباره جریان های انحرافی و احمد اسماعیل دجال بصره
جلد: یک جلد
تعداد صفحه: 150صفحه
معرفی این کتاب
در معرفی این کتاب آمده است: «اثر حاضر دجال البصره نوشته علی کورانی عاملی است. ابتدا در مقدمهای احمد اسماعیل معرفی شده است. سپس در خصوص جنبش همزمان هفت دجال در عراق توضیح داده شده و در ادامه به جنبش احمد اسماعیل در بصره پرداخته شده است. سپس ادعاها و سخنان باطل دجالها، نقد و تفسیر شده و دلیل دشمنی دجال با مراجع شیعه گفته شده است. در نهایت دلایل واهی احمد دجال در خصوص اینکه فرزند امام زمان علیه السلام است، مطرح و نقد شده است».
سخنانی از اقای علی کورانی عاملی (نویسنده) با خوانندگان
سپاس خداوند متعال را سزد و سلام و صلوات بر پیامبر و آل پاک ایشان به ویژه امام مهدی «علیه السلام» که برای برپا کردن دولت عدل الهی در زمین ذخیره شده است. در مشهد مقدس یکی از دوستان به نام حاج داخل عبد الزهراء السلمی را دیدم. او یکی از بزرگان قبیله سلمی است؛ همان قبیله ای که احمد اسماعیل دجال بصره نیز از همان قبیله است. از او خواستم تا مختصری از شخصیت و خاندان دجال بصره را برایم بنویسد و او نیز چنین نوشت :
بسم الله الرحمن الرحیم
دجال، معروف به احمد حسن نام او احمد بن اسماعیل بن حاج صالح بن حسین بن سلمان از قبیله ی ابو سویلم ( یکی از قبایل صیامر) است.
صیامر یک اتحاد قبیله ای قدیمی است که حدود چهل قبیله را در بر میگیرد و همه را با هم عشایر صیامر مینامند ریاست این اتحاد در زمان شیخ حمود الجابر به عهده قبیله ی الإماره بود سپس فرند او شیخ حمید الحمود الجابر و سپس نوه اش شیخ جریح حمید ریاست را بر عهده گرفت هر کدام از این قبایل نیز رئیس مخصوص خود را دارند.
قبیله ابوسویلم از دوازده خاندان تشکیل شده است عده ای از مردم قبیله نام خانوادگیشان را از نام اتحاد گرفته اند مانند مرحوم شیخ مجید الصیمری که از قبیله ابوسویلم و از خاندان آل ابو منجل است. عده ای دیگر نیز که ساکن بصره بودند نام خانوادگیشان را از قبیله خود گرفته اند و از آنجا که اساس اتحاد قبیله ای بر قبیله بر بنی سلیم بوده و بنی سلیم نیز نزدیکترین ارتباط فامیلی را با آل مظفر و آل بوشاوی دارد.
به همین خاطر دو قبیله آل مظفر و آل بوشاوی، شهرت سلمی را برای خود برگزیدند. شیخ عباس مظفر معتقد است که سویلم و شاوی و مظفر برادرانی بودند از یک پدر خداوند بهتر میداند. اما این شخص مدعی از قبیله ابوسویلم و خاندان هنبوش است. پدرش اسماعیل پسر حاج صالح به همراه برادر خود کاظم پسر حاج صالح به شهر بصره آمدند و در تنومه در ناحیه شط العرب ساکن شدند.
سپس در حمام سبتی در منطقه عشار نزد حاج هاشم الشلال دلاکی را آموخته و بدان مشغول شدند کاظم که برادر بزرگتر بود به همراه برادران و پسرانش خادم حسینیه عشار هم بودند.
زمانی که شیخ باقر مقدسی در آن حسینیه سخنرانی و عزاداری میکرد کاظم به وی نیز خدمت می نمود؛ اما عاقبت فریفته شد و نزد یک زن یهودی که مالک یک حمام در محله سیف در بصره قدیم بود مشغول بکار شد و سرانجام با او ازدواج کرد. پدرش اسماعیل به شهر زبیر رفت و آنجا ساکن شد و در حمام مرید به همان حرفه دلاکی مشغول شد.
اسماعیل چند فرزند داشت؟!
- داخل: که قبلا سرهنگ ارتش بود و الآن مدتی است بازنشسته شده و فعلا در دانشگاه بصره مشغول کار است.
- طالب: دارای تابعیت سوئدی است و الآن استاد دانشگاه بصره است.
- احمد (دجال بصره) او در رشته مهندسی شهری ]عمران[ تحصیل کرد.
بعد از آن به مدت دو سال در نجف بود سپس عراق را ترک کرد و به مراکش رفت دوباره به عراق بازگشت و نام احمد الیمانی را برای خود برگزید. پس این خانواده عضو قبیله معروفی در استان بصره هستند ولی خاندانشان از پایین ترین خاندانهای قبیله است.
مادرشان دو ماه پیش از دنیا رفت و خودش در مجلس مادرش حضور نیافت اما دار و دسته اش و بسیاری از دجالان حتی از دیگر مناطق بنا بر آنچه شنیده ام چون در آن مجلس نبودم در مجلس حاضر شدند.
اما دیگر عموهایش چنین نیستند و در اخلاق اسلامی ممتازند. یکی از آنان حاج محسن صالح حسین است که هم اکنون در منطقه هویر ساکن است و اکنون به آن منطقه ناحیه عزالدین سلیم میگویند که به مرحوم عبد الزهره عثامان منسوب است. عموی دیگرش محمد حاج صالح است که در همان منطقه ساکن است.
تمام خانواده و عموها و قبیله اش از این دجال و ادعاهایش بیزاری می جویند. قبیله آنان کامل شناخته شده است و در بین آنان خانواده های تاجری در استان بصره وجود دارند که به آل السلمی معروف هستند و از راه تجارت اشتغالی را برای قبیله ایجاد کرده اند.
شایان ذکر است همان گونه که خود احمد دجال هم معترف است، او فقط چند ماه در نجف بوده و نه بیشتر مسافرتش به مراکش نیز برای سرپوش گذاشتن بر سفرش به اسرائیل است. در پس پرده همکاری او با موساد و خدمتش به آنان نیز عمو و همسر یهودی اش قرار دارند؛ همان گونه که در پس پرده همکاری او با تروریست ها و وهابیت رد پای حارث الضاری دیده میشود.
خداوند ما و همه مسلمانان را از امثال این گمراهان گمراه کننده و دروغ گویان بر خدا و پیامبر «صلی الله علیه و آله» و اهل بیت «علیهم السلام» در امان بدارد.
ادعای مهدویت از همان صدر اسلام شروع شد زمانی که عده ای می خواستند احادیث پیامبر «صلی الله علیه و آله» را در این زمینه مصادره کرده و برای معاویه ادعای مهدویت کنند! حدیثی نیز برای او جعل کردند با این مضمون که پیامبر «صلی الله علیه و آله» دعا کرده اند که معاویه مهدی باشد؛ در حالی که خود علمای اهل سنت این حدیث را تضعیف کرده اند.
پس از معاویه برای موسی بن طلحه چنین ادعایی شد.
اما در روزگار ما ادعای مهدویت بسیار زیاد شده و در این میان چند جنبش و ادعا سهم عراق بوده است از جمله دو حرکت مسلحانه
اول: جنبش «جند السماء» به رهبری ضیاء القرعاوی همو که در کوفه از پادگانی که افرادش را جمع کرده بود قیام کرد و هدفش این بود که بر نجف مسلط شود و علما و مراجع را به قتل رسانده و مانند روش القاعده نجف را به عنوان پایتخت امارت اسلامی معرفی کند! اما حکومت عراق با وی درگیر شد و او و جماعتش همگی به هلاکت رسیدند.
دوم جنبش «احمد حسن که خیال میکرد آن یمانی موعود، خود اوست! سپس ادعای سفارت امام زمان «علیه السلام» کرد و پس از آن مدعی شد که فرزند امام است.
او در کوفه علیه حکومت عراق قیام کرد و حدود پنجاه نفر از مردم و نیروهای نظامی را شهید کرد. از نیروهای خودش نیز حدود پنجاه نفر کشته شده و عده ای نیز دستگیر شدند؛ خودش نیز به امارات گریخت اما تلاشهایش را برای دعوت مردم به سوی خود در داخل و خارج عراق ادامه داد.
او برای دعوت مردم به سوی خود و برای ایجاد یک گروه مسلح در آرزوی اینکه روزی بازگشته و بر بصره چیره شود و آن را پایتخت امارت اسلامی اعلام کند و سپس آن را به تمام عراق توسعه دهد پول بسیاری خرج می کند! دشمنان شیعه در عراق با دو روش اصلی مشغول مبارزه با شیعه هستند: اول با ترور و قتل و دوم با سست نمودن و باطل کردن بنیادهای عقایدی آنان خصوصا در زمینه زیارت امام حسین اله مرجعیت و امام زمان «علیه السلام» به گونه ای که جنبشهای متعددی برای ادعای مهدویت ایجاد کرده اند و هدفشان از این کار ایجاد شک در بین مسلمانان در اصل عقیده به امام مهدی «علیه السلام» است. البته علمای شیعه به مواجهه با این شخص گمراه و رد شبهات او پرداختند.
من هفت سال پیش کتاب فعالیتهای عراق را نوشتم و این کتاب در واقع تکمیل آن کتاب است.
امیدوارم که خداوند متعال نام مرا در زمره کسانی که از دینش دفاع کرده و به رد ادعاهای باطل این دروغ گویان مدعی مقامات اهل بیت «علیهم السلام» پرداخته بنویسد و امیدوارم که خداوند شر آنان و شر کسانی را که در پس پرده این ادعا قرار دارند از سر مؤمنین کم کند و ما را بر ولایت پیامبر «صلی الله علیه و آله» و خاندان پاکش و امام زمان «علیه السلام» ثابت قدم بدارد.