رسوایی عبدالله هاشم یا مکتب نجف؟! قسمت 5
عباس فتحی، مبلغ مکتب نجف، مدعی است: «ما پیروان سید احمدالحسن به کسی حرف زشت نمیزنیم».
اما آیا به راستی این ادعا صحیح است؟!
برای راستی آزمایی این ادعا، قسمت پنجم را حتما ببینید.
متن پیاده شده ویدیو:
آنچه گذشت:
در قسمتهای قبل ضمن بیان مطالبی پیرامون صفحه فیسبوک احمد بصری، مشخص شد که هیچ دلیلی برای صحت انتساب این صفحه به احمد بصری وجود ندارد. سپس به تعدادی از دروغهای مبلغ مکتب نجف یعنی عباس فتحی -ناقصی فک، حدیث جعلى «للبصره خمسه اسماء» و ناراحتی احمد بصری از ایمان عبدالله هاشم- اشاره شد و در نهایت، عباس فتحی سیاق حدیث وصیت را قرینه گرفته و میگوید: سه اسم «عبدالله، احمد و مهدی» مربوط به یک نفر است، نه سه نفر.
ما نیز با تمسک به سیاق حدیث ثابت نمودیم که احمد بصری مدعی دروغین است. سپس با اشاره به تعارضات و سانسورها و تحریفات، ثابت نمودیم که نویسنده این کتابها شخص واحد نبوده و اگر باشد، مدعی دروغین است.
عباس فتحی در ادامه ردیه خود بر عبد الله هاشم چنین میگوید:
گزیدهای از سخنان عباس فتحی، مبلغ فرقه مدعی یمانی/ شاخه مکتب نجف:
آیا سید احمد الحسن در نقد علما این مسیر شما را تجویز کرده یا مسیر ما را؟ تجویز کرده که شما بروید به بزرگان دینی، بزرگان هر دینی، توهین بکنید؟! فحاشی بکنید؟! حرف زشت و زننده بزنید؟! لا والله! فحش دادن چه خاصیتی دارد؟ ما پیروان سید احمد الحسن به کسی حرف زشت نمیزنیم. ما کینهای از کسی نداریم. ما حرف زشت به کسی نمیزنیم. شما حرف زشت میزنی عمدا!
کوتاه سخن این که عباس فتحی در رد عبدالله هاشم و پیروان او، به توهینهای آنها اشاره نموده و این بیاخلاقیها را دلیل بر بطلان آنها اعلام میکند.
اما حقیقت این است که مبلغین مکتب نجف نیز اهل توهین بوده و تفاوت چندانی با عبدالله هاشم ندارند.
اینک چند نمونه از توهینهای مبلغین شاخه مکتب نجف تقدیم میگردد:
عباس فتحی؛ از مبلغین فرقه مدعی یمانی، شاخه مکتب نجف:
شیعه یعنی کسی که حجت امام زمان خودش را بشناسد. خب کسی که حجت امام خودش را نمیشناسد، حجتی که با همه قانون معرفت حجت آمده، این را نمیشناسد و چسبیده به تلنگ مراجعی که برای اثبات تمامشان همهشان با هم یک دانه روایت نداریم حتی ضعیف!
آقای هوشیار من برای شما شخصیت و احترامی قائل نیستم. چرا دروغ بگویم؟ الان شما را حتی از باب تقیه هم به عنوان یک انسان یا به عنوان برادر یا همنوع خودم در خلقت خطاب نمیکنم. من شما را یک انسان دروغگو، کذاب، منافق، شیطان صفت، انسانی که هیچ کدام از ویژگیهای اولیه انسانها و حتی بهائم را ندارد!
احمد اسدی؛ از مبلغین فرقه مدعی یمانی، شاخه مکتب نجف:
در زمان امام حسین علیه السلام فقهای فاسد زمانش در زمان امام مهدی علیه السلام هم منافقین و فاسدین و اینها هستند. آن شخصی که اسم آوردید که اصلا یک شخص منحرف و منافق است، میخواهد با چه کسی مناظره کند؟ نه نماینده دعوت یمانی است نه نماینده آقایون علما، مراجع! میخواهد با چه کسی…؟ خودش با دیوار میخواهد…؟ با یک بیسواد کودنی شبیه خودش، همان آخوند نروک، علی محمدی هوشیار. میخواهند این دو تا… دو تا همسطح و هموزن. دو تا منافق و فاسد. دو تا منافق، فاسد، فاسد العقیدهی منحرف از دین خدا، میخواهند برای هم حالا شلنگ تخته بندازند، اینکه اسمش مناظره نیست. مناظره یعنی پیروان دعوت یمانی، یک کسی میآید میگوید آقا من وهابیام. یک کسی میگوید آقا من قزوینیام، اینها که عقیدهشان با هم یکی است، زیاد فرق ندارد وهابی و قزوینی و اینها… یک کسی نمیدانم از یالقوز آباد سفلی، یک فاسد…
جهت مطالعه یکی از کتابهای علی محمدی هوشیار، به «کتاب درسنامه نقد و بررسی جریان احمدالحسن البصری» منتشر شده در وبسایت یمانی پژوهی مراجعه نمایید.
حسین موسوی؛ از مبلغین فرقه مدعی یمانی، شاخه مکتب نجف:
دلیلی که اینها در قبال حجج الهی این بوزینگانی که چشم و گوش بسته از ملاء و مطرف و سادات و بزرگان تبعیت کورکورانه میکنند، برای مخالفت با حجج الهی میآورند، این است که این مدعی کذاب است. و حفظ پیروان چشم و گوش بستهی خود، آن پیروان چشم و گوش بسته هم قرده و خنازیر! تعبیری که در احادیث داریم. آنها خنازیر هستند مثل خوک، کثیف و پلید هستند. یا مثل بلعم باعورا که با حضرت موسی مخالفت کرد «مَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ» مثل سگ نجس است. و بقیه هم که چشم و گوش بسته دنبالشان هستند، قرده هستند. بوزینگان هستند.
گیلگمش؛ از مبلغین فرقه مدعی یمانی، شاخه مکتب نجف:
سلام خدمت برادر بزرگوار دروغگو! افرادی چون شما باید حذف بشوند. برای چه مثلا بمانید در گروه بخواهید آن ملحد بودن خودتان را نشان دیگران بدهید؟! آخه چه نیازی هست به شما که در یک همچین گروه پاک و طاهری باشد؟ شمایی که از لجن لبریز شدید و دارد لجن از سر…
خاک بر سرت! با این راهی که پیش گرفتی شک نکن هم این دنیا هم آن دنیا عذاب میشود برایت و به قهر جهنم خواهی…
اشکال ندارد. گوش نده احمق بیشعور.
خلاصه این که عباس فتحی یکی از دلایل بطلان عبدالله هاشم و پیروانش را توهینهای آنان ذکر میکند اما جالب اینجاست که اینگونه توهینها – که مختصری از آنها را شنیدید – در سخنان عباس فتحی و دیگر مبلغین مکتب نجف نیز وجود دارد.
جالبتر این که حتی در کتاب «پاسخهای روشنگر» نیز به فحاشی و سوء خلق مبلغین مکتب نجف نیز اشاره شده است. به مدرک پیش رو دقت کنید:

و این هم دروغ دیگری بود از عباس فتحی در مورد خوش اخلاقی خودش و مبلغین دیگر.
چکیده کلیپ در یک نگاه:
1- انشعابات مختلف فرقه مدعی یمانی – رایات سود، جیش الغضب، مکتب نجف، احلاس و…- هیچ دلیلی بر حقانیت خویش ندارند.
جهت آشنایی با شاخهها فرقه مدعی یمانی، به مقاله «شاخههای جریان مدعی یمانی» منتشر شده در وبسایت دارالهدایه مراجعه نمایید.
2- عباس فتحی در دروغی آشکار ناقصی فکش را مربوط به دستگیری سال ۱۳۹۷ اعلام میکند.
3- عباس فتحی همان کسی است که حدیث جعلى «للبصره خمسه اسماء…» را تحویل مخاطبین خویش میدهد لذا گفتن دروغهایی از قبیل ناقصی فک و… برای او مثل آب خوردن میباشد.
4- ماجرای ناراحتی احمد بصری هنگام ایمان آوردن عبدالله هاشم، یکی از دروغهای منتشر شده توسط عباس فتحی است که ضمن ساختن کرامت برای احمد بصری، بطلان عبدالله هاشم را نیز هدف قرار داده است.
۵- عبدالله هاشم ادعا دارد نامش در حدیث وصیت ذکر شده است و عباس فتحی در رد ادعای او، استدلال به سیاق حدیث کرده و از نامهای متعدد امامان دیگر در حدیث وصیت سخن به میان میآورد.
۶- ما هم با استفاده از شیوه عباس فتحی و تمسک به سیاق حدیث وصیت، نکاتی بیان میداریم که بطلان مکتب نجف و فرقه مدعی یمانی با همه انشعاباتش ثابت میشود:
نکته اول: با توجه به سیاق حدیث، وصیت باید به فرزند مستقیم امام زمان (علیه السلام) تسلیم شود.
نکته دوم: طبق حدیث وصیت – البته اگر این حدیث صحیح باشد و نیز اگر بپذیریم که فراز آخرین آن، مربوط به امام زمان (علیه السلام) و فرزند ایشان است – امر وصایت، پس از وفات امام زمان (علیه السلام) به فرزند ایشان منتقل میشود. بر این اساس احمد بصری یقینا مدعی دروغین است زیرا وی هم اکنون خویش را وصی و حجت ناطق زمان اعلام میکند در حالی که هنوز امام زمان (علیه السلام) وفات نکردهاند!!!
7- اگر برای کلمهای دو معنا یا بیشتر وجود داشته باشد، باید قرینهای در بین باشد تا بتوانیم با کمک آن قرینه متوجه شویم که متکلم کدام یک از معانی آن کلمه را قصد کرده است.
8- قرینه ما در تعیین معنای کلمات «ابنه» و «الوفاه»، توجه به سیاق حدیث وصیت است.
9- عبدالله هاشم فقط دو کتاب «التوحید» و «العجل» از کتب منسوب به احمد بصری را قبول دارد و مابقی کتابها را ساخته و پرداخته شاخه مکتب نجف میداند.
۱۰- عباس فتحی در اعتراض به این باور عبدالله هاشم چنین میگوید: «اگر کتابهای مختلف احمدالحسن را ورق بزنید، متوجه میشوید تمام این کتابها از یک عقل و هوش الهی جاری شده است».
۱۱- در حقیقت عباس فتحی با این پاسخ خود، تیشه به ریشه مکتب نجف میزند زیرا با دقت در کتب مختلف احمد بصری، انسان عاقل به این نتیجه میرسد که: «مولف این کتابها یک نفر نبوده و اگر هم باشد، مدعی دروغینی بیش نیست».
۱۲- عباس فتحی یکی از دلایل بطلان عبدالله هاشم و پیروانش را توهینهای آنان اعلام کرده اما ضمن دروغی آشکار، خودش و دیگر مبلغین شاخه مکتب نجف را افرادی مودب معرفی میکند!!!
آری، عباس فتحی در ردیه خود بر رایات سود مطالبی را بیان میکند که این مطالب، بطلان مکتب نجف را نیز اثبات میکند!
به هوش باشید! با فرقهای کاملا شیاد و حرفهای روبرو هستیم!