مقالات

پرداخت خمس در زمان غیبت؛ پاسخ به شبهه احمد اسماعیل و فرقه یمانی

فهرست محتوا

مقدمه

موضوع «پرداخت خمس در زمان غیبت» یکی از مباحث چالشی میان شیعیان در عصر حاضر است، به‌ویژه با ظهور جریان‌هایی مانند فرقه یمانی به رهبری احمد الحسن (احمد اسماعیل بصری) که ادعاهایی نادرست درباره حلیت خمس در دوران غیبت مطرح کرده‌اند. در این مقاله با بررسی دقیق توقیع شریف امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و روایات معتبر شیعی، ادعای مباح بودن خمس برای شیعیان را نقد می‌کنیم. این تحلیل با هدف پاسخ علمی به شبهات فرقه احمد الحسن همبوشی انجام شده و نشان می‌دهد که برداشت‌های انحرافی آنان از متون دینی، فاقد پایه و حجت معتبر است.

شبهه: مباح بودن پرداخت خمس در دوران غیبت

یکی از مواردی که اتباع احمد الحسن همبوشی برای فریب افراد از آن استفاده می‌کنند، مسئله مباح بودن پرداخت خمس در زمان غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

آن‌ها برای کنار زدن اصلی‌ترین مانع خود یعنی علما و مراجع تقلید، به توقیعی از ناحیه مقدسه استناد می‌کنند تا چنین القا کنند که خمس در دوران غیبت حلال است و نیازی به پرداخت آن نیست. به ادعای آنان، مراجع برای پر کردن جیب خود، این مسئله را از مردم مخفی کرده‌اند.

جهت آشنایی با دیدگاه فرقه مدعی یمانی درمورد مراجع و علماء آخر الزمان، به این مقالات منتشر شده در وبسایت مراجعه نمایید:

در این مقاله به بررسی این ادعا می‌پردازیم و تحریفات این فرقه ضاله را که سعی در فریب شیعیان اثناعشری دارند، روشن می‌کنیم.

ابتدا متن کامل توقیع شریف را بدون تقطیع نقل می‌کنیم؛ همان بخشی که اتباع احمد الحسن یمانی برای تحریف استفاده می‌کنند. زیرا اصل توقیع، در واقع خود، پاسخ به ادعای این فرقه انحرافی است و در جواب سوال دیگری از مجموع سوالات اسحاق بن یعقوب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند که خوردن ذره‌ای از اموال ما حرام است.

توقیعِ مورد استناد فرقه مدعی یمانی در مباح بودن خمس

اما متن کامل توقیع به این شرح است:

اسحاق بن یعقوب گوید: از محمّد بن عثمان عمرى درخواست کردم نامه‌اى را که مشتمل بر مسائل دشوارم بود برساند و توقیعى به خط مولاى ما صاحب الزّمان علیه السّلام چنین صادر شد:

خداوند تو را ارشاد کند و پایدار بدارد، امّا سؤالى که در باره منکران از خاندان، و عموزادگان ما کردى، بدان که بین خداى تعالى و هیچ کس خویشاوندى نیست و کسى که مرا انکار کند از من نیست و راه او مانند راه پسر نوح است، امّا راه عمویم جعفر و فرزندانش راه برادران یوسف است.

امّا نوشیدن آبجو حرام است و نوشیدن شلماب که نوعى شربت است مانعى ندارد و امّا اموال شما را نمى‌پذیریم مگر آنکه آن را طاهر سازید هر که خواهد بفرستد و هر که خواهد قطع کند که آنچه خداى تعالى به من داده است بهتر از آن است که به شما داده است.

و امّا ظهور فرج، آن با خداى تعالى است و تعیین کنندگان وقت دروغ مى گویند.

و امّا اعتقاد کسى که مى گوید حسین علیه السّلام کشته نشده است آن کفر و تکذیب و گمراهى است.

و امّا حوادث واقعه، درباره آن مسائل به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنان حجّت من بر شما هستند من نیز حجّت خدا بر آن‌ها هستم.

و امّا محمّد بن عثمان عمرى- که درود خدا بر او و پدرش باد- مورد وثوق من است و کتاب او کتاب من است.

و امّا محمّد بن علىّ بن مهزیار اهوازى، خداى تعالى به زودى قلب او را به صلاح آورد و شکّش را برطرف سازد.

و امّا آنچه را براى ما فرستادى از آن رو مى‌پذیریم که پاکیزه و طاهر است، و بهاى کنیز خواننده حرام است.

و امّا محمّد بن شاذان بن نعیم، او مردى از شیعیان ما اهل البیت است.

و امّا ابو الخطاب محمّد بن أبى زینب اجدع، او و اصحابش ملعونند و با همفکران او مجالست مکن که من از آن‌ها بیزارم و پدرانم نیز از آن‌ها بیزار بودند.

و امّا کسانى که اموال ما را با اموال خودشان در مى‌آمیزند، هر کس چیزى از اموال ما را حلال شمارد و آن را بخورد همانا آتش خورده است.

و امّا خمس، آن بر شیعیان ما مباح است و تا هنگام ظهور امر ما از آن معافند تا ولادتشان پاکیزه شود و نه خبیث.

 و امّا پشیمانى گروهى که در دین خداى تعالى به واسطه آنچه به ما دادند شکّ کردند، ما از هر کسى که فسخ بیعت کند بیعتمان را برداشتیم و نیازى به عطاى شکّ کنندگان نیست.

و امّا علت وقوع غیبت، خداى تعالى مى فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ»، بر گردن همه پدرانم بیعت سرکشان زمانه بود امّا من وقتى خروج نمایم بیعت هیچ سرکشى بر گردنم نیست.

و امّا وجه انتفاع از من در غیبتم، آن مانند انتفاع از خورشید است چون ابر آن را از دیدگان نهان سازد و من امان اهل زمینم همچنان که ستارگان امان اهل آسمان‌ها هستند و از امورى که سودى برایتان ندارد پرسش نکنید و خود را در آموختن آنچه از شما نخواسته‌اند به زحمت نیفکنید و براى تعجیل فرج بسیار دعا کنید که همان فرج شماست و اى اسحاق بن یعقوب! درود بر تو و بر پیروان هدایت باد.

(ترجمه کمال الدین، ج۲، ص۲۴۰)

بررسی استناد فرقه احمد الحسن به توقیع

در این توقیع شریف همانطور که می‌بینید حدود چهارده سوال را اسحاق بن یعقوب مطرح کرده است که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به آن‌ها پاسخ داده‌اند که البته متن سوالات موجود نیست و تنها پاسخ آن‌ها در اینجا موجود است. قسمت مورد استناد همبوشی‌ها این است «و امّا خمس، آن بر شیعیان ما مباح است و تا هنگام ظهور امر ما از آن معافند تا ولادتشان پاکیزه شود و نه خبیث». اما نکته قابل توجه در این توقیع شریف که ادعای فرقه ضاله همبوشی را باطل می‌کند و لذاست که اتباع احمد همبوشی کل این توقیع را نمی‌آورند و آن را تقطیع می‌کنند دقیقا جواب سوال قبل از این مطلب است که حضرت تحریم نموده‌اند استفاده از اموال مربوط به خودشان را که همان خمس است چون امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این زمان اموالی جز خمس ندارند پس مشخص می‌شود که مراد از آن خمسی که در اینجا حلال شمرده شده است مربوط به نوعی از خمس است نه کلیت خمس که در ادامه بحث برایتان واضح خواهد شد.

تناقض در رفتار احمد الحسن

اما قبل از اینکه بخواهیم به پاسخ این شبهه بپردازیم یک نکته‌ای وجود دارد که لازم به تذکر است و آن هم این است:

طبق برداشت اتباع احمد همبوشی از این توقیع شریف، تا هنگام ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پرداخت خمس مباح شده است. لذا تا زمان ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) احدی حق گرفتن خمس را ندارد؛ اما احمد همبوشی بر خلاف این مطلب در کتاب جواب المنیر خودش اتباعش را امر به پرداخت خمس می‌کند.

yamani-sect-khums-claim

حال سوال ما از اتباع احمد همبوشی این است که اگر پرداخت خمس تا زمان ظهور بر شیعیان مباح است احمد همبوشی به چه حقی دستور به پرداخت خمس داده است؟!

حلیت خمس؛ دائمی یا موقتی؟

لازم به ذکر است که این قسم از خمس، مباح بودنش خاص دوران غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیست بلکه از زمان خود امیرالمومنین علی (علیه السلام) این مهم بوده و تا روز قیامت هم خواهد بود.

روایات متعددی وجود دارد که دلالت بر حلیت خمس برای شیعیان دارد، مشروط به اینکه ولادت آنان پاک باشد. اما در کنار این روایات، دسته‌ای دیگر نیز وجود دارد که وجوب پرداخت خمس را در هر شرایطی، بدون استثنا تأکید می‌کنند.

در این مقاله، این دو دسته روایت را به تفصیل مرور و تحلیل خواهیم کرد.

بررسی روایات حلّیت خمس

  • روایت امام باقر (علیه السلام) از امیرالمؤمنین (علیه السلام):

ابوبصیر و زراره و محمد بن مسلم گوید از امام باقر (علیه السلام) شنیدیم که می‌فرمود: امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: مردمان هلاک شدند در شکم و فرج ایشان، زیرا که آن‌ها حق ما را ندادند، و آگاه باشید که شیعیان ما در این خصوص و پدران ایشان در حلیت بوده‌اند. (تهذیب الحکام، ج۴، ص۱۳۷، ح۳۸۶)

  • روایت سالم ابن مکرم از امام صادق (علیه السلام):

سالم ابن مکرم روایت کرده که من در حضور آن حضرت صادق علیه السلام بودم  کسی عرض کرد: «فروج را به من حلال کن». آن حضرت تغیر نمود به او و کسی به آن حضرت گفت: «مقصود او این نیست که راه زنی و قطع طریق کند و از حضور شما سوال می‌کند که برای خودش کنیز بخرد و یا زنی تزویج کند ویا آن که از برای خودش زنی پیدا نماید». حضرت فرمود: «این برای شیعیان ما حلال است حاضر باشند و یا غایب مرده باشند و یا زنده و آن مولود شود تا روز قیامت و این از برای  ایشان  حلال  است  آگاه  باشید  قسم  به خداوند  حلال  نیست  مگر  از برای  کسی  که  ما  حلال  نمودیم برای او». (تهذیب الحکام، ج۴، ص۱۳۷، ح۳۸۴)

  • روایت داود بن کثیر از امام صادق (علیه السلام):

داود بن کثیر روایت کرده‌اند که حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: هم مردمان معاش می‌کنند در زیادتی مظلمه‌ی ما آگاه باشید که ما شیعیان را حلال کردیم از این. (فقیه، ج2، ص۴۵، ح۱۶۶۲)

  • روایت محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام):

از  محمد بن مسلم روایت شده که حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند: شدت مردمان در روز  قیامت آن وقت می‌شود که صاحب خمس قیام کند و بگوید: ای خداوند من از خمس من سوال کن و هر آینه حلال نمودیم به شیعیان خودمان  تا این  که پاک  باشد  ولادت  ایشان  و اولاد  ایشان  از حرام  نباشند. (کافی، ج1، ص۵۴۶)

  • روایت موذن اولاد غیس از امام باقر (علیه السلام):

موذن اولاد غیس روایت کرده‌اند که به حضرت امام باقر علیه السلام عرض کردم: «معنای آیه وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ چیست»؟ حضرت فرمود: «قسم به خداوند، آن غنیمت فایده‌ی اخذ کردن است روز به روز که هر روزی که کسی چیزی نفع نمود و منفعت کرد، خمس آن را بدهد مگر این که پدرم شیعیان را از این حلال کرده تا این که پاک باشد ولادت ایشان». (کافی، ج1، ص۴۵۷، ح۱۰)

  • روایت ابن مغیره از امام باقر (علیه السلام):

ابن مغیره روایت کرده که به آن حضرت باقر علیه السلام عرض کردم: «از برای ما اموالست از غلات و تجارات و مثل این‌ها و من می‌دانم که حق حضرت شما در آن‌ها است»؟  حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند: «ما حلال کردیم به شیعیان تا این که ولادت ایشان پاک باشد و هر که پدر مرا دوست بدارد در حق او حلال است آن چه در دست او است و حاضران  به غایبان برسانند». (تهذیب الحکام، ج۴، ص۱۴۳، ح۳۹۹)

  • روایت فضیل از امام صادق (علیه السلام):

فضیل از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمودند: «هر کس محبت ما را در قلب بیابد شکر کند به خداوند از جهت نعمت اول»؟ عرض کردم «نعمت اول چیست»؟ حضرت فرمود: «پاک شدن ولادت». بعد از آن فرمود: «حضرت امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام به فاطمه زهرا سلام الله علیها روزی فرمود: نصیب خود را از غنیمت که از کفار می‌آورند به ‌شیعیان حلال کن تا این که ولادت ایشان پاک باشد. و بعد از آن حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: ما مادران شیعیان را بر پدران ایشان حلال کردیم تا این که ولادت ایشان پاک باشد». (تهذیب الحکام، ج۴، ص۱۴۳، ح۴۰)

همانطور که ملاحظه می‌شود، در این روایات از حلال بودن خمس بر شیعیان از زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) تا روز قیامت سخن به میان آمده است. در ادامه، توضیح آن را بر اساس سیاق این روایات خواهیم داد.

بررسی روایات وجوب خمس

نکته قابل توجه این است که در کنار این روایات که سخن از حلیت خمس نموده‌اند، روایات فراوانی نیز وجود دارد که فرموده‌اند خمس واجب است و به هیچ عنوان اجازه نپرداختن آن را به شیعیان نداده‌اند. به این روایات توجه کنید:

  • در تفسیر روایی آیه ۹۲ آل عمران اینگونه آمده:

«عن ﺍﻟﻤﻔﻀﻞ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ، ﻗﺎﻝ: ﺩﺧﻠﺖ ﻋﻠﻰ ﺃﺑﻲ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻳﻮﻣﺎ ﻭ ﻣﻌﻲ ﺷﻲ ﺀ ﻓﻮﺿﻌﺘﻪ ﺑﻴﻦ ﻳﺪﻳﻪ، ﻓﻘﺎﻝ: «ﻣﺎ ﻫﺬﺍ»؟ ﻓﻘﻠﺖ: ﻫﺬﻩ ﺻﻠﺔ ﻣﻮﺍﻟﻴﻚ ﻭ ﻋﺒﻴﺪﻙ. ﻗﺎﻝ: ﻓﻘﺎﻝ ﻟﻲ: «ﻳﺎ ﻣﻔﻀﻞ، ﺇﻧﻲ ﻟﺎ ﺃﻗﺒﻞ ﺫﻟﻚ، ﻭ ﻣﺎ ﺃﻗﺒﻠﻪ ﻣﻦ ﺣﺎﺟﺔ ﺑﻲ «2» ﺇﻟﻴﻪ، ﻭ ﻣﺎ ﺃﻗﺒﻠﻪ ﺇﻟﺎ ﻟﻴﺰﻛﻮﺍ ﺑﻪ». ﺛﻢ ﻗﺎﻝ: «ﺳﻤﻌﺖ ﺃﺑﻲ ﻳﻘﻮﻝ: ﻣﻦ ﻣﻀﺖ ﻟﻪ ﺳﻨﺔ ﻟﻢ ﻳﺼﻠﻨﺎ ﻣﻦ ﻣﺎﻟﻪ، ﻗﻞ ﺃﻭ ﻛﺜﺮ، ﻟﻢ ﻳﻨﻈﺮ ﺍﻟﻠﻪ ﺇﻟﻴﻪ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﻘﻴﺎﻣﺔ، ﺇﻟﺎ ﺃﻥ ﻳﻌﻔﻮ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ». ﺛﻢ ﻗﺎﻝ: «ﻳﺎ ﻣﻔﻀﻞ، ﺇﻧﻬﺎ ﻓﺮﻳﻀﺔ، ﻓﺮﺿﻬﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻰ ﺷﻴﻌﺘﻨﺎ ﻓﻲ ﻛﺘﺎﺑﻪ ﺇﺫ ﻳﻘﻮﻝ: ﻟَﻦْ ﺗَﻨﺎﻟُﻮﺍ ﺍﻟْﺒِﺮﱠﱠ ﺣَﺘﱠﱠﻰ ﺗُﻨْﻔِﻘُﻮﺍ ﻣِﻤﱠﱠﺎ ﺗُﺤِﺒﱡﱡﻮﻥَ ﻓﻨﺤﻦ ﺍﻟﺒﺮ ﻭ ﺍﻟﺘﻘﻮﻯ، ﻭ ﺳﺒﻴﻞ ﺍﻟﻬﺪﻯ، ﻭ ﺑﺎﺏ ﺍﻟﺘﻘﻮﻯ، ﻭ ﻟﺎ ﻳﺤﺠﺐ ﺩﻋﺎﺅﻧﺎ ﻋﻦ ﺍﻟﻠﻪ، ﺍﻗﺘﺼﺮﻭﺍ ﻋﻠﻰ ﺣﻠﺎﻟﻜﻢ، ﻭ ﺣﺮﺍﻣﻜﻢ، ﻓﺴﻠﻮﺍ ﻋﻨﻪ، ﻭ ﺇﻳﺎﻛﻢ ﺃﻥ ﺗﺴﺄﻟﻮﺍ ﺃﺣﺪﺍ ﻣﻦ ﺍﻟﻔﻘﻬﺎﺀ ﻋﻤﺎ ﻟﺎ ﻳﻌﻨﻴﻜﻢ «3» ﻭ ﻋﻤﺎ ﺳﺘﺮ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻜﻢ».»

ترجمه: مفضّل بن عمر می‌گوید: روزی بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و چیزی هم همراهم بود. آن را جلوی امام گذاشتم. پرسید: «این چیست»؟ گفتم: «این هدیه بردگان و بندگان تو است». فرمود: «ای مفضّل! پذیرش این و دیگر چیزهایی که می‌پذیرم از روی نیاز من به آن‌ها نیست؛ آن را می‌پذیرم تا بدان پاک شوند». سپس ادامه داد و گفت: «از پدرم شنیدم: اگر یک سال بر هر کس بگذرد و از مال او چیزی به ما نرسد، چه کم باشد چه زیاد خداوند در روز قیامت به او نگاه نمی‌کند مگر این که او را مورد عفو قرار دهد». سپس فرمود: «ای مفضّل! این از فرائضی است که خداوند آن را بر شیعیان ما واجب گردانیده است؛ همچنان که در کتابش فرموده است: «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ». آن بِرّ و پاکی و آن تقوی و راه هدایت و آن دروازه تقوی ما هستیم. دعای ما بر خدا پوشیده نمی‌ماند. بر حلال و حرام خود اکتفا کنید و از خداوند، درخواست کنید. بر حذر می‌دارم شما را از این که از احدی از فقها چیزی بپرسید که به شما مربوط نباشد و یا این که خداوند آن را از شما پنهان داشته باشد».

(تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۰۷، ح۸۵ / تفسیر البرهان، ج۳، آیه۹۲، آل عمران)

طبق این روایت، امام صادق (علیه السلام) تصریح می‌کنند اگر کسی یک سال بر او بگذرد و خمس خود را نپردازد، پدرم در قیامت به او نگاه نمی‌کند.

  • روایت امام جعفر صادق (علیه السلام) درباره حرمت صدقه و وجوب خمس:

امام جعفر صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:

«اَلصَّدَقَهُ عَلَیْنا حَرامٌ وَ الْخُمْسُ لَنا فَریضَهٌ»

ترجمه: صدقه بر ما حرام است و خمس براى ما (خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله) واجب می‌‏باشد.

(وسائل الشیعه، 6، 337)

در این روایت نیز امام صادق (علیه السلام) بر وجوب پرداخت خمس تصریح می‌کنند.

  • روایت امام رضا (علیه السلام) درباره خمس به عنوان پشتوانه مالی دین:

«کَتَبَ رَجُلٌ مِنْ تُجَّارِ فارْسْ مِنْ بَعْضِ مَوالى اَبِى الْحَسَنِ الرِّضا علیه‏السلام یَسْأَلُهُ الْاِذْنَ فِى الْخُمْسِ فَکَتَبَ اِلَیْهِ: … اِنَّ الْخُمْسَ عَوْنُنا عَلى دینِنا وَ … فَلا تَزْوُوهُ عَنَّا وَ لا تُحَرِّمُوا اَنْفُسَکُمْ دُعاءَنا ما قَدَرْتُمْ عَلَیْهِ…»

ترجمه: مردى از تاجران منطقه فارس که از دوستان امام‏ رضا علیه‏ السلام بود به حضرت نامه‏اى نوشت و از او خواست اجازه تصرف در خمس به وى بدهد. امام رضا علیه‏ السلام در (پاسخ) نوشت: … خمس پشتوانه مالى بر دین ماست و … آن را از ما باز نگیرید و تا توان دارید خود را از دعاى ما محروم نسازید.

(تهذیب، 4، 139)

در این روایت نیز امام رضا (علیه السلام) در جواب کسی که از حضرت اجازه نپرداختن خمس را کرده است، صراحتاً تقاضای او را رد می‌کنند.

  • روایت امام رضا (علیه السلام) در رد درخواست حلال کردن خمس:

«قَدْ قَدِمَ قَوْمٌ مِنْ خُراسانَ عَلى اَبِى الْحَسَنِ الرِّضاعلیه‏السلام فَسَأَلُوهُ اَنْ یَجْعَلَهُمْ فى حِلٍّ مِنَ الْخُمْسِ فَقالَ‏علیه‏السلام: … لا نَجْعَلُ لانَجْعَلُ لِاَحَدٍ مِنْکُمْ فى حِلٍّ».

ترجمه: گروهى از مردم خراسان خدمت امام هشتم رسیدند و از او خواستند خمس را براى آنان حلال کند (ببخشند). امام‏ علیه‏ السلام فرمود: حلال نمى‏‌کنیم ، حلال نمى‌کنیم براى هیچ یک از شما حلال نمى‏‌کنیم.

(وسائل الشیعه، 6، 376)

در این روایت نیز امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به درخواست جمعی از اهل خراسان که خواستار حلال کردن خمس بودند، به صراحت می‌فرمایند: «حلال نمی‌کنم، حلال نمی‌کنم برای هیچ یک از شما حلال نمی‌کنم.».

  • روایت امام کاظم (علیه السلام) به حمّاد بن عیسی درباره جایگاه خمس:

«و عنه، عن أبیه، عن حمّاد بن عیسى، عن بعض أصحابنا، عن العبد الصالح علیه‌السلام قال :… و إنّما جعل الله هذا الخمس خاصه لهم دون مساکین الناس وأبناء سبیلهم عوضاً لهم من صدقات الناس تنزیهاً من الله لهم لقرابتهم برسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله، وکرامه من الله لهم عن أوساخ الناس، فجعل لهم خاصه من عنده ما یغنیهم به عن أن یصیّرهم فی موضع الذلّ والمسکنه»

ترجمه: امام علیه السلام در روایتى مى‌فرماید: خدا خمس را براى یتیمان و مستمندان خانواده پیامبر صلى الله علیه و آله قرار داده، نه براى یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان مردم دیگر، تا جایگزین صدقات مردم باشد، و آنان را از اینکه چرک دست مردم را دریافت کنند برتر شمرد تا حرمت آنان را به خاطر نزدیکى به پیامبر صلى الله علیه و آله نگه دارد. پس این حق، ویژه آنان است، تا آنان را از خوارى و فرودستى در برابر مردم بى‌نیاز سازد.

(وسائل الشیعه ط-آل البیت، الحر العاملی الشیخ أبو جعفر، ج9، ص513)

در این روایت نیز امام کاظم (علیه السلام) به حمّاد بن عیسی تاکید می‌کند به پرداخت خمس و اهمیت آن.

  • روایت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دوران غیبت صغری:

«و عن محمّد بن أحمد الخزاعی، عن أبی علی بن أبی الحسین الأسدی، عن أبیه قال: ورد علی توقیع من محمّد بن عثمان العمری ابتداء لم یتقدّم سؤال: بسم الله الرحمن الرحیم، لعنه الله والملائکه والناس أجمعین على من استحلّ من مالنا درهماً»

ترجمه: حضرت ولى عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دوران غیبت صغرى درباره سؤالى که از خمس شده بود چنین پاسخ داد:  «لعنت خدا و فرشتگان و مردم بر کسانى باد که یک درهم از اموال ما را حلال بشمرند…»

(وسائل الشیعه ط-آل البیت، الحر العاملی الشیخ أبو جعفر، ج9، ص541)

در این روایت نیز که از امام زمان (علیه السلام) و از علی بن حسین اسدی وارد شده است، امام زمان (علیه السلام) صراحتاً فرمودند: «لعنت خدا و فرشتگان و مردم بر کسانی باد که یک درهم از اموال ما را حلال بشمرد»..

  • روایت امام جواد (علیه السلام) درباره بازخواست خرج کننده خمس:

على بن ابراهیم از پدرش گفت: من نزد امام جواد (علیه السلام) بودم که صالح بن محمد بن سهل نزد آن حضرت آمد و او در قم براى آن حضرت متصدى وقف بود و به آن حضرت عرض کرد: «اى آقاى من مرا از ده هزار حلال کن که من آن را خرج کردم» به او فرمود: «بر تو حلال» و چون صالح بیرون رفت، ابو جعفر (علیه السلام) فرمود: «یکى از این مردم بر اموال آل محمد و أیتام و مستمندان آن‌ها و فقرایشان و أبناى سبیلشان بر مى‌‌جهد و آن را مى‌‌خورد و مى‌‌برد و سپس نزد من مى‌‌آید و مى‌‌گوید: مرا حلال کن. آیا به نظر تو مى‌‌پندارد که من مى‌‌گویم: حلالت نمى‌‌کنم؟ به خدا که در روز رستاخیز خداوند فوراً از آن‌ها بازخواست مى‌‌کند».

(کافی، ج۲، ص۵۵۷)

در این روایت هم گر چه امام جواد (علیه السلام) بعد از درخواست صالح بن محمد بن سهل آنچه را او از خمس خرج کرده بود بخشیدند، اما در انتها تصریح کردند که خرج کردن خمس حرام است و خرج کننده آن بازخواست خواهد شد.

تعارض ظاهری روایات و راه حل آن

همانطور که ملاحظه کردید، ما در اینجا دو دسته روایت داریم: یک دسته از حلال بودن خمس بر شیعیان سخن به میان آورده‌اند و دسته دیگری از حرمت شدید برای نپرداختن خمس سخن گفته‌اند. در اینجا ابتدا می‌خواهیم بدون در نظر گرفتن سیاق روایات و دلالت آن‌ها به این تعارض نگاه کنیم.

وقتی دو روایت متعارض با هم وجود دارد، اگر وجه جمعی برای آن نباشد، یکی از راه‌های حل تعارض ارائه آن‌ها به قرآن است. هر کدام که مخالف قرآن بود را نمی‌پذیریم و آن که موافق قرآن باشد را می‌پذیریم. چنانچه در روایات نیز به عدم پذیرش روایت مخالف قرآن تاکید شده است.

اصل مطابقت حدیث با قرآن

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ خَطَبَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِمِنًى فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ مَا جَاءَکُمْ عَنِّی یُوَافِقُ کِتَابَ اللَّهِ فَأَنَا قُلْتُهُ وَ مَا جَاءَکُمْ یُخَالِفُ کِتَابَ ‏اللَّهِ فَلَمْ أَقُلْهُ».

ترجمه:‏ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: پیامبر (صلی الله علیه و آله) در منی خطبه‌ای ایراد نموده و فرمودند:  ای مردم! هر آنچه که ‏از من به سوی شما آمد و موافق کتاب خدا بود، پس من آن را گفته‌ام و آنچه که به سوی شما آمد و مخالف کتاب خدا بود، پس ‏من آن را نگفته‌ام.

(کافی، ج1، ص69،  ح5)

یونس می‌گوید:

احادیث زیادی که از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام شنیده بودم به امام رضا علیه السلام عرضه کردم. ایشان بخش زیادی از احادیث منسوب به امام صادق علیه السلام را انکار نموده، فرمود: خدا ابو الخطاب را لعنت کند او بر امام صادق علیه السلام  دروغ می‌بست و اصحابش آن دروغ‌ها را لا به لای کتب اصحاب امام صادق علیه السلام جا دادند، پس احادیث مخالف قرآن را بر ما نپذیرید.

(رجال کشی – اختیار معرفه الرجال، ص۲۲۴)

چنانچه در این دو روایت وارد شده است، حدیث مخالف قرآن باید کنار گذاشته شود.

حال با توجه به این مطلب و با توجه به تعارض ظاهری که در این دو دست روایت وجود دارد، باید ببینیم کدام یک موافق قرآن و کدام مخالف قرآن است.

وجوب خمس در قرآن

خداوند تبارک و تعالی می‌فرمایند:

«وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَئ فَاَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُربى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینَ وَابْنِ السَّبیلِ اِنْ کُنْتُمْ امَنْتُمْ بِاللَّهِ…»

ترجمه: بدانید آنچه را بدست می‌آورید خمس آن مال خدا و رسول و خویشان او و یتیمان و فقیران و در راه‏ماندگان است اگر به خدا ایمان دارید.

(انفال، 41)

جمع‌بندی روایات حلیت و حرمت خمس

طبق آیه ۴۱ سوره انفال، پرداخت خمس واجب است و لذا اگر بخواهیم به دید تعارض به این روایات نگاه کنیم، قطعاً باید روایات حلیت خمس را کنار بگذاریم و به آن‌ها توجه نکنیم.

اما اگر بخواهیم آن دسته از روایاتی را که دال بر حلیت خمس است را با روایات حرمت مصرف کردن خمس جمع کنیم، پس عرض می‌شود:

1. حلال شدن خمس غنائم دارالحرب در زمان ائمه:

اولاً اینکه مراد از حلال کردن خمس در اغلب این احادیث، خمس غنائم دارالحرب است که در زمان سلاطین بنی امیه و بنی عباس در جنگ‌ها و جهادها از کفار به دست آن سلاطین افتاده بود، اموال و کنیزان آن‌ها را خمس نداده بودند و در آن اموال تصرف می‌کردند و از آن‌ها به دست شیعیان می‌رسید با بیع و شراء یا بذل کردن به شیعیان از آن سلاطین و منسوبین آن‌ها. پس حضرات ائمه علیهم السلام خمس آن غنائم را به شیعه حلال کرده تا اینکه ولادت ایشان از آن کنیزان و از مهریه قرار دادن آن اموال پاک و حلال باشد.

2. تخفیف وجوب پرداخت خمس منفعت روزانه برای شیعیان:

مراد از حلال شدن خمس به شیعه، خمس هر فایده و منفعت است روز به روز. چنانکه در حدیث مؤذن اولاد غیس حضرت صادق علیه السلام در معنای آیه خمس فرمود که مراد از غنمیت در آیه منفعت کردن هر روز است مگر اینکه پدرم خمس دادن هر روز را به شیعه حلال کرده است.

یا چنانکه در حدیث ابن سنان آن حضرت می‌فرماید: حتی خیاط اگر لباس را بر پنج دانق می‌دوزد از برای ما یک دانق است مگر اینکه ما به شیعیان حلال کردیم که ولادت ایشان پاک باشد یعنی هر روز از هر فائده باید خمس می‌دادند و لکن ما به شیعیان دادن خمس را در هر روز از هر فائده گذشت نمودیم و حلال کردیم و به ایشان گفتیم که وجوب خمس به شما بعد از مؤنه یکسال است.

چنانکه در احادیث گذشت که خمس بعد از مؤنه و بعد از خراج سلطان است و معنای احادیث حلال شدن خمس این است در بعضی از آن‌ها.

3. شواهد روایی بر استمرار وجوب خمس در اموال غیر از غنائم و عایدات روزانه:

اگر حضرات ائمه علیهم السلام مطلق خمس را به شیعیان حلال کرده بودند:

چرا حضرت رضا علیه السلام در حدیث محمد بعد از سؤال کردن قومی از اهل خراسان حلال کردن خمس را به ایشان فرمود که این محال است؟

و چرا حضرت جواد علیه السلام به صالح حلال نکردند در حدیث ابراهیم بن هاشم؟

و چرا حضرت صاحب الزمان علیه السلام در حدیث اسدی حلال نفرمودند و لعنت کردند به کسی که خمس را ندهد؟

و چرا حضرت باقر علیه السلام و حضرت صادق علیه السلام فرمودند که حلال نیست به کسی چیزی را بخرد تا اینکه حق ما را از خمس به ما رساند، و غیر از این احادیث که در سابق ذکر شد؟

پس به قرینه این احادیث، خمس حلال شده غیر از خمس عایدات املاک و صناعات و تجارات است و آن حلال شده فقط خمس غنائم دارالحرب و خمس عایدات هر روز است.

4. خمسِ حلال‌شده؛ ناظر به مالیات‌های ناحق سلاطین، نه عایدات شخصی شیعه:

مراد از خمس حلال شده آن است که سلاطین بنی امیه و بنی عباس از شیعیان اخذ کرده بودند و حق آن‌ها نبوده و حضرات ائمه (علیهم السلام) دوباره از شیعیان اخذ نکرده و به ایشان حلال نمودند.

چنانکه در فقیه و تهذیب و مقنعه از یونس روایت کرده‌اند که در حضور حضرت صادق علیه السلام بودم که کسی از قماطین وارد شد و گفت: «فدایت شوم، در دست ما اموال و ارباح و تجارات واقع می‌شود و ما می‌دانیم که حق حضرت شما در آن‌ها است و ما از رسانیدن آن تقصیر نموده‌ایم». آن حضرت فرمود: «اگر ما شما را تکلیف بکنیم در امروز به دادن خمس پس ما در حق شما انصاف نکرده‌ایم».

(فقیه، ج۲، ص۴۴، ح۱۶۵۹)

و از این حدیث ظاهر است که از ایشان خمس را سلاطین گرفته بودند.

چنانکه در کافی در حدیث ابراهیم همدانی روایت کرده که از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند از کسی که این سلاطین زکوه مال او را و خمس آنچه از معادن بدست او می‌آید اخذ می‌کنند آیا این زکوه و خمس از او محسوب است یا نه؟ حضرت فرمود: بلی حساب است.

(کافی، ج۱، ص۵۴۷)

پس مراد از بعضی احادیث حلال شدن خمس به شیعیان این خمس است نه هر خمس عایدات هر کس.

5. نقش خمس در معیشت بنی‌هاشم:

در احادیث زکات و خمس وارد شده است که:

زکات بر بنی هاشم و اقربای حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) حرام است و در عوض زکات، خداوند به ایشان خمس را قرار داده؛ تا اینکه فقرا و مساکین و ایتام و ابناء سبیل ایشان مثال فقرا سایر مردمان گرسنه و محتاج و در شدت فقر و در مقام هلاکت نباشند.

پس بنابراین، اگر خمس را حضرات ائمه (علیهم السلام) به مردمان حلال فرمایند و زکات نیز بر بنی هاشم حرام باشد، پس فقرای بنی هاشم چه تکلیف دارند؟

آیا دزدی نمایند و یا قطاع طریق شوند و یا اموال مردمان را غصب بکنند و سد جوع و رفع هلاکت نمایند؟

و یا اینکه از انتساب ایشان به حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) باید از گرسنگی و برهنگی و از گرما و سرما جان بدهند و تلف شوند و کدام صاحب شعور این حکم را می‌تواند بکند و فتوا بدهد به مردن اولاد حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله)؟!

6. تناقض ادعای حلیت دائمی خمس با سیره عملی امامان و نوّاب خاص:

اگر خمس را حضرات ائمه (علیهم السلام) تا به روز قیامت حلال کرده بودند چنانکه در حدیث سالم بن مکرم وارد است، پس نایبان حضرت صاحب الامر (علیه السلام) و خود آن حضرت در زمان پدرش حضرت عسکری (علیه السلام) از اهل قم چطور خمس را اخذ می‌کردند و همان چهار نایب آن حضرت از شیعیان چه مال بود که در هر سال دریافت می‌نمودند و به فقرای سادات می‌رساندند؟!

7. تقدّم قرآن و احادیث متواتر بر روایات معارض در مسئله خمس:

چنانچه سابقاً نیز عرض کردیم، حدیث مخالف قرآن را طبق فرمایشات حضرات معصومین (علیهم السلام) باید کنار گذاشته و به آن اعتنایی نکنیم و گفتیم که: آیه شریفه «و اعلموا انما غنمتم من شئ» صراحت دارد در وجوب خمس و احادیث بسیار نیز صریح است و چنانچه در ابتدای بحث ذکر شد در مقابل آیه و احادیث کثیره چند حدیث وارد شده که خمس را ما به شیعیان حلال کردیم.

آیا کدام یکی از احادیث قوی‌تر و صحیح‌تر و خوب‌تر است که ما اخذ به آن نماییم و عمل به آن بکنیم؟

آیا ما باید به آن احادیث تمسک بکنیم که با قرآن مخالف است و یا به آن‌ها چنگ بزنیم که موافق قرآن است و چه قدر در احادیث وارد شده است و ما پیش‌تر دو نمونه آن را آوردیم که شما احادیث ما را به قرآن نشان بدهید هر کدام با قرآن موافق باشد به آن عمل بکنید و هر کدام با قرآن مخالف باشد از آن اعراض بکنید و قرآن نص واضح است در وجوب آن.

و بعد از حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) نسخ ممکن نیست و برداشته شدن حکم آیه جایز نیست و حرام است و اگر مطلق خمس و از جمیع عایدات حلال باشد حکم آیه نسخ می‌شود.

و اگر بودن خمس اختصاص داشته باشد بر آن صورت‌ها که سابقاً در جواب اول و دوم ذکر شد در این تخصیص می‌شود به احادیث حلال شدن خمس در بعضی موارد و نسخ نمی‌شود.

و این طور جمع کردن در بین آیه و احادیث از واجبات شرعیه است.

و اما آیه ترک کردن و به حدیث عمل نمودن که نسخ باشد از منکرات دینیه است و تا به حال از علمای اسلام کسی این حکم را نکرده است.

khums-ruling-during-occultation-ahmad-al-hassan-response

نظر علامه مجلسی در مورد اباحه خمس

در آخر پاسخ علامه مجلسی غواص معارف اهل بیت (علیهم السلام) را نیز در این زمینه می‌آوریم:

علامه مجلسی (رحمت الله علیه) در کتابش چنین نوشته:

«و جمعی گفته‌اند که در زمان غیبت ائمه علیهم السلام این حصه را بر شیعیان حلال کرده‌اند.  و این بی‌وجه است زیرا که از حضرت صاحب الامر علیه السلام روایت صریحی نرسیده است که بر شیعیان حلال کرده باشد بلکه خلافش ظاهر است.  زیرا که در زمان غیبت صغرا که هفتاد سال و کسری بود نایبان آن حضرت، اعنی عثمان عمروی و پسر او محمد و حسین بن روح و علی بن محمد سمری رضی اللّه عنهم حصه آن حضرت را بلکه جمیع خمس را از شیعیان می‌گرفتند و به فرموده آن حضرت به مردم می‌دادند. و ظاهر آن است که در این زمان نیز نائب عام آن حضرت که علمای ربانی و محدثان و حاملان علوم ایشان‌اند باید بگیرند و به سادات که عیال آن حضرت‌اند برسانند، و الا باید که سادات که اشرف خلق‌اند، یا از گرسنگی بمیرند، یا سائل به کف شوند، و از همه کس ذلیل‌تر باشند، زیرا که زکات و صدقات واجب بر ایشان حرام است، و خمس را به عوض آن به ایشان داده‌اند».

همچنین ایشان در فتوایی که در این زمینه در خصوص مستحق خمس مطالبی رو فرمودند که قابل تامل است.

فتوای علامه مجلسی در مورد پرداخت خمس در زمان غیبت

مستحق خمس کیست؟

مشهور میان علما آن است که شش حصه می‌شود، چنانچه ظاهر آیه است، و حصه خدا و رسول و ذوی القربی که نصف خمس است بعد از حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله از امام زمان علیه السلام است. و نصف دیگر سه حصه می‌شود که به یتیمان سادات و مسکینان سادات و ابناء سبیل سادات می‌دهند.

و مراد از سید موافق مشهور کسی است که منسوب باشد از جانب پدر به عبد المطلب، و تفسیر مسکین و ابن سبیل در زکات گذشت، و در یتیم احوط آن است که پریشان باشد، و ابن سبیل را آن قدر می‌دهند که به شهر خود رود.

و از احادیث معتبره ظاهر می‌شود که در زمان حضور امام علیه السلام جمیع خمس را به خدمت آن حضرت می‌برده‌اند، و حضرت نصف را خود بر می‌داشته‌اند و نصف را به آن سه فرقه سادات می‌داده‌اند که مذکور شد، و به هر یک به قدر کفایت ایشان در یک سال می‌داده‌اند، و آنچه زیاد می‌آمده خود بر می‌داشته‌اند، و اگر وفا نمی‌کرده از حصه خود تتمه را می‌داده‌اند، و ایشان به منزله عیال امام بوده‌اند.

و در زمان غیبت احوط آن است که حصه سادات را به عالم عادل اثنا عشری بدهند که به سادات برساند به قدر احتیاج ایشان.

و اما نصف دیگر خمس که حصه آن حضرت است در زمان غیبت خلاف است، و مشهور آن است که به عالم عادل باید داد که بر سبیل تتمه به نیابت آن حضرت به سادات بدهد، و اگر چیزی زیاد آید حفظ کند و بعد از خود به عالم دیگر بدهد که اگر سید پریشانی بیابد بدهد، و الا از برای آن حضرت ضبط کند، و این فرض در این زمان‌ها بسیار بعید است، زیرا که سادات پریشان بسیار است و خمس دهندگان کم.

و جمعی گفته‌اند که در زمان غیبت ائمه علیهم السلام این حصه را بر شیعیان حلال کرده‌اند.

و این بی‌وجه است زیرا که از حضرت صاحب الامر علیه السلام روایت صریحی نرسیده است که بر شیعیان حلال کرده باشد بلکه خلافش ظاهر است.

زیرا که در زمان غیبت صغرا که هفتاد سال و کسری بود نایبان آن حضرت، اعنی عثمان عمروی و پسر او محمد و حسین بن روح و علی بن محمد سمری رضی اللّه عنهم حصه آن حضرت را بلکه جمیع خمس را از شیعیان می‌گرفتند و به فرموده آن حضرت به مردم می‌دادند.

و ظاهر آن است که در این زمان نیز نائب عام آن حضرت که علمای ربانی و محدثان و حاملان علوم ایشان‌اند باید بگیرند و به سادات که عیال آن حضرت‌اند برسانند، و الا باید که سادات که اشرف خلق‌اند، یا از گرسنگی بمیرند، یا سائل به کف شوند، و از همه کس ذلیل‌تر باشند، زیرا که زکات و صدقات واجب بر ایشان حرام است، و خمس را به عوض آن به ایشان داده‌اند.

و به سبب اختلافی که در میان علما بهم رسیده است بعضی از علمای عصر اغنیا را جرأت داده‌اند بر منع خمس، باعث این شده است که اکثر سادات به فقر و فاقه می‌گذرانند، و حقوق ایشان و اجداد ایشان بر ذمت اغنیا می‌ماند.

و بر تقدیری که امام بر ایشان رحم کرده باشد در زمان‌های تقیه و خوف و تعدیات که از خلفای جور بر ایشان می‌شد و حلال کرده باشد، ایشان چگونه بر خود هموار می‌کند که عیال و خویشان و اقارب امام خود را در فقر و اضطرار بینند و بر ایشان رحم نکنند، و باز در قیامت امید شفاعت از ایشان داشته باشند، و حال آن که فرموده‌اند که بدترین احوال مردم در روز قیامت وقتی خواهد بود که صاحبان خمس برخیزند و بگویند پروردگارا خمس خود را می‌خواهیم.

و حضرت صادق علیه السلام فرمود: من یک درهم خمس را از شما می‌گیرم و حال آن که مال من از همه اهل مدینه بیشتر است، و نمی‌گیرم مگر از برای آن که شما پاک شوید از گناه و از حقوق ما،

و حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله فرمود: هر که احسانی به احدی از اهل بیت من بکند من مکافات می‌دهم او را در قیامت.

و اکثر علما بر آن‌اند که اگر صاحب مال خود حصه امام علیه السلام را به سادات بدهد بری الذمه نمی‌شود مگر آن که دستش به عالم محدث عادل نرسد، و به گمان فقیر همه خمس این حکم دارد.

(نظم اللئالی، ص355 و 366)

توضیحات علامه مجلسی (رحمت الله علیه) به قدر کافی واضح و روشن است و جواب افراد بی‌سوادی که به راحتی می‌گویند خمس در زمان غیبت برای شیعیان حلال شده توسط ایشان داده شده.

خمس و اعلام حساب بانکی از طرف احمد الحسن بصری

در دیدگاه همبوشی‌ها اگر خمس به شیعیان حلال شده (اباحه خمس) و دادن خمس به مراجع را حرام می‌دانید، پس اعلام شماره حساب بانکی از طرف احمد اسماعیل جهت واریز خمس چه معنایی دارد؟

پاسخ احمد اسماعیل بصری به شبهه خمس:

احمد اسماعیل بصری در «جواب منیر، جزء السابع، سوال ۷۲۷، ص۸۳» چنین پاسخ می‌دهد:

«لیس ضروره ان تصل اموال الخمس الی خلیفه الله (خودش) المباشره فقد وضعت موسسه لجمیع اموال الخمس و الصدقات… عن طریق الحسابات البنکیه (حساب‌های بانکی) الموضوعه لهذالامر او یمکنک ان تسلمه لمکتب الدعوه الموجودفی النجف (یعنی ناظم عقیلی و حسن حمامی)».

ترجمه: ضرورتی ندارد حضوری خمس را به خلیفه خدا برسانید (یعنی خودش). موسسه‌ایی قرار دادم برای جمع‌آوری اموال خمس و صدقات که از طریق حساب‌های بانکی واریز کنید یا به مکتب نجف (عقیلی و حمامی) تحویل دهید.

بنابراین احمد اسماعیل بصری حرفش این است که: دادن خمس واجب است، اما در زمان غیبت دادن خمس ضرورتی ندارد. دادن خمس به من واجب است، اما به مراجع حرام است. خمس را باید مستقیم به معصوم یا نماینده او که من باشم بدهید. من هم در غیبت هستم. در غیبت امام زمان، خمس مباح است، اما من که غیبت کردم خمس مباح نیست؛ باید به من بدهید. من که در غیبت هستم، مستقیماً نمی‌توانید به من خمس بدهید، پس به نماینده من (ناظم العقیلی و حسن حمامی) بدهید. اما در غیبت امام زمان به نماینده او ندهید؛ حرام است.

حالا فرض این سخنان احمد اسماعیل قبول شد؛ آن‌ها هفت فرقه هستند با احمد چند شخصیته، حالا به کدوم احمد خمس بدهیم؟ احمد مکتب، احمد رایات سود، احمد احلاس، احمد جیش الغضب، احمد فرقه زلیخا، یا راه را نزدیک کنیم: احمد تلگرام؟!

تحلیل و بررسی روایات مربوط به خمس

برای درک صحیح وجوب پرداخت خمس در زمان غیبت، نکات زیر را باید در نظر گرفت:

1. تشخیص روایات صحیح:

امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده‌اند: «در زمان خود پیامبر بر ایشان دروغ بسته شد تا آنکه میان مردم به سخنرانى ایستاد و فرمود: ای مردم دروغگویان بر من زیاد شده‏اند… بعد از پیامبر نیز بر ایشان دروغ بسته شد». (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏1، ص62، ح1).

بنابراین، همه روایاتی که در کتاب‌ها ثبت شده‌اند، صحیح نیستند. برای تشخیص روایت صحیح، باید معیاری داشت که یا از خود دین به دست آید و یا از عقل. معیاری که دین معرفی کرده و عقل نیز می‌پذیرد، عدالت و وثاقت راوی است و معیاری که عقل می پذیرد نیز همین می باشد.

۲. بررسی اعتبار راوی روایت اباحه خمس:

راوی حدیثی که می‌گوید امام زمان علیه السلام خمس را مباح کرده‌اند، کاملاً ناشناخته است؛ به گونه‌ای که در میان ده‌ها هزار روایت، فقط و فقط همین یک روایت از او نقل شده و هیچ‌کس از علمای راوی‌شناس او را نمی‌شناسد. پس چگونه می‌توانیم به روایتی که تنها او نقل کرده، اعتماد کنیم؟

3. عدم ثبت روایت اباحه خمس در کتب معتبر:

شیخ صدوق این روایت را با واسطه، از شیخ کلینی ثبت کرده، در حالی که در خود کتاب شیخ کلینی به نام «کافی» چنین روایتی وجود ندارد.

نکته دیگر اینکه خود شیخ صدوق، که تنها نقل‌کننده این حدیث است، در کتاب «من لا یحضره الفقیه» (که در مقدمه‌اش گفته فقط احادیث صحیح را می‌آورد)، نه تنها این حدیث را ثبت نکرده، بلکه روایات وجوب پرداخت خمس و موارد تعلق خمس را ثبت نموده است. همچنین، شیخ کلینی نیز فقط روایات وجود خمس و موارد آن را ثبت نموده است.

4. تناقض با سیره نواب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف):

شیخ کلینی هم‌دوره هر چهار نائب امام زمان علیه السلام بوده و کتابش را در زمان آن‌ها نگاشته است. اگر چنین چیزی (اباحه خمس) از امام زمان علیه السلام رسیده بود، در باب خمس، روایات وجوب آن را ثبت نمی‌کرد، بلکه می‌نوشت: «چون خمس به دستور امام زمان حلال شده، دیگر دانستن موارد وجوب آن لازم نیست و من روایات خمس را ثبت نمی‌کنم».

همچنین، روایت حلال شدن خمس طبق سندی که ثبت شده، در زمان نائب دوم (محمد عثمان) صادر شده، در حالی که شیخ صدوق در همان کتابی که این روایت را ثبت کرده، روایات دیگری آورده که در زمان نائب سوم، اموال متعلق به امام زمان علیه السلام توسط شیعیان به او داده می‌شده است. اگر در زمان نائب دوم چنین حدیثی درباره حلال شدن خمس صادر شده بوده، پس چگونه نائب سوم باز هم خمس می‌گرفته‌اند؟

مفهوم «اباحه خمس» و ارتباط آن با «طیب شدن ولادت»

متن حدیث حلال شدن خمس اینگونه است: «خمس برای شیعیان ما حلال شده تا ولادت آن‌ها طیب شود و خبیث نگردد».

اما به راستی چه ربطی بین حلال شدن خمس با طیب شدن ولادت وجود دارد؟ توجه شود که نمی‌گوید خمس حلال شده تا مال حرام به کودکان داده نشود، بلکه می‌فرماید اصل ولادت کودکان شیعه خبیث نباشد. این به چه معناست؟

ربطی که بین حکم امام با موضوع امام می‌توان یافت این است که خمس یک ربطی به مادر این بچه‌ها داشته باشد که اگر حلال شود، کودکان این مادرها حلال‌زاده و طیب‌الولاده هستند و اگر خمس حلال نشود، کودکان این مادرها خبیث‌الولاده می‌گردند.

تنها چیزی که در این باره در احکام شریعت وجود دارد این است که وقتی جنگی بدون اذن امام رخ دهد، تمام غنائم آن جنگ از جمله کنیزهای اسیر شده مال امام است و هر کس از این کنیزها بخرد و با او رابطه برقرار کند و کودکی متولد شود، حلال‌زاده نیست و ولادتش خبیث است.

در نتیجه، مقصود امام علیه السلام این است که ما آن کنیزانی که در جنگ به دست می‌آید را بر شیعیانمان حلال کردیم تا کودکان آن‌ها طیب‌الولاده شده و خبیث‌الولاده نگردند. و اصطلاحاً مراد حضرت از خمس، مالی است که بدان خمس تعلق گرفته، یعنی کنیز.

تایید تفسیر «واجب بودن پرداخت خمس» با روایاتی که در کتب شیعه آمده:

در توقیع از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده «وَ أَمَّا الْخُمُسُ فَقَدْ أُبِیحَ لِشِیعَتِنَا وَ جُعِلُوا مِنْهُ فِی حِلٍّ إِلَی وَقْتِ ظُهُورِ أَمْرِنَا لِتَطِیبَ وِلَادَتُهُمْ» می‌فرمایند اما خمس برای شیعیان ما مباح و براى آن‌ها تا ظهور ما حلال گردانیدیم تا طیب و طاهر متولد بشوند.

روایاتى است که درباره غنائم جنگى و اسیران جنگى وارد شده و زنانى که جزء بردگان بودند و به عنوان کنیز به دست افراد مى‏ افتادند و آن‌ها با این زنان ازدواج مى‏‌کردند و صاحب فرزند مى‌شدند.

مى‏دانیم اگر جهاد به اذن امام نبوده باشد تمام غنائم جنگى که به دست مى‌آید مربوط به بیت‏ المال است و باید به اجازه امام مصرف شود و حتّى اگر به اذن امام بوده باشد خمس به آن تعلّق مى‏گیرد و در صورت نپرداختن خمس آن، تصرّف در آن‌ها حرام است.

بنابراین، کنیزانى که به عنوان غنیمت به دست افراد مى‌افتادند و خمس آن‌ها پرداخته نشده بود بر صاحبان آن‌ها حرام بوده است و حق نداشته‌‏اند به عنوان یک همسر با آن‌ها رفتار کنند.

بنابراین اگر کسى توجّه به این حکم داشته باشد فرزندى که از چنان زنى براى او متولّد مى‏شود فرزند نامشروع خواهد بود، لذا امامان اهل ‏بیت (علیهم السلام) این قسمت از خمس را که مربوط به چنین زنانى بوده به شیعیان بخشیدند تا فرزندان آن‌ها همگى حلال باشند.

با توجّه به این مقدّمه کوتاه، این دسته روایات را توجه کنید:

  • روایت ضریس کناسی:

در رویات «ضریس کناسى» چنین می‌خوانیم که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «می‌دانى از کجا زنا در میان (جمعى از) مردم وارد شد؟ گفتم نه، گفت: «از ناحیه خمس ما اهل‏بیت، مگر براى شیعیان پاکیزه ما که بر آن‌ها حلال است و براى تولّدشان نیز حلال». (التهذیب، ج4، ص144)

  • روایت محمد بن مسلم:

محمّد بن مسلم از امام باقر یا امام صادق (علیهما السلام) چنین نقل می‌کند که فرمود: «شدیدترین چیزى که مردم در روز قیامت گرفتار آن هستند این است که صاحب خمس برمی‌‏خیزد و می‌گوید پروردگارا! خمس مرا (غصب کردند) ولى ما آن را براى شیعیان خود حلال کردیم تا تولّد آن‌ها پاکیزه و فرزندانشان پاک متولّد شوند.» (همان مدرک، ص136)

  • روایت فضیل ابن یسار:

فضیل ابن یسار از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند که فرمود: «کسى که محبّت ما را در دل احساس کند خدا را بر نخستین نعمتش شکر گوید». گفتم فدایت شوم نخستین نعمت خدا چیست؟ فرمود: «پاکى تولّد (و نطفه) است.» سپس فرمود: «امیر مؤمنان علیه السلام به فاطمه علیها السلام گفت: نصیبت را از فى‏ء (غنائم) براى پدران شیعیان ما حلال کن تا پاکیزه شوند». سپس امام صادق علیه السلام فرمود: «ما، مادران شیعیان خود را بر پدرانشان حلال کردیم تا پاکیزه شوند (و فرزندانشان فرزند حلالى باشد)». (همان مدرک، ص143)

همچنین، احادیث ۱۵ و ۱۶ و ۱۸ و ۲۰ از باب ۴، از ابواب انفال کتاب شریف «وسائل الشیعه» و حدیث ۸، از باب ۸، از ابواب «ما یجب فیه الخمس» کتاب مذکور در همین مورد است. توقیعی هم که مورد استناد برای حلیت خمس قرار گرفته است، از همین باب می‌باشد و در ذیل آن نیز تصریح شده است که این حلیت خمس برای آن است تا ولادت شیعیان پاکیزه باشد.

این احادیث درباره مسئله کنیزان وارد شده و طبق تصریح فقها، آن‌ها از خمس مستثنا هستند. اما افراد لجوج و کم‌سواد بدون توجه و دقت در مضمون آن‌ها و بدون توجه به فتاوای صریح فقها، خواسته‌اند آن‌ها را دلیل بر تحلیل خمس به طور مطلق قلمداد کنند، غافل از اینکه مختصر دقت در مضمون این احادیث برای باز شدن مشت آن‌ها کافی است.

(خمس پشتوانه بیت المال، مکارم شیرازی، ص83)

نتیجه‌گیری: وجوب پرداخت خمس در زمان غیبت و رد شبهات فرقه یمانی

نتیجه روشن از مباحث فوق این است که هیچ روایت معتبری درباره حلال شدن خمس در زمان غیبت وجود ندارد و آن تک روایت نیز معنای دیگری را بیان می‌کند. لذا با توجه به احادیث فراوان درباره وجوب پرداخت خمس و موارد تعلق آن، و نبود حتی یک حدیث درباره اینکه خمس در زمان غیبت ساقط می‌شود، پرداخت خمس در زمان غیبت نیز واجب می‌باشد، وگرنه خود امام علیه السلام می‌فرمودند.

دسته‌ای از روایات به وضوح نشان می‌دهند که حلیت خمس مورد بحث، به مواردی خاص از جمله غنائم جنگی و کنیزان مربوط بوده است، نه به خمس به معنای مطلق آن که بر تمام درآمدهای مازاد بر مؤونه سال واجب می‌شود. ادعای احمد الحسن و فرقه یمانی مبنی بر اباحه خمس در زمان غیبت، نه تنها با ادله شرعی معتبر همخوانی ندارد، بلکه با سیره ائمه و نواب آن‌ها نیز در تناقض است. در نهایت، شبهات مطرح شده توسط احمد اسماعیل بصری نه تنها پرداخت خمس در زمان غیبت را از بین نمی‌برد، بلکه با تضادهای درونی در گفتار وی (مانند وجوب خمس به خودش و حرمت آن به مراجع) نیز روبه‌رو است که نشان از بی‌اساس بودن این ادعاها دارد.

در صورت تمایل می‌توانید فایل صوتی «پاسخ به شبهه اباحه خمس» و همچنین «متن پیاده شده از فایل صوتی پاسخ به شبهه اباحه خمس» را ملاحظه بفرمایید.

سوالات متداول (FAQ)

1. آیا پرداخت خمس در زمان غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واجب است؟

بله، بر اساس ادله فقهی و روایات معتبر، پرداخت خمس در زمان غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همچنان واجب است و هیچ روایت معتبری دال بر سقوط آن وجود ندارد.

2. آیا توقیع امام زمان حلیت خمس را تایید می‌کند؟

خیر. توقیع تنها به نوع خاصی از اموال طاهر اشاره دارد، نه به حلیت مطلق خمس.
منظور از «اباحه خمس» که در برخی روایات آمده، حلال شدن موارد ویژه‌ای از خمس، مانند سهم امام از کنیزانی که در جنگ‌های بدون اذن امام به دست می‌آمدند، برای شیعیان است تا ولادت فرزندانشان طیب و حلال باشد. این به معنای حلال شدن مطلق خمس نیست.

3. آیا سیره نواب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مؤید اباحه خمس است؟

خیر، سیره نواب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نشان می‌دهد که آن‌ها در دوران غیبت نیز از شیعیان خمس دریافت می‌کرده‌اند و این خود دلیلی بر وجوب پرداخت خمس در زمان غیبت است.

4. اگر دو روایت درباره خمس متعارض باشند، چگونه باید عمل کرد؟

در صورت تعارض ظاهری میان روایات و عدم وجود وجه جمع، روایتی که موافق قرآن است پذیرفته می‌شود و روایت مخالف قرآن مردود است.

5. چرا احمد الحسن و فرقه یمانی ادعای اباحه خمس را مطرح می‌کنند؟

پیروان احمد الحسن همبوشی این ادعا را مطرح می‌کنند تا خود را به عنوان تنها مرجع مشروع برای دریافت خمس معرفی کنند و از این طریق، با مراجع شیعه مخالفت ورزند. احمد الحسن بصری برخلاف ادعای مباح بودن خمس، در آثارش پیروان خود را به پرداخت خمس فرا می‌خواند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا